اونایی که دیروز رای دادید... #بزن_قدش الحمدلله که دشمن شاد نشدیم. #دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan

یه گروه کتابخوانی تصمیم دارن کتاب #شبیه من رو با هم همخوانی کنند. آخرش هم یه جلسه مجازی می ذاریم باهم درباره اش حرف می زنیم.😊 شرایط ویژه هم برای تهیه کتاب گذاشته اند که خیلی اکازیونه😄 هر کی خواست می تونه همراهشون بشه. 👇👇👇👇

🍂شما هم میتونید با ما همراه بشین 📚به حول و قوه الهی و با همراهی شما عزیزان از سه شنبه ۱۵ اسفند، شروع هم‌خوانی کتاب خواندنی #شبیه رو خواهیم داشت 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2761032298Cd2e44e391d 💠 رمانی متفاوت از خلیج فرشتگان نیس، تا بستنی فروشی‌های تجریش؛ از پیامبر اسلام تا سردار دلها... 📖 شبیه 🖊️ به قلم: فائضه غفار حدادی ✅ مشاهده و تهیه نسخه چاپی کتاب👇 https://manvaketab.com/book/373290/ کد تخفیف ویژه: ۷۲ ✅ مشاهده و تهیه نسخه الکترونیکی👇 B2n.ir/b66249 کد تخفیف(۴۰٪): ۲۴۰ 🍃اون‌هایی رو که دوستشون دارین به این گروه دعوت کنید🥰 تجربه شیرین خواندن کتاب‌های خوب 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2761032298Cd2e44e391d 📚 #باشگاه_کتابخوانی_من_و_کتاب

اوائل ازدواج تلویزیون نداشتیم. حالا نه اینکه پولش را نداشته باشیم. ضرورتش را احساس نمی کردیم و هی برای خریدنش این ماه و آن ماه می کردیم. یک روز خانواده عمه ام از کرج به دیدنمان آمدند. شوهرعمه ام آدم کم حرف و درونگرایی بود. معمولا جایی نمی رفت. خوشحال بودم که خانه ما آمده. سراغ تلویزیون را گرفت. با خنده گفتیم نداریم! کمی بعد بدون هیچ حرفی کتش را برداشت و رفت بیرون. کسی نپرسید کجا می رود. آنقدر آرام و بی حاشیه بود که نبودنش به چشم نیامد. یک ساعت بعد با یک تلویزیون آکبند برگشت! باورمان نمی شد واقعا رفته برای ما تلویزیون خریده. هرچه گفتیم حالا که کار ما را ساده کرده، اقلا بگذارد پولش را بدهیم. قبول نکرد. تا سالهای سال آن تلویزیون مرحمتی شوهرعمه را داشتیم. همیشه آن محبت بی کلام و بی ادایش برایم طعم خوبی داشت. پ.ن.۱: شوهرعمه ام دیروز به رحمت خدا رفت. همان طور مظلوم و بی صدا و در کما. پ.ن.۲: خوبی و محبت ولی ماندگار است. پ.ن.۳: منت بگذارید به قرائت فاتحه ای. #دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan

این تنها عکسی بود که توی آلبوممان از شوهرعمه پیدا کردم. اینجا داشت برای ما کباب درست می کرد. دستپخت خیلی خوبی هم داشت.

داشت تلقین می خواند. خیلی خودمانی و صمیمی. بس که میت برایش میت نبود. یک عمر شوهرخاله اش بود و حالا هم انگار داشت مثل یکی از اعضای زنده فامیل صدایش می کرد که چیزی را یادآوری کند‌. علی_آقا!#اگه_نکیر_و_منکر_اومدن_نترسی_ها #خوب_گوش_کن_یادت_بدم_چی_بگی‌ فقط اونجاش که: #بهشون_بگو_من_امام_حسین_داشتم 😭😭 آه که چه لحظات سختیه... #دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan

چقدر خوبه لحظات اول قبر رو آدم با روضه اباعبدلله شروع کنه. شنیدید می گن نور به قبرش بباره!؟ فکر کنم اینجوری می شه نور پاشید توی قبر👌 اونایی که با دف و سه تار مرده هاشونو دفن می کنن، عزیزشون رو از یه اشانتیون ویژه و کمک ورودیه محروم می کنند. صدای ویدیو کمی بلنده. حواستون باشه صدای گوشی تون ماکسیمم نباشه☺️

امروز اینجا هم دعوت بودم... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan

خوشبختانه نائب داشتم...👍😘 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan

الحمدلله رب العالمین #جایزه_ویژه_روشنا #جشنواره_ملی_کتاب_رشد #اِلی... #دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan

یه بهانه خوب برای مهمونی جور شد ولی...😊 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan

بعد از یه روز سخت چی می چسبه؟🤔 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan