eitaa logo
دین کده
203 دنبال‌کننده
368 عکس
19 ویدیو
10 فایل
دین شامل۴(چهار) بخش است که محوراین کانال است.که عبارتند از: ١.باورها ٢.احکام ٣.اخلاق ۴.حقوق که بصورت برهانی درقالب گفتگویی وداستانی بیان میشود کانال ما Http://Eitaa.Com/din20m
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش پاسخ اجمالی اصطلاح ربا در دو مورد مجزا بکار می رود: 1. ربای قرضی 2. ربای معاملی ربای قرضی، به قرضی گفته می شود که برای آن، شرطی گذاشته شود. (در این که چه چیزهایی شرط قرض حساب می شوند و باعث حرمت عمل می گردند بین فقها اختلاف است). ربای معاملی به معامله ای گفته می شود که اولا: دو هم جنس با هم معامله شوند، ثانیا: مورد معامله به طور معمول با وزن کشی یا پیمانه گیری خرید و فروش شود (مکیل و موزون باشد). ثالثا: دو جنس به یک اندازه نباشند.[1] مثلا دو کیلو برنج تارم را با سه کیلو برنج تایلندی معاوضه و معامله نماید. البته باید توجه داشت، ممکن است ظاهر بعضی از معاملات طوری باشد که جزو هیچکدام از دو نوع بالا شمرده نشود، اما با دقت در آن، میبینیم واقعیت آن چیزی جز ربا نبوده و چه بسا طرفین برای فرار از ربا آن را در قالب معاملات صوری ترتیب داده اند. که برای آگاهی بیشتر در این زمینه می توانید به نمایههای 14977: (معامله ربوی در قالب نقد و نسیه) http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa14753 و 17097 (ربا و مناقصه به نحو جعاله) http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa16801 مراجعه نمایید. [1]. رجوع کنید به رساله های توضیح المسائل بخش احکام خرید و فروش؛ اقتباس از نمایه 1275. 🌐منبع:اسلام کوىست 📢ادامه دارد.... 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
📢ادامه: توصیف ربا و رباخواری در متون دینی: مساله ربا مورد نهی شدید خداوند قرار گرفته به صورتی که رباخوار را مانند کسی که به جنگ خدا و پیامبر(ص) رفته،‌ معرفی می‌کند.[1] علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۲۷۹ سوره بقره معتقد است شدتی که خداوند درباره مساله ربا و رباخواری به کار برده، درباره هیچ یک از فروع دین غیر از تبری از دشمنان خدا، به کار نبرده است.[2] واژه ربا هشت مرتبه در قرآن تکرار شده است.[3] در این آیات خداوند حالات رباخواران را در قیامت به کسانی تشبیه می‌کند که بر اثر تماس شیطان دیوانه و مجنون گشته‌[4] خیر و شر خود را تشخیص نمی‌دهند[5] و به عذاب خوارکننده الهی دچار خواهند شد.[6] خداوند مال ربوی را از جمله اموالی دانسته است که فزونی نمی‌گیرد و برکتی در آن نخواهد بود.[7] ربا و رباخواری در روایات نیز مورد نکوهش شدید واقع شده است. در این متون رباخوار،‌ ربادهنده، کاتب قرارداد ربا و شاهد قرارداد را مشمول لعن خداوند دانسته است. بر پایه این احادیث ربا از مهم‌ترین گناهان کبیره و از پلیدترین مشاغل معرفی شده است. پیامبر اسلام(ص) گناه یک درهم ربا را مساوی هفتاد بار زنا دانسته و در دیگر روایات، رباخوار تشبیه به کسی شده که با محارمش زنا کرده‌ است.[8] حکمت‌های تحریم تحریم ربا و شدتی که درباره آن در متون دینی آمده است، مستند به حکمت‌ها و دلائلی شده است. در متون اسلامی ظالمانه بودن ربا، نابودی کارهای نیک مانند قرض، تباهی اموال و ثروت‌ها، از بین رفتن فعالیت‌های اقتصادی سالم، تضعیف عواطف انسانی، محرومیت از تجارت صحیح، ترویج فرهنگ سود محوری و ایجاد اختلاف طبقاتی، از جمله حکمت‌های تحریم ربا دانسته شده است.[9] مبارزه با ظلم برخی از اندیشمندان با استناد به آیه ۲۷۹ سوره بقره و روایت امام رضا(ع)[10] ظالمانه بودن ربا را علت اصلی تحریم ربا دانسته‌اند.[11] ترویج کارهای نیک امام صادق(ع) ضمن روایتی حکمت تحریم ربا را عدم امتناع مردم از کارهای خیرخواهانه (اصطناع المعروف) از جمله قرض دانسته است؛[12] چرا که با وجود ربا، روابط سودجویانه جایگزین کارهای نیک خواهد شد. منابع: 1. سوره بقره، آیه ۲۷۸، ۲۷۹. 2. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۴۰۹. 3. سوره بقره، آیه ۲۷۵، ۲۷۶، ۲۷۸؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳۰؛ سوره نساء، آیه ۱۶۱؛ سوره روم، آیه ۳۹. 4. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۷، ۷۴. 5. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۴۱۰. 6. سوره آل عمران، آیه ۱۳۱؛ سوره نساء، آیه ۱۶۱. 7. سوره روم، آیه ۳۹؛ سوره بقره، آیه ۲۷۶. 8. شفیعی مازندرانی، وام و ربا در نگرش اسلامی، ۱۳۷۹ش. ص۵۱. 9. مکارم، ربا و بانکداری اسلامی، ۱۳۸۰ش، ص۹، ۲۱، ۳۴، ۳۶، ۳۷، ۴۵. 10. صدوق، من لا يحضره الفقيه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۶۶. 11. مطهری، مسأله ربا، ۱۳۷۰ش، ص۱۲۰، ۲۳۷. 12. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۴۶. 🌐منبع:ویکی شیعه 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
غنا سعادت یا شقاوت
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه: استثنا نشدن موسیقی حرام ایرانی شماره:16 با دوستان قرار گذاشتیم که ایام اربعین برویم پیاده روی اربعین. چند روز قبل اربعین جمع شدیم وسیله ایی دربست کردیم که راهی مرز بشویم,راهی شدیم. یک ساعت از حرکتمان گذشته بود راننده گفت:بچه ها می خواهم موسیقی بذارم تا خوابم نبره,شما هم که هم صحبت نشدین لا اقل. ضبط را روشن کرد,موسیقی همراه با صدای خانمی بود. یکی ازبچه ها گفت:برادر این چیه گذاشتی؟ راننده گفت:خواننده کشورمان است,خارجی که نیست که بگویید مرگ بر آمریکا. گفتم:اگر رفتی کشور آمریکا, یک آمریکای دروغت داد چه کار میکنی؟ گفت:خیلی ناراحت میشوم. گفتم:اگر یک ایرانی چه در کشور آمریکا یا در ایران دروغت داد,چی؟ گفت:جوابت که دادم,نارحت میشوم. گفتم:چرا ,او که ایرانی است؟ گفت:می دونی چه می گویی؟ما دروغ ایرانی وآمریکای نداریم,دروغ دروغ است. گفتم:ما هم این را میگوییم,غنا غناست ایرانی وآمریکایی ندارد. گفت:درسته,اما کی این را حرام کرده؟ گفتم:خدا. گفت:خدا چرا توانش را به ما اجازه داد که گرفتارش بشویم,نمی داد راحت بودیم ,مثل پرواز نمی توانی کنیم و درسر هم درست نمی کنیم. گفتم:خدا یک چیز را در اختیار ما قرار داده به کمال برسیم نه اینکه ازکمال دور بشویم. .مثل اینکه خدا قدرت صحبت کردن را به ما داده جای اینکه حرف حسابی بزنیم, آبروی مردم را ببریم و دروغ بگوییم تا شما ناراحت شوید. وخدا قدرت تصمیم گیری واختیار داده که نحو احسنت استفاده کنیم. گفت:درسته اما من چکار کنم. یکی از دوستان که رشته هنر بود گفت:من صوت زیبای استادم را دارم که شعرهای حافظ را با صوت خوانده,بی نیاز میشوید. صوت که که درفلشش بود روی ضبط ماشین گذاشت. راننده گفت:عجب صدایی دارد,این را میفرستی برام. گفت باشه وفرستاد,تا مرز راننده می گفت به به. گفتم:حافظ با قرآن حافظ شد ✅ادامه ادله...... 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
؟ پرسش چرا موسیقی حرام است در صورتی که فطرت انسان به موسیقی تمایل دارد؟ لطفا دلایل عقل پسندی ارائه دهید. پاسخ اجمالی 1. اکثر فقها به حرمت موسیقی لهوی فتوی داده اند و تمام انواع موسیقی را مشمول این حکم ندانسته اند ؛ پس نمی توان به طور مطلق گفت که هر گونه موسیقی حرام است. 2. دلایل اصلی حرمت موسیقی لهوی، آیات قرآن و روایات پیامبر اکرم(ص) واهل بیت (ع) است، علاوه بر این؛ گسترش فساد و فحشا، غفلت از یاد خدا، تاثیر سوء بر روان و اعصاب و استفاده ی سوء استعمارگران از آن را نیز می توان از جمله حکمت های حرمت موسیقی و غنا دانست. 3. باید بین فطرت انسانی و طبیعت مادی (شهوات حیوانی) فرق گذاشت؛ از کجا به این اطمینان رسیده اید که فطرت انسانی تمایل به تمام انواع موسیقی حتی نوع لهوی آن دارد، گرچه تمایل غرایز و شهوات حیوانی بدان قابل انکار نیست . 🌐منبع:اسلام کوىست 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
پاسخ تفصیلی در پاسخ باید چند نکته را متذکر شویم: اول: از نگاه قرآن انسان موجودى است که از یکسو فطرتى الهى و از سوى دیگر، طبیعتى مادى دارد، فطرت او را به سمت معارف بلند، معنویات، و خیرات دعوت مىکند و طبیعت او را به حضیض مادیّت، شهوات و شرور فرا مى خواند. حیات انسان صحنهى مبارزهى دائم بین طبیعت و فطرت اوست. اگر طبیعت انسان بر فطرت غلبه کرد و او مسیر طبیعت را پى گرفت، از نگاه قرآن این انسان، انسانى است وارونه و منحرف و اگر فطرتش غالب شد و طبیعتش در مسیر فطرت قرار گرفت، در این صورت این انسان، انسانى است که در مسیر هدایت قرار گرفته و در طریق حق قدم برداشته است. نتیجه این که بین فطرت انسانی و طبیعت مادی (شهوات حیوانی) فرق وجود دارد؛ و این نکته قابل اثبات نیست که فطرت انسانی با گرایشی که به معارف و معنویات دارد، تمایلی به تمام انواع موسیقی حتی نوع لهوی آن داشته باشد، گرچه تمایل غرایز و شهوات حیوانی سرکش بدان قابل انکار نیست. دوم: تبیین مفهوم موسیقی: «موسیقی» یا «موسیقیا» واژه ای یونانی است که در فرهنگ لغت، معادل «غنا» است؛ ولی در حوزه ی مفاهیم دینی و اصطلاح فقه، با یکدیگر تفاوت دارد. «غنا» در اصطلاح شرعی عبارت است از «آوازی که از حنجره ی آدمی بیرون آمده و در گلو چرخانده (چهچهه) شود و در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانی باشد.» اما موسیقی به «صوتی گفته می شود که از آلات موسیقی، پدید آید»، بر این اساس، نسبت بین موسیقی علمی و موسیقی فقهی، عموم و خصوص مطلق است.»[1] سوم: حکمت حرمت موسیقی و غنا: با بررسی برخی آیات قرآن و روایات و سخن روان شناسان می توان موارد ذیل را از فلسفه های حرمت موسیقی دانست: الف) انسان را به فساد و فحشا گرایش می دهد: در حدیثی از نبی اکرم(ص) آمده: «غنا نردبان زنا است.»[2] تجربه نشان داده است که بسیاری افراد، تحت تاثیر آهنگ های غنا راه تقوا را رها کرده و به فساد روی می آورند. مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است[3]. ب) غنا انسان را از یاد خدا غافل می سازد: قرآن کریم می فرماید: «بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده اند تا به نادانی مردم را از راه خدا گمراه کنند و قرآن را به مسخره می گیرند، نصیب اینان عذابی است خوار کننده.»[4] در این آیه یکی از عوامل گمراهی از سبیل الهی «لهو الحدیث» دانسته شده است. «لهو» آن چیزی است که انسان را به خودش آن چنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهای مهم تر شود و در روایات اسلامی از آن به «غنا» تفسیر شده است.[5] ج) تاثیر سوء موسیقی و غنا بر روان و اعصاب: غنا و موسیقی یکی از عوامل تخدیر اعصاب است. «توجه به بیوگرافی مشاهیر موسیقی دانان نشان می دهد که در دوران عمر دچار ناراحتی های روحی گردیده ، و رفته رفته اعصاب خو درا از دست داده و عده ای مبتلا به بیماری های روانی شده و گروهی مشاعر خود را از کف داده اند، دسته ای فلج و ناتوان گردیده و بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه ی فشار خونشان بالا رفته ،دچار سکته ی ناگهانی شده اند.»[6] د) غنا یکی از ابزار کار استعمارگران است: استعمارگران جهان همیشه از بیداری مردم، مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشته اند، به همین دلیل بخشی از برنامه های گسترده ی آنها برای ادامه ی استعمار، فرو بردن جامعه در غفلت و بی خبری و نا آگاهی و گسترش انواع سرگرمی های ناسالم است. ایجاد مراکز فحشا، کلوپهای قمار و همچنین سرگرمی های ناسالم دیگر و از جمله توسعه ی غنا و موسیقی، از مهمترین ابزاری است که آنها برای تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند.[7] موارد ذکر شده حکمت حرمت غنا و موسیقی می باشد نه علت تامه و به همین دلیل، در مواردی هم که این آثار و نتایج سوء وجود ندارد باز حکم حرمت هم وجود دارد. [1] . سید مجتبی حسینی، (پرسش ها و پاسخ های دانشجویی)، ص 169؛ امام خمینی(ره)، المکاسب المحرمه، ج 1، صص 198ـ 224؛ حسینی، علی، الموسیقی، صص 16 و 17؛ تبریزی، استفتائات، س10، 46 ، 47 و 1048؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 974، 978و 979. [2] . الغناء رقی ة الزنا؛ بحار الانوار، ج 76، باب 99، الغناء. [3] نک: تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب ، ص 29؛ تفسیر روح المعانی، ج 21، ص 6؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 25 و 26. [4] . ومن الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیرعلم و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین؛ لقمان، 6. [5] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99 ـ ابواب ما یکتسب به. [6] . تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب، ص 29 و 92( به نقل از تفسیر نمونه، ج 17، ص 26). [7] . تفسیر نمونه ، ج 17، ص 27. 📢ادامه دارد.... 🌐منبع:اسلام کوىست 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
📢ادامه قبل.... چهارم: دلایل اصلی حرمت موسیقی(یا حلیت بعضی از اقسام آن) آیات قرآن و روایات پیامبراکرم(ص) و ائمه(ع) است که در حوزه ی تخصصی فقه . بررسی صورت می شود و این مقال گنجایش طرح مباحث اجتهادی را ندارد. اما آنچه به صورت اختصار می توان اشاره نمود چند مطلب است: الف) آیات قرآن هر چند به صورت روشن و صریح حکم غنا را بیان نمی کند و مانند بسیاری از احکام به اصول و کلیات می پردازد، ولی برخی از آیات با توجه به تفسیری که پیامبر اکرم و اهلبیت(ع) از آنها نموده اند بر غنا تطبیق می کند. در این باره به چند آیه اشاره می کنیم: 1- امام صادق (ع) درباره ی آیات «و کسانی که شهادت به باطل نمی دهند(و در مجالس باطل شرکت نمی کنند)[8]و «از سخن باطل بپرهیزید»[9]، می فرمایند: «منظور مجالس لهو و لعب و غناست.»[10] 2- امام صادق(ع) درباره ی آیه ی «و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند»[11]، فرمود: «منظور از «لغو» در این آیه، غنا و ملاهی می باشد.»[12] 3- امام باقر و امام صادق(ع) درباره ی آیه ی «بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده است»[13]،فرمودند: «منظور از سخنان بیهوده، غناست.»[14] نکته: هر چند اکثر این روایات، آیات مذکور را بر غنا تطبیق نمودهاند ولی دربعضی روایات، بر موسیقی نیز تطبیق شده است[15]و فقها نیز برخی از این آیات را بر موسیقی تطبیق نموده اند.[16] ب) مهمترین دلیل بر حرمت غنا ، روایاتی است که ازپیامبراکرم و اهلبیت(ع) به دست ما رسیده و به طور صریح و روشن دلالت بر حرمت غنا دارند. برای نمونه به برخی از روایات اشاره می کنیم: امام باقر (ع) می فرمایند: «غنا از چیزهایی است که خداوند آتش جهنم را سزایش قرار داده»[17] و امام صادق (ع) می فرمایند: «از غنا دوری کنید[18].» ج) در مورد حرمت موسیقی نیز روایاتی از پیامبراکرم و ائمه معصومین(ع) به دست ما رسیده که برخی از آنها را نقل می کنیم: امام صادق(ع) می فرمایند: «آلات ساز و آواز، از عمل شیطان است پس هر چه در زمین از این نوع وجود دارد از ناحیه ی شیطان است.»[19]پیامبر اکرم(ص) نیز میفرمایند: «شما را از مزمار و کوبات (آلات موسیقی) نهی می کنم.»[20] د) از آنجائی که واژه ی غنا به معنای «کشیدن صدا» بلکه به معنای هر گونه صدا و آواز است[21]و به تعبیر شیخ انصاری ره «کاملا روشن و بدیهی است که هیچ یک از این مفاهیم حرام نیستند »[22]، به همین جهت، همه ی فقها «لهوی بودن» را قید غنای حرام می دانند؛ یعنی، غنای لهوی حرام است.[23] (واژه ی «لهو» را به فراموشی یاد خداوند و فرو غلطیدن در ابتذال معنا نموده اند[24] و گفته اند غنا و آوازی حرام است که مناسب مجالس لهو و لعب و فساد و خوش گذرانی باشد.)[25] بعضی از فقها علاوه بر«لهوی بودن» قید «مطرب» را نیز بر آن افزوده اند[26]. «طرب» به حالت سبک عقلی گفته می شود که در اثر شنیدن آواز یا آهنگ در نفس آدمی پدید می آید و او را از حد اعتدال خارج می کند و در مورد موسیقی(آهنگی که از آلات پدید آید) نیز اکثر فقها نوعی را که «لهوی» باشد حرام می دانند و بعضی استماع موسیقی مطرب را حرام می دانند.[27] نکته پایانی: همان طوری که قبلا تذکر دادیم، بررسی دقیق این مباحث، در حوزه ی تخصصی فقه انجام می شود و کسانی که در این زمینه قدرت اجتهاد ندارند باید از مراجع تقلید خود پیروی کنند. [8] . والذین لا یشهدون الزور؛ فرقان، 72. [9] . واجتنبوا قول الزور؛ حج، 30. [10] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به، ح 2، 3 ، 5 ، 9 و 26. [11] . والذین عن اللغو معرضون؛ مؤمنون، 3. [12] . تفسیر علی بن ابراهیم، ج 2، ص 88. [13] . لقمان، 6. [14] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به، ح 6، 7، 11، 16و25. [15] . همان، باب 100، ح3. [16] . المکاسب المحرمه، امام خمینی(ره)، ج 1، ص 2. [17] . وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به ح 6. [18] . همان، ح 23 و 24. [19] .همان. باب 100، ح 5 و 6. [20] . همان. [21] . المکاسب المحرمه، امام خمینی(ره)، ج 1، ص 299 [22] . مکاسب شیخ انصاری،جلد1، ص 292. [23] .رساله ی دانشجویی، ص 171. [24] . احمد شرمخانی، انسان، غناء، موسیقی، ص 14. [25] . رساله دانشجویی، ص 171. بهر حال حرام بودن مطلق صدای زیبا با فطرت و عقل انسان سازگار نیست و مخالف با بعض روایات که دستور به خواندن قرآن به صوت زیبا می دهند می باشد. لذا منظور نوع خاصی از آن است و می توان معیار نوع حرام را از همین تعبیرات «باطل» یا «لهو» بدست آورد. [26] . همان. [27] . توضیح المسائل مراجع، ج 2، صص 813 و 913؛ مسائل جدید، ج 1، ص 47 به بعد . 🌐منبع:اسلام کوىست 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
📣طرح مسابقه کتابخوانی وقف اهل بیت علیهم السلام 📚سیر مطالعاتی آثار علامه عسکری قدس سره مرحله دوم @vaghfeahlebeyt
📢شاید برای شما اتفاق بیفتد: 👥 سوال جامعه از دین ومذهب شما. ✅ما سعی کردیم درقالب مجموعه رمانهای کوتاه دینی درموضوعات مختلف برمحور: #باورها #احکام #اخلاق #حقوق 🔔و با بیان ادله برهانی آن موضوع، شما را ازآن دغدغه بی جوابی رها سازیم. 💐باتشکر،منتظرشما هستیم. 📢شعارما:هر یک یا دو روز یک داستانک همراه بااستدلال. #داستانها 🌐کانال ما دین کده http://eitaa.com/joinchat/2298347533C9f761682ff
زبان یار اربعین.apk
2.7M
اپلیکیشن بسیار خوب و کاربردی برای ایام اربعین. 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/574291972C082c6f6968
پذیرش دین سلیقه ایی یا الهی
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:آسمان دین همه جا برای دیندار روشن هست.🕌🌈 شماره:17 یکی از دوستان هم دانشگاهی، ازسفرهای بورسیه دانشگاه درخارج کشور چند روزی برای دیدنی به ایران برگشته بود. ما هم با هم دانشگاهی به دیدن او رفتیم. بچه ها هرکدام میخواستن بدانند،فضای دانشگاه آنجا چطوره، امّا یکی از بچه ها اصرار برفضای شهری آنجا داشت. بعد همان دوستمان گفت:تقصیر اسلامه، چطور اینها رسیدن امّا ما درغم یک کوچه آنهاییم. دوستمان که از خارج آمده بود، خندید وگفت:نرفته دینت را مقصر کردی، مگرپیشرفت ایرانیان را درهمه زمینه ها آگاهی نداری. وگفت:دین اسلام گفته دوز وکلک نزن، حق را ضایع نکن، مگراین چیزهای بدی است. هرکس در این دستورات سبقت بگیره جلوتر ازهمه می افتد، مثل مسابقه دو اگر بدوی چه کافر وچه مسلمان به خط مسابقه می رسی. آن دوستمان دنده لج داشت وبرای اهداف دیگر چونه می زد، وگفت:باشه اسلام دینی است دستورات حقوق بشری را بیان میکند، امّا من دوست دارم دینم را مثل رشته دانشگاهیم خودم انتخاب کنم، و مثل اروپایی ها زندگی کنم وبرنامه های اسلام را برای پیشرفتم استفاده کنم. گفتم:این دیگر چه برنامه ایی است؟ او گفت:برنامه نه سیخ بسوزد و نه کباب. یکی از دوستان شوخ طبع گفت:کباب وسیخ را همین الان میخواهی بسوزونی؟ او گفت:یعنی چه؟ گفتم:دو حرف ضد هم میزنی. او گفت:برای چه؟ گفتم:تو هم میگویی برنامه اسلام خوب است ومیخواهی عمل کنی و هم میخواهی جدا از آن باشی،یک چیز خوب را هیچ آدم عاقل رها نمی کند. او گفت:مگر ادیان دیگر ازجانب خداوند نیامده؟ گفتم:بله. او گفت:مگر خداوندخیر بنده اش را نمی خواهد؟ گفتم: بله. او گفت:پس ادیان دیگر هم خوب است، چون خداوند خیر بنده اش بوده که فرستاده وگرنه نمی فرستاد، پس دینم اگر غیر ازاسلام باشد وبرنامه اسلام را اجراء کنم خطایی نرفته ام. گفتم:دین را کی برای ما انتخاب میکند که به سعادت برسیم؟ او گفت :خدا. گفتم:همان خدای که انتخاب کننده دین است وخیر وخوبی بنده اش را میخواهد، برای سعادت بنده اش فرموده: اسلام واین آخرین دین وخاتم انبیاء را بپذیر تا سعادتمند بشوی. او کمی فکر کرد. وگفت:باشه باشه پذیرفتم دین دل بخواهی نیست، اگر بخواهم داشته باشم انتخاب خدا درسته، امّا این را نفهمیدم همه ادیان میگویند:خدا خالق عالم است و او را می پرستند، امّا ما میگوییم آنها دینشان بدرد آخرت ما نمی خورد. گفتم:درسته میگویند خدا، امّا آیا خدا درست معرفی میکنند؟ گفت:مگر چطوری معرفی میکنند؟مگرآنها مثل خودمان معرفی نمی کنند. گفتم:نه ما مسلمانان خدا را با سوره توحید معرفی میکنیم، واین سوره درقرآن که معجزه پیامبر ما مسلمانان است آمده که خود خداوند بر پیامبرش فرستاده. ویک چیز را باید بگویم که در موحد بودن قبول کردن یک نوع توحید کفایت نمیکند وبایدعلاوه برتوحید خالقیت، توحید ربوبیت وعبودیت و... را قبول داشت، چون مشرکین توحیدخالقیت داشتن امّا توحید ربوبی وعبودیت نداشتند. باقی شریعت ها هم که شما می گویید ادیان: هم تعریفشان از بعضی از توحیدها اشکال دارد، وهم کتابشان شده است. پس باقی شرایع کشتی امنی برای رسیدن به سعادت نیست وخدا اسلام را کشتی نجات معرفی کرده است ✅ادامه ادله...... 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
دین یهود وناکار آمدی آن...
ناکار آمدی دین مسیحیت
ناکار آمدی دین زردشت
؟ چرا در مورد انبیاء، ختم نبوت وجود دارد؟ پاسخ اجمالی توجه به نکاتی می تواند سودمند باشد:  1. خاتم بودن پیامبر اکرم (ص) و به تبع آن خاتم بودن دین اسلام در آیه 40 از سوره مبارکه احزاب آمده است و به معناى آن است که به وسیله او نبوتپایان داده شده است و دیگر امکان نبوّتی وجود ندارد.  2. سرّ خاتمیت از طرفی برمی گردد به:  الف. کامل بودن اسلام؛ چون نه از سوی پیام آورنده محدودیتی بود و نه از سوی مخاطبین و لذا اسلام توانست تمام پیام خودش را بیان کند. ب. مصونیت اسلام از تحریف و دگرگونی. پاسخ تفصیلی توجه به نکاتی ما را در دستیابی به جواب یاری می رساند:   1. خاتمیت اسلام از امور مسلم اعتقادی اسلام محسوب می شود و همه فرق و مذاهب اسلامی در این امر متفق اند. خداوند در قرآن می فرماید: " محمّد(ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولى رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است ".[1] خاتم (بر وزن حاتم) به معناى چیزى است که به وسیله آن پایان داده مىشود[2]، و نیز به معناى چیزى آمده است که با آن اوراق و مانند آن را مهر مىکنند و از آن جا که این کار (مهر زدن) در خاتمه و پایان قرار مىگیرد، نام خاتم بر وسیله آن گذارده شده است. اگر مىبینیم یکى از معانى خاتم، انگشتر است به خاطر این است که نقش مهرها را معمولا روى انگشترهای شان مىکندند و به وسیله انگشتر، نامهها را مهر مىکردند.[3] پس معنای خاتم بودن پیامبر اکرم (ص) این است که نبوت با او ختم شده و بعد از او دیگر نبوّتی نخواهد بود.[4] برخی از علمای اسلامی از خاتم  و خاتمیت این گونه تعبیر کرده اند: الخاتم من ختم المراتب باسرها؛ یعنی، پیغمبر خاتم آن پیغمبری است که جمیع مراتب را طی کرده و دیگر از نظر او و از نظر کار او مرحله طی نشدنی وجود ندارد.[5]   2. در باره سرّ خاتمیت، از گذشته بین اندیشمندان مباحث زیادی مطرح شده است.[6] ما معتقدیم بشر به فطرت خود خداجوی است، اما این فطرت کافی نیست تا هر چه که برمی گزیند و هر آئینی که به آن اعتقاد دارد، حق باشد بلکه این فطرت، گرایشی است که می بایست در پرتو بصیرت به راه راست هدایت شود و خداوند افزون بر عقل که پیامبر درونی است، پیامبران بیرونی را برای ما فرستاد تا آن چه را که عقل نمی تواند ادارک کند برای ما تبیین کند. این پیامبران آمدند تا راه روشن هدایت را به ما نشان دهند و هر یک با دو محدودیت (محدودیت انبیا در تلقی وحی و دریافت حقیقت، محدودیت مخاطبین در فهم حقیقت) و یک خطر ( خطر تحریف و تغییر مسیر دین) روبرو بودند، از این رو هر دین نسبت به دین قبلی از یک سو تکمیل کننده و از سوی دیگر تصحیح کننده بود، این مسئله تا آمدن دین خاتم یعنی اسلام ادامه داشت. در دین خاتم، نه محدودیتی در ناحیه پیامبرش بود و نه محدودیتی در ناحیه مخاطبان، و از سویی از خطر تحریف هم مصون بود؛ یعنی از سویی پیامبری فرستاده شد که در قله معرفت قرار داشت و از سوی دیگر زمینه فهم، در مردم پیدا شده بود؛ یعنی، لااقل بعضی از مردم این آمادگی را پیدا کرده بودند که معارف بلند الاهی را در بلندای آن معرفت بیابند.[7] با از  بین رفتن این دو محدودیت، اسلام توانست تمام پیام خود یعنی تمام هدایت الاهی را که بخشی از آن را ادیان گذشته بیان کرده بودند، ارائه نماید و در واقع دین کامل و دین خاتم باشد. [1] . "... و لکن خاتم النبیین ..."، احزاب،40. [2] . مجمعالبحرین، ج 6، ص 53. [3] . نک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 339؛ ترجمه ی المیزان، ج 16، ص 487؛ آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص 288، انتشارات بین الملل، تک جلدی. [4] . ترجمه المیزان، ج 16، ص 487. [5] . مطهری، مرتضی،خاتمیّت، ص 70. [6] . مثلا ملّا صدراى شیرازى، خاتمیت دین مقدّس اسلام را به دلیل تکامل عقول بشر دانسته است (شرح ملّا صدراى شیرازى بر اصول کافى، ص 110) و صاحب جواهربه نقد این دیدگاه پرداخته و گفته است سرّ خاتمیت دین مقدّس اسلام همین جامعیت و شمول و سازگارى آن با تمامى تحولات و تبدّلات مىباشد (مجمع الرسائل، ص 9-11). [7] . هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسش ها، ص41. 📢ادامه دارد..... 🌐منبع:اسلام کوئست 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
📢ادامه مطلب... از سوی دیگر، باید دین خاتم مصون از تحریف باشد و در اسلام، این مصونیت در پرتو دو عامل محقق می یابد:   الف. مصونیت منبع اصلی (قرآن) از تحریف.[8]   ب. پایه گذاری روشی که آن روش، امکان فهم اصیل دین در هر روزگاری را برای هر کسی که با آن روش آشنا شود و با آن روش به منابع مراجعه کند، فراهم نماید.[9]   ادیان الاهی، به تعبیر شهید مطهری از دو بخش تشکیل شده اند. یک بخش عناصر ثابت دینی و بخش دیگر، عناصر متغیر.[10] آن بخش از ادیان  الاهی که عنصر ثابت و جهان شمول، همه جایی و همه زمانی هستند در واقع ناظر به آن بخش از هویت انسان است که همواره ثابت است. البته ادیان الاهی به جنبه تحول پذیر آدمی هم توجه کرده اند و این جنبه در قالب عناصر و احکام متغیر (بخشی از احکام دینی که وابسته به زمان و مکان است) تجلی پیدا می کند. استخراج عناصر ثابت و متغیر دین از طریق شیوه ای که اهل بیت (ع) پایه گذاری کرده اند، که از آن به اجتهاد تعبیر می شود، صورت می پذیرد[11] و از این طریق است که می توان به تمام نیازهای هدایتی بشر پاسخ مثبت داد.   بدیهی است که گسترش حجم مباحث فقهی در زمان فعلی و اندک بودن این مباحث در دوران گذشته، به جهت گستردگی نیازهای بشر امروزی است، اما نباید گمان کرد که برای تأمین نیازهای انسان باید از احکام ابدی اسلام دست برداشت، یا این خود گواهی است بر این که دیگر نیازی به تعالیم انبیا نیست، بلکه همه این پیشرفت ها در پرتو تعالیم انبیا و روشی که معصومین پایه گذاری کرده اند (اجتهاد) امکان پذیر است.   فرض کنید برای دانش آموزانی چند، معلم ریاضی قرار داده اند تا به ترتیب، به آنها ریاضی بیاموزند. هر کدام مقداری از ریاضی و قواعد کلی آن را آموخت تا نوبت به معلم آخر رسید. وی علاوه بر یک سری قواعد کلّی، به آنها چهار عمل اصلی (جمع، تفریق، ضرب، تقسیم) را هم آموخت و به آنها قواعد کلی در این باره را نیز تعلیم داد که مثلاً حاصل ضرب هر عدد در صفر مساوی صفر است یا همیشه حاصل جمع دو عدد مساوی بزرگ تر از حاصل تفریق آن دو عدد است و ده ها و صدها قاعده دیگر. از این به بعد هر چه دانش آموزان پیشرفت کنند به وسیله همین چهار عمل اصلی است که می توانند روابط و موضوعات جدید ریاضی را کشف کنند که در این کشفیات جدید هم حتماً باید قواعد اصلی و کلی معلم رعایت شود تا نتائج مثبت دهد. در چنین حالتی است که می گوییم معلم آخر کار را تمام کرد. از طرفی هیچ دانش آموزی به خود اجازه نمی دهد که بگوید ما دیگر از تعالیم معلم بی نیاز شدیم و احکام جدید ریاضی را کشف می کنیم؛ چرا که اولاً شالوده و ستون پیشرفت، همان چهار عمل اصلی است و از طرفی، مطابقت کشفیات جدید با آن قواعد کلی، ضامن صحت این کشفیات است.   پس عدم مواجهه دین خاتم با محدودیت در ناحیه مخاطب نه به این معنا است که همه مردم به درجه ای از معرفت می رسند که می توانند تمام حقیقت را آن گونه که باید دریافت و ادراک کنند، بلکه به این معنا است که در مجموع مردمان زمان ظهور دین، قابلیت حفظ مواریث دین وجود دارد. به عبارت دیگر، دین خاتم با شرایط اجتماعی، فرهنگی و علمی مردم روزگار دین و بعد از آن ارتباط دارد؛ یعنی زمینه بقا، حفاظت و صیانت از دین در بین آن مردم از طریق بعضی از افراد که می توانند خود را به گوهر دین برسانند و آن را در اختیار دیگران قرار دهند، وجود دارد. نه این که دین به جایی برسد که آموزش هایش عمومی شود و مردم خودشان بدون نیاز به دین و مراجعه به آن و بدون این که حتی خودشان بدانند، دین را حفظ کنند.   3. همان طوری که بیان شد، اسلام از دو عنصر ثابت (جهان شمول) و متغیر (موقعیتی) برخوردار است. نیاز ما به علوم در طراحی ساز و کار ها است و پیشرفت آن در طراحی بهتر و دقیق تر ساز و کارها، مؤثر است، در حالی که استنباط عناصر جهان شمول و رسیدن به فلسفه، مکتب و نظام اسلامی، به شیوه فقهی و تحلیلی صورت می گیرد[12] و آن چه نیاز به امروزی  شدن دارد ساز و کار است نه عناصر ثابت. عناصر ثابت، اختصاصی به احکام عبادی ندارد، بلکه شامل احکام اجتماعی و حکومتی اسلام هم می شود؛ یعنی همه احکام اجتماعی و حکومتی اسلام در قالب عناصر موقعیتی نیست و عناصر جهان شمول فراوانی در آن یافت می شود که می توان با استخراج این عناصر، به فلسفه، مکتب و نظام اسلامی در حوزه های خاص؛ مثل اقتصاد ، سیاست و حقوق دست یافت.[13] [8] . برای آگاهی بیشتر، نک: همان، ص 45 - 58. [9] . نک: همان، ص30و 31. [10]. مطهری، مرتضی، خاتمیّت، ص 144و 145.  .[11]باورها و پرسش ها، ص 86 و 87. [12] . نک: هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، ص 383 - 405؛ مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص 21 - 44. [13] . نک: 1. هادوی تهرانی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام. 2. هادوی تهرانی، مهدی، قضاوت در اسلام. 🌐منبع:اسلام کوئست 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
عدم تحریف قرآن کارآمدی اسلام🕌
شمار.18 درماه رجب برای خرید ساعت برای روز پدر رفته بودم مغازه ساعت فروشی در مرکز شهر,یکی از دوستان دوران دبیرستانم را در آن مغازه دیدم,خیلی خوشحال شدم با او روبوسی کردم و او هم خیلی خوشحال شد وگفت:واقعا زنده ام کردی. گفتم:اصغرجان مگر باید غیر از این اخلاق از یک دوست انتظار داشت؟ اصغر گفت:ما که بی وفایی از دوستان که به جایی رسیدن زیاد دیدیم. گفتم:چه زخمی از دوست خورده ایی؟ گفت:بعضی از بچه ها که سرکاری رفته اند ,من که شاگرد مغازه ام ودیپلم گرفته ام سطح پایین نگاهم میکنند,وبی تفاوت از من عبور میکنند. گفتم:ان شاالله درست میشه,توکل بر خدا کن. دوستم گفت:دیگه چقدر توکل کنم, هرچه توکل کردم ,در زندگی احساس تغییری نکردم. گفتم:در کنار توکل تلاش هم کردی؟ او گفت:کمی ,اما خیلی توکل کردم. گفتم:شاید توکل را بد برای خودت معنا کرده باشی. او گفت:مگر توکل کردن تکیه بر خدا نیست؟ گفتم:بله,اما اگر کسی یادست از تلاش برداشت یاکم تلاش کرد,بعدا انتظار حل مشکل داشت خود را سرکار گذاشته چون خدا برای حل کردن مشکلاتمان وسیله ایی قرار داده,درصورتی که برای رسیدن به خواسته هایمان آن وسایل قرار داده استفاده کردیم به خواسته خود می رسیم. اوگفت:واقعا دنیا چه برسر انسانها در می آورد,خودت هم دچار مشکل شده ایی,وسایل را هم شریک خدا می دانی. گفتم:نه!من شریکی برای خدا قرار ندادم,حالا از شما سوالی دارم,آیا خدا روزی دهنده است یا صاحب مغازه ات؟ گفت:معلومه خدا. گفتم:اگر یکماه به مغازه نیای حقوق به دستت می رسد؟ گفت:حقوق که هیچ اخراجم هم میکند. گفتم:آیا با منطق خودت ,صاحب مغازه را شریک خدا قرار ندادی؟ گفت:عجب این چه حرفی است,نمی شود که بدون زحمت وکار حقوق گرفت,دنیا که بدون حساب وکتاب نیست,خدا این را وسیله روزی من قرار داده. گفتم:آفرین خودت خوب جواب دادی, همانطور که گفتی برای رسیدن به روزی خدا وسیله ای را قرار داده که ما باید به طرف آن حرکت کنیم. درتوکل به خدا هم همینطور است گفت:این تکیه به خدا فقط چی میشود؟ گفتم:خدا را فقط تکیه گاه حقیقی و حللال مشکلات بدانیم و کارمان بسپاریم به خدا با این اعتقاد کارمان را انجام دهیم وتلاش کنیم, که اگر مانعی در مسیرهدفمان باشد خداوند بر طرفش کند,مثل اینکه در اداره ایی کار دارد توکل بر خدا میکند پی گیر کارش میشود اگر به صلاحش باشدخدا دل آن مسىول را نرم میکندکه کار آن شخص را تسهیل کند. دوستمان گفت:پس من هم با صاحب مغازه صحبت میکنم تا به من اجازه دهد درسهایم کم کم بخوانم با توکل برخدا. 📢ادامه ادله...... 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
۱توکل ۲توکل در روایات ۳مراحل توکل ۴رسیدن به مراحل بالای توکل ۵منابع توکل توکل، در اصل از ماده «وکالت»، به معنای انتخاب وکیل است؛توکل، عبارت است از اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا، و حواله کردن همه کارهای خود را به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن.[۱] پیامبر اکرم (ص) فرمود: « از جبرئیل (ع) پرسیدم: توکل چیست ؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد، و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری ؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند».[۲] این صفت با ارزش در صورتی حاصل می شود که انسان همه کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیرد، از جانب پروردگار بداند و هیچ قدرتی را جز او مؤثر نداند و معتقد باشد که حول و قوه ای نیست مگر به واسطه او . اگر کسی واقعا چنین اعتقادی داشته باشد، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه می کند.[۳] توکل در روایات در این رابطه علی بن لوید گوید: از امام کاظم (ع) تفسیر «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ » یعنی «هر آن کس که کار خویش را به خدا واگذارد خداوند مهمات او را کفایت کند».[۴] پرسیدم؛ فرمود: «توکل به خدا مراتبی دارد، یکی از آنها آن است که تمامی امور خویش را به او واگذاری و او را وکیل خودسازی که هر چه با تو کند از او راضی باشی و بدانی که آنچه به سود تو باشد و نیز لطف خود را از تو دریغ ندارد و بدانی که امر هر چیز به دست اوست. پس همه امورت را به او واگذار کن و به سوی او مطمئن باش.[۵]و یا در این حدیث شریف از امام صادق (ع) که از نهایت توکل و عالی ترین مرتبه آن سؤال شد و ایشان فرمودند: «(عالی ترین مرتبه توکل آن است که) جز خدا، از کسی نترسی».[۶] و این مقامی است که حضرات معصومین (ع) همگی دارای آن بودند و در اوج قله توکل، اسوه حسنه ای برای ما شیعیان قرار گرفتند بزرگان دین، نیز از این مرتبه عالی اخلاقی بهره مند بودند که مثال بارز آن مرحوم حضرت امام (ره) در کشاکش پیروزی انقلاب و در مواجهه با رژیم طاغوت زمان خود همواره می فرمود: «والله هیچ گاه من نترسیدم» که خود نشان دهنده توکل فراوان حضرت امام (ره) به قدرت لایزال الاهی بود. بنابراین توجه به عالم اسباب و عوامل طبیعی با روح توکل سازگار است، زیرا جدا کردن اثرات و عوامل طبیعی از اراده خدا نوعی شرک است، چراکه عوامل طبیعی هر چه دارند از ناحیه خداوند است و همه به اراده و فرمان اویند.[۷] مراحل توکل توکل دارای مراتبی است که عبارتند از: الف : ضعیف ترین درجات توکل اینکه انسان اعتمادش به خدا مانند اعتماد به وکیل در دعاوی باشد . در این مرتبه عمده نظر به حل شدن کار است. ب : حالت متوسط : غیر خدا را نشناسد و به جز او به کسی پناه نبرد؛ مانند وابستگی طفل به مادرش؛ و این مرتبه متوسط توکل است. ج : عالی ترین درجه توکل حالتی است که فرد خود را صد در صد وابسته به خدا می بیند، مانند میت در نزد غسال.[۸] رسیدن به مراحل بالای توکل همه صفات و محاسن اخلاقی با ممارست و تلاش خالصانه به دست آمده و استمرار می یابد. اگر انسان بخواهد حرفه ای را فراگیرد باید تلاش مستمری داشته باشد تا به حد استادی برسد و چه بسا تلاش او سالها به طول انجامد. اگر شخص بخواهد به مراحل بالای صفات اخلاقی از جمله " توکل" برسد، باید در مصادیق مختلفی که برایش پیش می آید، توکل به خدا کند و هیچ گاه توکل را از دید خود دور نکند.در برخی از روایات دربارهٔ اخلاص و نتیجه استمرار برآن می فرماید:« کسی که چهل روز عبادت خالصانه خود را برای خداوند بیاورد چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود.»[۹] دیگر صفات اخلاقی نیز، چنین است. اگر استمرار و مجاهدت باشد این حالات اخلاقی در انسان تبدیل به ملکات شده و ماندگار می شوند. منابع: 1. ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 758، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، قم، 1381 شمسی . 2. نک: نمایه شماره 99 (سایت: 2385)، جواب اجمالی. 3.ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 758، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، قم، 1381 شمسی با اندکی تصرف . 4.طلاق، 3 5.علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 129. 6.همان، ج 71، ص 143. 7.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10، ص 297 (با مختصر تغییر در متن) اقتباس از سؤال 99 (سایت: 2385). 8.ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 758، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، قم، 1381 شمسی 3، ص 764 و 765. 9. بحار الانوار، ج53، ص326. 🌐منبع: اسلام کوئست 💻پژوهشکده امر به معروف 🌐منبع:اسلام کوىست 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
📚مطالعه بیشتر: ✅حقیقت توکل: 1. تفاوت متوکّل با متأکّل. 2.تفاوت معرفتي متوکلان با ديگران. 3. رابطه توکل بر خدا با اختيار انسان. 4. اعتماد به خدا يا اعتماد به نفس؟ http://mesbahyazdi.ir/node/4343 ✅ توکل در آیینه قرآن و روایات 🌐 http://mesbahyazdi.ir/node/4287 🌐 http://mesbahyazdi.ir/node/4465 🌐منبع:سایت آیت الله مصباح 🕌دین کده🕌 Http://Eitaa.Com/din20m @din20m
✍یکی مادرش را با ماشین می برد خانه سالمندان که به آرزوهای خودش برسد ✍یکی مادرش را پای پیاده بر دوشش می برد تا به آرزویش برساند. #اربعین 💠: @resale_hamrah