eitaa logo
دین بین
10.5هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
😁هدف ما گفتن موضوعات سنگین با قالب سبکه 🎞 تولید کلیپهای اینوری برای اونوری‌ها 🥴 ✍️ نویسنده و کارگردان: سید علی سجادی‌فر 🎞️ بازیگر: امید غفاری ادمین های کانال: 🆔 @admin_dinbin 🆔 @parizad_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣: مرد های عوضی همیشه از پدرم متنفر بودم ... مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... آدم عصبی و بی حوصله ای بود ... اما بد اخلاقیش به کنار ... می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار؟ ... نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا 14 سالگی بیشتر درس بخونه ... دو سال بعد هم عروسش کرد ... اما من، فرق داشتم ... من عاشق درس خوندن بودم ... بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد ... می تونم ساعت ها پای کتاب بشینم و تکان نخورم ... مهمتر از همه، می خواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم ... چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت ... یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد ... به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی ... شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود ... یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند ... دائم توی مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد ... اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره ... مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک می زد ... این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود ... مردها همه شون عوضی هستن ... هرگز ازدواج نکن ... هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید ... روزی که پدرم گفت ... هر چی درس خوندی، کافیه ...
:شهیدسیدطاهاایمانی : با من ازدواج میکنید؟! توی دانشگاه مشهور بود به اینکه نه به دختری نگاه می کنه و نه اینکه، تا مجبور بشه با دختری حرف می زنه ... هر چند، گاهی حرف های دیگه ای هم پشت سرش می زدن ... . توی راهرو با دوست هام ایستاده بودیم و حرف می زدیم که اومد جلو و به اسم صدام کرد ... خانم همیلتون می تونم چند لحظه باهاتون صحبت کنم؟ ... . کنجکاو شدم ... پسری که با هیچ دختری حرف نمی زد با من چه کار داشت؟ ... دنبالش راه افتادم و رفتیم توی حیاط دانشگاه ... بعد از چند لحظه این پا و اون پا کردن و رنگ به رنگ شدن؛ گفت: می خواستم ازتون درخواست ازدواج کنم؟ ... . چنان شوک بهم وارد شد که حتی نمی تونستم پلک بزنم ... ما تا قبل از این، یک بار با هم برخورد مستقیم نداشتیم ... حتی حرف نزده بودیم ... حالا یه باره پیشنهاد ازدواج ... ؟ پیشنهاد احمقانه ای بود ... اما به خاطر حفظ شخصیت و ظاهرم سعی کردم خودم رو کنترل کنم و محترمانه بهش جواب رد بدم ... . بادی به غبغب انداختم و گفتم: می دونم من زیباترین دختر دانشگاه هستم اما ... . پرید وسط حرفم ... به خاطر این نیست ... . در حالی که دل دل می زد و نفسش از ته چاه در میومد ... دستی به پیشانی خیس از عرق و سرخ شده اش کشیده و ادامه داد: دانشگاه به شدت من رو تحت فشار گذاشته که یا باید یکی از موارد پیشنهادی شون رو قبول کنم یا اینجا رو ترک کنم ... برای همین تصمیم به ازدواج گرفتم ... شما بین تمام دخترهای دانشگاه رفتار و شخصیت متفاوتی دارید ... رفتار و نوع لباس پوشیدن تون هم ... . همین طور صحبتش رو ادامه می داد و من مثل آتشفشان در حال فوران و آتش زیر خاکستر بودم ... تا اینکه این جمله رو گفت: طبیعتا در مدت ازدواج هم خرج شما با منه ... . دیگه نتونستم طاقت بیارم و با تمام قدرت خوابوندم زیر گوشش ... . ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ @sangarsazanbisangar ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
✨✨✨✨✨✨✨✨✨ برای دسترسی آسان تر به قسمت های داستان زیبای عاشقانه ای برای تو : 👇 🌹🌹🌹🌹
رژ لب قرمز را بر لبانش کشید و نگاه دوباره ای به تصویر خود در آیینه انداخت با احساس زیبایی چند برابر خود لبخندی زد شال مشکی را سرش کرد و چتری هایش را مرتب کرد با شنیدن صدای در اتاق خودش را برای یک جروبحث دوباره با مادرش آماده کرد زود کیفش را برداشت و به طرف در خروجی خانه رفت مهلا خانم نگاهی به دخترکش کرد ــــ کجا میری مهیا ـــ بیرون ـــ گفتم کجا مهیا کتونی هایش پا کرد نگاهی به مادرش انداخت ـــ گفتم کہ بیرون مهلا خانم تا خواست با اون بحثی کند با شنیدن صدای سرفه های همسرش بیخیال شد مهیا هم از فرصت استفاده کرد و از پله ها تند تند پایین آمد در خانه را بست که با دیدن پسر همسایه ای بابایی گفت نگاهی به آن انداخت پسر سبزه ای که همیشه دکمه اخر پیراهنش بسته است و ریشو هم هست نمیدانست چرا اصلا احساس خوبی به این پسره ندارد با عبور ماشین پرس همسایه از کنارش به خودش آمد.. ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ @sangarsazanbisangar ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
🌹✨ 🕊🌸🍃 همان پرستار شهید فیلم «چ» ابراهیم حاتمی‌کیا، به گفته خواهرش این شهید سی و پنج سال گمنام بوده و کسی او را نمی‌شناخته است. در آغازین روزهای دهه فجر میزبان خواهر شهیدی بودیم که به گفته خودش این شهید سی و پنج سال گمنام بوده و کسی او را نمی‌شناخت اما اکنون آرزو می‌کرد که مادرش زنده بود و مراسم و یادواره‌های دختر شهیدش را می‌دید. شهید فوزیه شیردل همان پرستار فیلم «چ» حاتمی‌کیا است که در دوم اردیبهشت 1338 در یک خانواده مذهبی در کرمانشاه به دنیا آمد و در بیست و پنجم مرداد ماه 1358 در شهر پاوه‌ای که شهید چمران را برای دفاع از خود می‌دید، در لباس سفید پرستاری به شهادت رسید. شهید چمران در توصیف شهادت این شهید می‌گوید: «دختر پرستاری که پهلویش هدف گلوله دشمن قرار گرفته بود خون لباس سفیدش را گلگون کرده بود، 16 ساعت مانده بود و خون از بدنش می‌رفت... این فرشته بی‌گناه ساعاتی بعد، در میان شیون و ضجه‌‌زدن‌ها جان به جان آفرین تسلیم کرد.» به‌عنوان شهید شاخص بسیج انتخاب شده است و براین اساس پای صحبت‌های خواهرانه خواهر این شهید نشسته‌ایم. ... 🌸 🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
🚶رهگذر ✍ انسانهای اطرافت، هرکسی که می آید و می‌رود فقط رهگذر است🚶 یکی طولانی تر می‌ماند و دیگری کوتاه تر..... کسانی که طولانی تر می‌مانند یا خوبند😍 یا بد 😍اگر خوب باشند، ثروت اند و تو باید نگاه دار و قدردان آنها باشی و اگر بد باشند، آتش اند و تو باید از آتش فاصله بگیری وگرنه گرفتار میشوی نباید با او گلاویز شوی و سعی کنی خاموشش کنی و یا نابودش کنی، چراکه بیشتر اوقات شعله های سرکش آتش🔥 در زمان نابودی هرچه که اطرافش باشد راهم، نابود کرده و به خاکستر مبدل میکند پس برتو بهتر است.: 💰ثروت را نگاه داری و 🔥 از آتش دوری گزینی.... 🌸 🌹 ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄ @sangarsazanbisangar ┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
🌹🍃 💕 اوایل کار من و زینب عزیزم چند صباحی منزل پدرم زندگی می کردیم ( خانه پدرم زیرزمنیش هم مسکونی بود) اما بعدا که خدا کمک کرد و وضعم کمی بهتر شد و تونستم یک پولی برای رهن خونه پس انداز کنم ما دو نفر هم به فکر رفتن به یک خانه اجاره ای شدیم البته ناگفته نماند که پدرم هم کمی کمکم کردند ( خدا حفظش کند )🌹 خلاصه بعد از چند مدت از سکونت در زیرزمین خانه پدریم اقدام به تهیه مسکن🏠 کردیم برای اجاره . ناگفته نمونه که زینب عزیزم هیچ وقت از اینکه با خانواده من داره زندگی می کنه و یا اینکه چرا داریم توی یک زیرزمین کوچیک زندگی می کنیم اعتراضی نکرد. هرچند بدیهی بود که این شرایط براش سخته و خب طبیعی هم بود اما اون هیچ وقت به روی خودش نیاورد و عاشقـــ💖ـــانه در کنارم زندگی می کرد و هیچ وقت حمایت های خودشا از من دریغ نکرد. اوایل زندگیم خیلی سخت گذشت و البته من هم سعی کردم عاقلانه تصمیم بگیرم. وقتی میدیدم که نمی تونم یک محل زندگی خیلی عالی  برای زنم فراهم کنم تصمیم گرفتم لااقل این خلاء را با رفتارم تو زندگی جبران کنم. یعنی چی؟ ✅یعنی دیدم اگر چه خونه کوچیک و زیرزمینی دارم اما در عوض باید محیط خونه را مثل بهشت😍 بکنم تا اون کمبود جبران بشه. خیلی سعیم بر این بود توی خونه که میام مشکلات کار و خستگی های ناشی از اون یا نگرانی های فکریم بابت گرونی و . . . را توی خونه نیارم و خیلی شاداب و خنده رو باشم. سعی کردم با رفتار خوش و تو‌ام با مهربانــ🌹ــی خونه کوچیکم را عین یک بهشت باصفا بکنم. 💕وقت بیشتری به زینب عزیزم اختصاص می دادم، زیاد بابت اشتباهاتش اوقات تلخی راه نمی انداختم و . . . و به طور کلی سعی کردم یک مرد دلنشینی برای زینب عزیزم بشم تا اون گرچه توی یک آلونک کوچیک هست اما پر از مهر و محبت بشه براش.😉 از حق نگذریم که زینب عزیزم هم خیلی موثر بود و اون هم با رفتارهاش و با سازگاریهاش و با چشم پوشی هاش از خیلی چیزها، اون زیرزمین را یک بهشت ساخت. 🔺خلاصه کنم هم من و هم همسرم هر دو با رفتارهامون و عملکردمون سعی کردیم اون زیرزمین کوچیک خانه پدری را تبدیل کنیم به یک بهشت با صفا که انصافا هر وقت توی اون خونه میرفتم خستگی از تنم در میرفت و آرامش عجیبی پیدا می کردم.... ... 🌷‌-----*~*💓*~*-----🌷 💞👇 ┏━━━🍃═❤️━━━┓  @sangarsazanbisangar ┗━━━❤️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ویژگی اول یاران امام(علیه السلام): افتخار امام عصرشان هستند 🌸🌱 ┏━━━🍃═♥️━━━┓ @parvaztakhodaa ┗━━━♥️═🍃━━━┛
4_5913551508481246662.mp3
3.66M
🔖اصحاب امام عصر ارواحنافداه چه ویژگی دارند ؟؟ 🔸مفتخر عالمیان هستند!! 🔸همه چیز و همه کس مطیع آنها میباشند !! 💚 ┏━━━🍃═♥️━━━┓ @eshgsahbzaman ┗━━━♥️═🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدف خدا در نظام آفرینش چیست؟... ┏━━━🍃═♥️━━━┓ @golenarjjes ┗━━━♥️═🍃━━━┛