┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
#خاطره ۱۸
#آزادی
#بردگی
#اجیر
#تجارت
#طلبه
#طلبگی
#هدف
#بتها_و_زنجیرها
🖋 چند روز پیش یکی از عموهایم یک خاطره از جوانی پدرم نقل کرد که نکات خوبی داشت و تصمیم گرفتم مضمونش را در اینجا تعریف کنم.
پدر من مدتی در قم در مغازهی عموی بزرگم، شاگردی میکردند.
ماجرای بیرونآمدنش از مغازه هم این بود که یک روز پشت دخل نشسته بودند و با خودشان فکر میکردند که «تو تمام فکر و ذکرت از صبح تا شب این شده که یکسره آرزو میکنی مشتری که میاد از جیبش پول در بیاورد و در عوض جنس به تو بدهد!» بعد با خودشان فکر کرده بودند که آخر این مسیر پول است و خلاصه زندگی هدفداری نیست و به تهران آمده بودند تا درس بخوانند.
برخی از اطرافیان ایشان را تشویق میکنند که مزدت را به جای روزی مثلا ده تومان، سی تومان میدهیم ولی در مغازه بمان! ولی ایشان به خاطر فکری که داشتند، بیخیال مغازه میشوند.
در ایام دانشگاه، به دلیل عدم حمایت مالی پدرشان، باید خرج زندگی را در میآوردند و لذا آخر هفتهها کارگری میکردند. یکی از عموهایم در آن زمان، در تهران استاد بنا بود و ایشان به ساختمانی که عمویم در آنجا بنایی میکردند میرفتند و مشغول کارگری میشدند. البته به دلیل اینکه تمام هفته کار نمیکردند، عملا در شرایط فقیرانهای زندگی میکردند. یادم هست که از پدرم شنیدم که میفرمودند: «من در ایام دانشجویی پول غذای دانشگاه را نداشتم و لذا با یکی از دانشجوهای مستضعف مالی دیگر شریک شده بودیم و یک وعده را با هم میخوردیم.»
خلاصه اینکه یک روز، صاحب ساختمانی که پدرم در آنجا کارگری میکردند، به عمویم میگویند: «من از این علیاصغر خوشم آمده است. میخواهم یکی از دخترهایم را به او بدهم و بعد از ساختهشدن ساختمان، با هم در یکی از واحدهای این ساختمان ساکن شوند!»
عمویم پیشنهاد صاحب ساختمان را به پدرم منتقل میکنند! پدرم میگویند: «اگر قبول کنم وقتی هم زنم داده و هم کارم داده و هم خانهام را داده، عملا برده این مرد میشوم! من همین شرایط خودم بهتر است!».
🔍 انصافا این آزادی خیلی مهم است.
😔 من خصوصا در طلبهها، خیلی این روحیه را دیدهام که به خاطر مال، بردگی میکنند! به خاطر مدرک، بردگی میکنند!
💡 اما آدمهایی که یادگرفتهاند نان بازو(به تعبیر روایات «کدّ ید»/یعنی دسترنج) بخورند، عزتشان را به این راحتیها نمیفروشند. کاری که خوب میدانند میکنند ولو متحمل سختی شوند.
🔺اما سبک مالی حوزه(دادن شهریه بدون کار تعریفشده در مقابل آن)، انسان را «تحتالحمایه» و برده بار میآورد. حتی کاری میکند که «درس طلبگی خواندن» را که شخص به خاطر احساس تکلیف، انجام میداد بعد از مدتی به خاطر شهریه انجام دهد!
اجیربودن بردگیاش کمتر از شهریهگرفتن است. طلبه را مجبور میکنند برای مبلغی اندک، چه کارها که نکند! بیچاره باید از خیر چه اساتیدی و چه کارهای پر ثمری بگذرد و در عوض برنامه فرسایشی مدرسه را مو به مو اجرا کند،تا یک وقت، همان حداقلی که میدادند، قطع نشود!
آری! برای قطع نشدن شهریه باید پا روی دانستهها و اولویتهای خود بگذارد!
البته تجارت آزادترین شغل است. شاید به همین علت عمدهی اصحاب ائمه(ع) تاجر بودند و این همه ائمه(ع) به تجارت توصیه میکردند.(رک: کتاب دسترنج نوشتهی مشترک حقیر و یکی از دوستانم).
👈 تاجر میگوید: این جنس من است. عیبهایش این است. خوبیهایش این است! میخواهی بخواه! نمیخواهی نخواه!
خیلی آزاد است. اما اجیر باید کار را بکند تا پول بگیرد! آن طور انجام دهد که مشتری میخواهد!
البته کسی که خودش اسیر باشد، در همه جا اسیر است! در تجارت هم به خاطر رضایت مشتری، دست از دانشهای خود بر میدارد و اسیر هوسهای دیگران میشود!
🔹 انصافا آزادی نعمت بزرگی است.
اسیرها، گرفتار بندها و زنجیرهای ساختارها میشوند و توانشان در آنجا هدر میرود!
🔴 یکی از مهمترین ویژگیهایی که سبب میشود طلبهها رشد نکنند، همین است! به خاطر ماندن در ساختارها از افکار خود و دانش خود، کوتاه میآیند! مجبور میشوند کاری را کنند که دیگران میخواهند.
آدم حوزوی نباشد و تجارت کند و با برنامهی منظم درسش را پیش ببرد ولی ذلتِ ماندن در ساختار و کوتاهآمدن از دانستهها را نچشد!
این حرفها زدنش ساده است ولی عمل به آن خیلی سخت است...
👌 رمز اصلی موفقیت، آزادی است!
🖇 توصیه میکنم کسانی که تمایل دارند این بحث را مفصلتر بشنوند، صوتهای «بتها و زنجیرها» که در دههی محرم در شهرستان اسفراین ضبط شد، گوش دهند.
https://www.dinshenasi.com/7485/
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com