┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت نهم
🖋 ذهنم پر از دهها سؤال و ابهام و نگرانی است. میدانم که عدهای جاهل که به بسیاری از مسائل توجه نمیکنند برای امام حرف و حدیثهایی در میآورند و خصوصا واقفیها به امام تهمت ورود به دنیا و دنیاطلبی را خواهند زد. چقدر از واقفیها بدم میآید. خصوصا از علی بن ابی حمزهی بطائنی که از وکلای امام کاظم(ع) بود و اموال زیادی از وجوهات شرعی که باید به امام میرساند در اختیارش بود و وقتی امام کاظم شهید شدند، برای اینکه وجوهات شرعی را به دست امام رضا نسپارد، امامت امام رضا را انکار کرد.
این کار او ضربهی بزرگی به جامعه شیعه زد و خیلی از افراد را به تزلزل انداخت؛ چون عدهای با خود میگفتند که چطور ممکن است یک وکیل بزرگ از وکلای امام کاظم با این همه اختیارات، خبر جانشینی امام رضا شنیده باشد ولی آن را انکار کند. دقیقا همان کاری که خلفا بعد از پیغمبر(ص) کردند و سبب انحرافی بزرگ شدند، برخی از خواص اصحاب امام کاظم کردند.
همیشه در طول تاریخ، انحرافِ خواص، خسارتهای بزرگی به بار آورده است. من در این افکار بودم که خواندن پاسخ امام رضا به مأمون شروع شد. دوباره گوشهایم تیز شد:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَعَّالِ لِمَا يَشَاءُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ وَ صَلَاتُهُ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ أَقُولُ وَ أَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا بْنِ جَعْفَرٍ ... َ وَ إِنَّهُ جَعَلَ إِلَيَّ عَهْدَهُ وَ الْإِمْرَةَ الْكُبْرَى إِنْ بَقِيتُ بَعْدَه ... وَ الْجَامِعَةُ وَ الْجَفْرُ يَدُلَّانِ عَلَى ضِدِّ ذَلِكَ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقْضِي بِالْحَقِ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ...»
بسم الله الرحمن الرحیم ... و من علی بن موسی الرضا بن جعفر ... و او(مأمون) عهدش را و امیر بودن را برای من قرار داد در صورتی که بعد از او باقی مانده باشم ... و جامعه و جفر بر خلاف آن دلالت میکنند...
پاسخ امام بیشتر ذهنم را به خود مشغول کرد. چرا امام بعد از اعلام اینکه ولیعهد شدهاند فرمودند: «اگر بعد از او(مأمون) باقی بمانم...» و سپس در انتهای پاسخشان فرمودند: «جامعه و جفر بر ضد آن دلالت دارد».
خیلی این جملات برایم عجیب است. جفر چیست؟ جامعه چیست؟ اینها بر چه دلالت دارند؟! آیا در اینها خبر داده شده که امام زودتر از مأمون از دنیا میروند؟! چرا امام به این نکتهها در پیامی عمومی که بناست در سراسر جهان اسلام خوانده شود، اشاره کردهاند.
پدرم که اضطراب را در چهرهی من خواند، اشاره کرد که بعدا برایم توضیحاتی دارد. خوشحال شدم. فهمیدم که پدرم برای سؤالاتم پاسخی دارند.
خیلی نفهمیدم زمان چطور گذشت تا اینکه نماز عصر تمام شد و من و پدرم در راه برگشت به خانه، همصحبت شدیم.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت دهم
🖋 پدرم قبل از اینکه من سؤالی بپرسم، شروع کردند:
میدانم سؤالات زیادی داری. میدانم نگرانی. ولی قبل از این بدان که خدای بزرگ و حکیم، خودش از ولی خود حمایت خواهد کرد و بدان که هر چه برای ولی او پیش آید، بزرگترین مصلحتی است که برای او محقق خواهد شد، هر چند مثل سید و سالار شهیدان، ظلمی عظیم از طاغوت زمانه باشد. خوب گوش بده پسرم. دختر امیرالمؤمنین حضرت زینب، حتی زمانی که مصیبتی عظیم بر او وارد شده بود، به سؤال ابن زیاد که گفت: دیدی خدا با شما چه کرد؟ چه پاسخ داد؟ پاسخش این بود که: من جز زیبایی ندیدم.
او تربیت شدهی امام اهل توحید است. خوب میفهمد که کار خدا، هر چه باشد، از آن جهت که کار خداست، جز زیبایی و استحکام و عظمت نیست. بله. کار یزید، ظلم عظیم است و باید از آن بیزار بود و در مقابل آن ایستاد و با تمام توان مانعش شد و بعد از وقوع آن، با تمام توان محکومش کرد ولی کار خدا و صحنهای که رقم زد تا ظالم بتواند با اختیار خود در حالی که همهی حجتها بر او تمام شده است، چنین ظلمی کند، جز حکمت و اتقان و رحمت و عظمت نیست.
تو خوب میدانی که خدا به واسطهی شهادت سید الشهداء چطور کاری کرده است که امروز بعد از گذشت حدود ۱۴۰ سال از آن واقعهی دردناک، معارف حق را بشناسیم و اگر این حرکت امام نبود چه بسا هیچگاه این حقایق به گوش ما نمیرسید. من تصورم این است که حتی اگر ۱۰۰۰ سال دیگر هم بگذرد، حرارتی که این واقعهی دردناک ایجاد کرد، سبب حفظ حق و سبب استحکام حقمداران میشود. به همین خاطر، نگران نباش. اول خدا را تسبیح کن. او را پاک و منزه بدان از اینکه چیزی از وقایع این هستی، خارج از قدرت او باشد. او را تسبیح کن و پاک و منزه بدان از اینکه در چیزی که در دستِ قدرت و بر اساس حکمت اوست، کوتاهی کند و واقعه را به صورتی رقم بزند که خلاف حکمت و رحمت و عظمت و استحکام اوست.
پدرم از جایی شروع کرده بود که گمان نمیکردم. سخنان ایشان که بر گرفته از معارف اهل بیت، بسیار دلنشین بود. آرامم کرد. با خودم گفتم، خدایا من در زندگی خود چنین نیستم. خیلی از اوقات از خیلی از امور دلخور میشوم در حالی که طبق صحبتهای پدرم، اگر واقعا از اهل تسبیح باشم و خدا را پاک و منزه بدانم، نباید از واقعه دلخور شوم. باید از ظلم ظالم بسوزم و در مقابل آن بایستم ولی از هر آنچه که خدا در این صحنه رقم زده است در نهایتِ رضایت باشم. چقدر سخت است که انسان آنچه میفهمد درونی کند و با آن زندگی کند.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🖋 موضوع #معیشت و #کسب_و_کار طلاب از موضوعاتی است که حتی برای غیر طلاب نیز جذاب است.
در این نوشتار سعی کردهایم به مهمترین پرسشهای مربوط به این حوزه، با محوریت روایات پاسخ دهیم.
👈 کسب اطلاعات و توضیحات بیشتر رک: اینجا
👈 قیمت کتاب ۳۵ هزار تومان است و در صورت تمایل به تهیهی آن، میتوانید به شماره زیر تماس بگیرید یا به آدرس زیر در ایتا پیام بدهید:
۰۹۹۳۱۱۵۴۶۶۱
@Dastranj_kar
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت یازدهم
🖋 پدرم ادامه داد: اما مگر یوسف پیامبر نبود که دعوت فرعون زمانش را قبول کرد و عهدهدار امور خزانه شد؟! قرآن به این مطلب شهادت داده است. اگر واقفیها بگویند که داخلشدن در حکومت نشانهی امامت نیست، با این آیهی قرآن محکوم میشوند.
حجت خدا، در کنار قرآن است و حجت خود را از قرآن اقامه خواهد کرد. از ماجرای حضرت یوسف میفهمیم که حتی اگر پیامبر خدا مصلحتی ببیند و تصمیم بگیرد که داخل حکومت شود حتی به پیشنهاد خودش، عیبی ندارد و یوسف داخل در حکومت مشرک شد و مأمون به حسب ظاهر مسلمان است. یقینا عیبی بر امام رضا که به زور مأمون چنین چیزی را قبول کرده است، نیست.
تو فکر میکنی مأمون که به برادر خود رحم نکرد و او را در حالی که در رأس قدرت بود، کشت، در مقابل پاسخ رد امام رضا چه خواهد کرد؟!
به پدرم گفتم: آیا شما از جفر و جامعه چیزی شنیدهاید؟ منظور امام از این جمله که جفر و جامعه بر خلاف آن دلالت دارند، چه بود؟
پدرم آهی کشید. اشک در چشمانش جمع شد و گفت: پسرم! جفر و جامعه نوشتارهایی است که رسول خدا به امیر المؤمنین علیهما السلام املاء کرده است و در آن بسیاری از اسرار و احکام نوشته شده است و از نشانههای امامت است. هر کسی پاسخ امام را در سراسر مملکت اسلام بشنود، متوجه میشود که اولا امام از غیب خبر دادهاند و فرمودهاند که زودتر از مأمون از دنیا میروند و علاوه بر این امام رضا منابعی از علوم سرّی دارد که در آنها این مسأله نوشته شده است.
امام به خوبی در پاسخ خود نشان دادند که امام واقعی ایشان هستند و نشانههای امامت در دستان ایشان است و مأمون خلیفهی رسول خدا نیست و این پیام را در سراسر ممالک اسلامی پخش کردند، هر چند که فقط افرادی که اهل دقت و تأمل باشند متوجه این نکته میشوند.
کاملا شُکّه شدم. نمیدانستم از این کارِ دقیقِ امام خوشحال باشم یا از خبر غیبی شهادت نه چندان دورِ ایشان ناراحت باشم.
به پدرم گفتم: چقدر تحمل این امتحانات الهی سخت است. چقدر در رأس دیدن طاغوت و دیدن مظلومیت امام سخت است.
پدرم پاسخ داد: نه پسرم. باید نگاهت را اصلاح کنی. معیار در رأس بودن، خدم و حشم و پول نیست. اگر این طور بود معمولا در طول تاریخ پیامبران در کف و طاغوتها در رأس بودند حتی حضرت موسی بیشتر ایام عمرش چنین بود.
بسیاری از پیامبران به شهادت قرآن، توسط طاغوتیان کشته شدند.
اگر معیار بزرگی و در رأس بودن چند تکه طلا بود که به بدن انسان بچسبانند با عدهای اراذل و اوباشِ «دنیازده» در اطراف انسان، پیامبران ذلیلترین انسانها و طاغوتیان عزیزترین انسانها بودند در حالی که هرگز چنین نیست.
بزرگی به درون انسان است. انسانی که از درون بزرگ شده است، بزرگ است. انسانی که در اوج حادثهها آرامش خود را حفظ کند، بزرگ است، نه مأمونی که به اندک مسألهای حداقل در درون به انفجار میرسد هر چند که مجبور باشد گاهی ظاهر را حفظ کند. کسی که آن قدر حقیر است که همین زر و زیور و همین اراذل و اوباش اطرافش، چشمانش را کور کند، یعنی هنوز از اینها بزرگتر نشده است و حقیرتر از آنهاست.
من که محو سخنان پدرم شده بودم، به پدرم عرض کردم: «پدر بزرگوارم! این حقایق را از کجا آموختهاید؟ این سخنان آن قدر محکم است که خودشان دلالت بر عظمتشان و صحتشان دارد.»
پدرم پاسخ داد: من اینها را از یونس بن عبد الرحمن آموختم و او از ائمهی بزرگوار آموخته است.
من باید محکم شوم. من باید خود را برای یاری امام زمانم محکم کنم. از اساتیدم شنیده بودم که امام صادق علیه السلام میفرمود: «مؤمن از تکههای آهن محکمتر است، زیرا که آتش وقتی داخل آتش شود، تغییر میکند اما اگر مؤمن کشته شود و سپس تکه تکه شود و دوباره کشته شود، قلبش و ایمانش نسبت به حق تغییر نمیکند.»
هنوز فاصله زیادی تا یاوری محکم برای امام زمانم دارم.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت دوازدهم
🖋 نماز عید فطر
احساس خوبی از همسایگی با امام زمانم دارم. بالاخره از نیشابور تا دارالخلافة در مرو که محل سکونت امام رضا است، فقط چند روز فاصله است. با کاروان شتری، تقریبا شانزده روز فاصله داشتیم و اگر کسی با اسب تازهنفس میرفت، پنجروزه به مقصد میرسید.
از روزی که شنیدم امام ولایت عهد را قبول کردهاند، سریعا خود را به مرو رساندم تا بتوانم در این ایام، از امام رضا استفاده کنم. بعد از نماز، حلقهای دور امام ایجاد میشود و از احادیث ایشان مینویسند.
وقتی جلسات خلوت میشود، چند کلامی سؤالاتی در مورد احکام مختلف و فلسفهی آنها میپرسم. در مورد احکام مختلف و علت آنها از ایشان سؤالاتی پرسیدهام و به زبان خودم در چند ورقی جمع کردهام تا شاید دیگرانی که قدرت دسترسی به امام را ندارند، بتوانند از آن استفاده کنند. اهل بیت خیلی به نوشتن معارف توصیه کردهاند و من از همین نوجوانی این کار را شروع کردهام. پدرم میگوید: کسانی که در ابتدای تحصیل شروع به دست به قلم شدن نکنند، معمولا قلمی خشک دارند و بعدا هم قدرت بر نوشتن ضعیفی دارند. اسم این نوشتار را که از سؤالاتم از فلسفه احکام حاصل شده است، العلل(علتها) نامیدهام.
ظاهرگرایی و کمتوجهی به حقیقت اعمال دینی همیشه آزارم میدهد. مردم معمولا به حقیقت دین کاری ندارند. ساعتها خود را مشغول پوسته و ظاهر دین میکنند ولی از حقیقت آن بیخبر یا کمخبر هستند. من هم اگر آشناییام با معارف اهل بیت نبود، مثل بقیه بودم. در همین نیشابور شیعیانی هستند که اگرچه اسمشان شیعه است ولی بویی از معارف اهل بیت نبردهاند. فقط اسمشان شیعه است و احکام را طبق مذهب اهل بیت انجام میدهند ولی معارف ایشان را نمیشناسند. از روح دین بیخبرند. این افراد ضربهی بزرگی به شیعه هستند، چون وقتی اهل سنت اینها را میبینند فکر میکنند که شیعه هم چیزی شبیه همان چیزی است که آنها دارند و صرفا در برخی از احکام تفاوتهایی با مذهب آنها دارد! و این سبب میشود که خیالشان از مذهب خودشان راحت باشد و نفهمند که چه جواهرات گرانقیمتی را از دست دادهاند.
عجیب است که با وجود علم سرشار امام رضا، مشتریهای علمی امام، خیلی نیستند. تعجب میکنم که چرا چنین شده است. روزی به پدرم همین مطلب را گفتم. ایشان پاسخ داد: «امام عالم آل محمد است ولی مشتریهایش به دنبال چیزهایی جز علم هستند! هر کسی به سراغ نیاز خود میآید. وقتی شخصی طالب حقیقت نیست، چطور از امام علم طلب کند. وقتی معیار انتخابهای فرد علایق اوست و نه دانستههایش، چه نیازی به امام دارد؟! ائمهی سابق نیز از این جهت مظلوم بودند. مردم معمولا امام را بهانهی رسیدن به خواستههای خود میکنند در حالی که خواستههای انسان و نیازهایش، باید بهانهای برای مراجعه به امام باشد و کسی که بفهمد امام یعنی چه، خود امام را برای خودش میخواهد.»
از جملهی پدرم، به فکر فرو رفتم. تا به حال این طور به مسأله نگاه نکرده بودم.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
قرآن و حدیث در زندگی - احیاء
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🖋 موضوع #معیشت و #کسب_و_کار طلاب از موضوعاتی است که حتی برای غیر طلاب نیز جذاب است. در
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔹️ تبلغ کتاب «دسترنج» در خبرگزاری حوزه
اینجا بخوانید:
https://hawzahnews.com/xb894
🖋 کتاب دسترنج برای خبرگزاری حوزه فرستاده شد و خودشان خودجوش تبلیغ آن را در سایت گذاشتند.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
هدیه شب قدر_01.mp3
28.08M
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔹️ #هدیهی_ویژهی_شبهای_قدر
🖋 قواعد خواندن دعا در شبهای قدر برای بهرهبرداری بیشتر از ادعیه
(صوت ارائه شده در نهم اردیبهشت ۱۴۰۰)
دریافت:
http://kise.roo.cloud/jibrirecordings/6e1350d0-64b0-4cb0-be71-d7aa8afa743f/9BcxgHMy3GPZJGYb_2021-04-29-22-06-53.mp4
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت سیزدهم
🖋 چند روز پیش، عید فطر بود و اعلام کردند که قرار است امام رضا علیه السلام، نماز عید را اقامه کند. ابتدا خیلی تعجب کردم، چون شنیده بودم شرط امام رضا برای پذیرش ولیعهدی مأمون، عدم دخالت در همهی کارهاست. در هر صورت من ذوقزده خودم را برای شرکت در نماز عید آماده کردم. تقریبا همهی مردم از اینکه نماز عید را پشت سر زادهی رسول خدا(ص) بخوانند، خوشحال بودند. من با دیدن جمعیت بسیار زیادی که برای نماز آمده بودند، احساس کردم که امام خیلی طرفدار دارد. با خودم گفتم چقدر یاران امام زیاد است. البته بماند که به آرزویم نرسیدم و نمیدانم چه شد که امام رضا نیامد و برنامه عوض شد. احتمالا مأمون از دیدن این همه جمعیت، همین افکار من به سرش خطور کرده بود و برای جایگاه خود احساس خطر کرده بود.
من فکر میکردم امام یاران زیادی دارد ولی بعد که دقیقتر به مسأله نگاه کردم فهمیدم که یاران حقیقی امام کم هستند. شاید در جمعشدن برای نماز زیاد باشند ولی برای جمعشدن در مسیر تکلیف و جدیت در یاری امام، چندان همتی مشاهده نمیشود. آه...
من از امام چیزهای بسیاری آموختم اما در اینجا خیلی از معارف را نمیتوان آموخت. امام به خاطر رعایت ظرفیت جمعی که در اینجا هستند و نیز مراعات جاسوسان مأمون، از طرح بسیاری از مباحث خودداری میکنند. سخنان را در لفافه میگویند. مدت زمانی که امام در دسترس هستند، بسیار کوتاه است.
به دنبال فضایی هستم که بتوانم با کیفیت بیشتر معارف اهل بیت(ع) را بیاموزم.
عبدالعزیز بن المهتدی که وکیل ایشان است، خیلی اوقات قدرت دسترسی به ایشان را ندارد، چه برسد به من. حتی اگر در نزدیکی محل سکونت ایشان باشم، صرفا زمانهای محدودی به ایشان اجازهی ارتباط با مردم داده شده است و خلیفه از ترس اینکه نکند رفتارهای ایشان، آشوبی در منطقه ایجاد کند، محدودیتهای زیادی برای ایشان ایجاد کرده است.
یک بار عبدالعزیز بن المهتدی که وکیل امام بود و بهترین قمییی بود که تا به حال دیده بودم، تنها پیدا کردم. به او گفتم: استاد عزیز! من نیازمند مشاوره شما هستم. به نظر شما نزد چه کسی بروم و اصول مذهب را بیاموزم. عبد العزیز گفت: من هم شبیه همین مسألهی تو را از امام رضا پرسیدم. عرض کردم: «من هر زمان که بخواهم نمیتوانم شما را ملاقات کنم. از چه کسی آموزههای دینی را بیاموزم؟» امام به من فرمودند: «از یونس بن عبدالرحمن بیاموز.»
خیلی خوشحال شدم. پدرم هم مدتها شاگردی یونس را کرده بود و جزو شاگردان او محسوب میشد و من زمینهی استفاده از ایشان را داشتم. باید بین بغداد و امام رضا، یکی را انتخاب میکردم. اگر میخواستم به دلم گوش کنم، هرگز نمیتوانستم دوری امامم را تحمل کنم ولی اگر میخواستم به تکلیفم و انتظار امام زمانم توجه کنم، باید به بغداد میرفتم. آری! من تکلیف و رضایت واقعی امامم را انتخاب میکنم.
آری! من تصمیم خود را گرفتم. من به سن رحلهی حدیث و آغار سفرهای حدیثی رسیدهام و بغداد بهترین جایی است که میتوانم بروم. قدرت استفاده از امام رضا را نداشتم و خود امام افرادی را برای آموزش معالم دینی به ما معرفی کرده بودند و من تصمیم داشتم بروم و شاگردی این افراد را بکنم. از خراسان تا بغداد راه زیادی بود. زمان قابل توجهی باید در راه میبودیم، خصوصا که پدرم در شهرهای مختلف کارهایی داشت و میخواست با برخی از بزرگان حدیث بین راه نیز گفتگوهایی داشته باشد. من خیلی خوشحال بودم که پدرم این بزرگان را میشناسد و این آشنایی سبب میشد که من به اذن الله، راحتتر بتوانم به افرادی که باید دست پیدا کنم.
هر وقت فکر خستگی راه و مشکلات زندگی در شهر غریب به ذهنم میآمد، یاد آوری سن و سالم و حدیثی که شنیده بودم، تمرکزم را به تلاش جمع میکرد.
شنیده بودم که هر شب فرشتهای از فرشتگان الهی ندا میدهد: ای بیست سالهها! جدیت داشته باشید و بسیار تلاش کنید. ای سی سالهها زندگی پستتر شما را نفریبد! ای چهل سالهها، چه چیزی برای ملاقات رب خود، آماده کردهاید؟!...
گویا صدای فرشته را میشنیدم و پیام او را با قدرت و محکم میگرفتم. باید با جدیت بسیار تلاش کنم. باید یاری خوب برای امام زمانم باشم.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت چهاردهم
🖋 در طول روز بارها به فکر بغداد میافتم. تصویر روشنی از آنجا ندارم. تنها میدانم که بغداد نه فقط مرکز دنیای اسلام بلکه مرکز تمام سرزمینهاست. مرکز قلب دنیای ماست. از شرق تا چین و از غرب تا مصر و روم و پس از آن، بهترینها در بغداد جمع شدهاند. در تمامی رشتههای علمی، بهترینها در بغداد جمع شدهاند. دانشمندان رشتههای مختلف و شعرا و خطبا و بزرگترین شخصیتهای همهی مذاهب در علوم و ادیان گوناگون و حتی ساحران و امثال آنها، همه در بغداد جمع شدهاند. حتی بزرگترین کتابخانههای جهان در بغداد است. کتب مختلف شرق و غرب به زبانها مختلف در بغداد جمع شده است.
بزرگترین اصحاب ائمه(ع) نیز در بغداد هستند. هر چند در میان قمیها بزرگانی از اصحاب ائمه هستند ولی آنچه در بغداد است، قابل قیاس با قم نیست. فعلا قم به نسبت به بغداد شبیه یک روستا نسبت به پایتخت است. البته احتمال میدهم در آینده شرایط تغییر کند ولی فعلا تکلیف من روشن است.
دوری از امام خیلی سخت است، خصوصا الآن که مدتی است به زیارت هر از چند روز ایشان عادت کردهام، اما چه کنم که آنچه مهم است تکلیف و رضایت امام از من است نه دیدن و زیارت ایشان. میدانم که امام این طور از من راضی هستند. تکلیف من استفاده از علمای بغداد است.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت پانزدهم
🖋 پیش به سوی بغداد
طلبههای زیادی را دیدهام که وقتی درس میخوانند، نمیدانند که بنا دارند چه کاری انجام دهند! گویا درس میخوانند که درس بدهند! اما من از کسانی نیستم که حرکتی را بدون فکر انجام بدهم. از وقتی شنیدهام که امام صادق علیه السلام فرموده است: «کسی که بدون بصیرت، کاری کند، مثل کسی است که به سوی غیر مقصدش حرکت میکند. هر چه سریعتر بدود، او از مقصد واقعی دورتر میشود»، سعی کردهام با هدف و برنامهریزی کار کنم. خیلیها تلاش میکنند. ممکن است در همین مسیر طلبگی علوم اهل بیت تلاش کنند ولی نمیفهمند چرا این کار را میکنند یا اهداف خوبی از این کار ندارند. به فکر این هستند که مثلا عالم بزرگی شوند یا از این راه نانی در آورند!
من فکر میکنم باید هر حرکتی #چشم_انداز روشنی داشته باشد و گرنه من قادر به برنامهریزی دقیق نخواهم بود. من تنها وقتی میفهمم که الآن باید چه درسی را در نزد چه استادی بخوانم که ترسیم روشنی از آینده و باری را که بنا به برداشتن آن دارم، داشته باشم. نیازهای زیادی در من و جامعه وجود دارد. مشکلات زیادی هست. من باید از میان بارهای بر زمین ماندهی جامعه، بار اولویتدار خودم را بردارم تا اگر بعد از سی سال، پشت سرم را نگاه کردم، ببینم یک کاری انجام دادهام و باری از بارهای امام زمانم برداشتهام، نه اینکه صرفا کارهای زیادی کرده باشم که در نهایت باری از دوش ایشان بر نداشته باشم.
یکی از آفتهای افراد مستعد و باهوش همین است. این افراد وقتی در کارهای مختلف وارد میشوند، به موفقیت نسبی میرسند، به بیشتر چیزها علاقه دارند! و در بیشتر این زمینهها ورود پیدا میکنند! در جامعه هم آنها را به خاطر همین روحیه تشویق میشوند ولی غافل از اینکه باید معیار ورود آنها به عرصههای مختلف تکلیف باشد و نه شوق و علاقه! من فکر میکنم علاقهداشتن علت خوبی برای ورود به کارها نیست. فکر میکنم تبعیت از علاقه، به نوعی همان تبعیت از هوس و خواستههای نفسانی است.
باید انسان طوری باشد که علاقهاش صرفا به تکلیفش باشد. من سعی میکنم وقتی فهمیدم چیزی تکلیفم است، همان را دوست بدارم و اگر فهمیدم تکلیفم نیست، دیگر با آن کاری نداشته باشم.
نگاهی به آسمان میاندازم و عظمت خدا و حقارت خود را بیشتر حس میکنم. نیمنگاهی به گذشتگان دارم و برای خود یادآوری میکنم که من هم مثل آنها باید بروم. دیر یا زود به خانهای دو متری در داخل خاک وارد خواهم شد و آنجا باید برای تکتک لحظههایم پاسخگو باشم.
اگر بصیرت کافی، پشتوانهی حرکت به بغداد نباشد، هیچ وقت من را به مقصد نمیرساند. باید دقیقا بفهمم که در این حرکت به دنبال چه هستم، تا این تصمیم منطقی باشد و به دنبالش مصداق تکلیف خدا بر من باشد.
قم گزینهی نزدیکتری است. از نیشابور تا قم، فاصله بسیار کمتر از بغداد است. در قم علمای بزرگی هستند اما قابل قیاس با بغداد نیست. در بغداد از چند جهت، ظرفیت خدمت بیشتری به امام زمانم هست. از طرفی علمای دینی بسیار بزرگی در بغداد ساکن هستند و این سبب میشود که بتوانم معارف اهل بیت علیهم السلام را بهتر بیاموزم. علاوه بر این در بغداد علمای ادیان دیگر و علمای علوم طبیعی و فلسفی و غیر آن نیز هست و یادگیری برخی از این علوم در راستای اهداف من است. هدفم ترویج آن معارف است تا دیگران هم با آن معارف زنده شوند.
من اول با آنها خودم زنده شدم و حالا میخواهم دیگران را نیز به این زندگی برسانم. من میخواهم واسطهی این معارف باشم. من میخواهم واسطهی زندهکردن افراد باشم. من میخواهم واسطهی احیای امر اهل بیت علیهم السلام باشم.
شنیدهام که امام زمانم فرموده است: «سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ قَالَ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا
خدا بندهای را که امر ما را زنده کند، رحمت کند. به ایشان عرض کردم: و چگونه امر شما را زنده میکند؟ فرمود: علوم ما را یاد بگیرد و به مردم یاد بدهد. زیرا که مردم اگر محاسن کلام ما را بدانند، از ما تبعیت میکنند.»
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت شانزدهم
🖋 من خیلی فکر کردم که چطور میتوانم «محاسن کلام اهل بیت» را بهتر به دیگران بفهمانم. یکی از بهترین راهها مقایسه است. من به همین خاطر بنا دارم برخی از علوم زمانم را یاد بگیرم تا بتوانم مقایسه کنم و به این ترتیب معارف اهل بیت و برتری آن را به دیگران نشان بدهم. باید تسلط خوبی به اهل سنت و سایر مذاهب داشته باشم تا بتوانم حقانیت مذهب اهل بیت را نشان بدهم. باید به علوم مختلفی تسلط داشته باشم تا اوج معارف اهل بیت را به مردم بشناسانم.
البته الآن افرادی هستند که این مسیر را طی میکنند. کسانی مثل هشام بن الحکم همین مسیر را میرفتند. در زمان ما کسی مثل یونس بن عبدالرحمن همین مسیر را میرود. اما در نیشابور چنین چیزی نیست. اینها در بغداد و کوفه هستند. در بغداد کسانی هستند که از معارف دفاع میکنند ولی در خراسان و نیشابور جریان غالب، جریان مخالف اهل بیت است و در آنجا کسی نیست که از اهل بیت دفاع کند.
من میخواهم به آیه نفر عمل کنم: وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون: و بر مؤمنین نیست که همهی آنها (از شهر خود برای تحصیل علم) خارج شوند، پس چرا چنین نباشد که از هر گروهی(منطقهای)، جمعی از آنها (از شهرهای خود) خارج شوند برای اینکه در دین تفقه کنند و قوم خود را هنگامی که به سوی ایشان بازگشتند، (نسبت به آخرت و نتایج اعمالیشان) هشدار بدهند تا شاید آنها بترسند(و مسیر بندگی خدا را پیش بگیرند). خصوصا از وقتی شنیدهام که امام صادق فرموده است: «لَوَدِدْتُ أَنَّ أَصْحَابِي ضُرِبَتْ رُءُوسُهُمْ بِالسِّيَاطِ حَتَّى يَتَفَقَّهُوا: به تحقیق دوست میدارم که بر سر اصحابم با تازیانه زده شود تا اینکه متفقه شوند.»، ضرورت تفقه را بیشتر درک میکنم. وقتی امامی که از مادر برای ما دلسوزتر است، راضی است به اصحابش برای متفقهشدن، شلاق زده شود، نشان از این دارد که این مسأله خیلی مهم است.
میخواهم به سبب خدمات و کارهای خوبی که میکنم زینتی و زیوری برای امامم باشم. شنیدهام که امام صادق علیه السلام فرموده است: «بر حذر باشید از اینکه کاری کنید که به سبب آن به ما(اهل بیت) عیب بگیرند(که چه پیروان بدی تربیت کردهاند)، زیرا که به سبب فرزند بد، پدرش عیب گرفته میشود. برای کسی که به سوی او منقطع شدهاید(امام زمانتان) زینتی باشید و بر او مایهی ننگ و زشتی نباشید. در میان عشیرههای اهل سنت نماز بخوانید و مریضانشان را عیادت کنید و در تشییع جنازههای ایشان شرکت کنید و به سوی چیزی از خوبیها و نیکیها از شما پیشی نگیرند، زیرا که شما به آن نیکی سزاوارتر از ایشان هستید و خدا به چیزی مثل تقیه عبادت نشده است.»
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com
┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📜 ویژهنامهی داستانی #بازگشت_به_سرزمین_خورشید
🔹️ در مورد #فضل_بن_شاذان
💢 قسمت هفدهم
🖋 من میخواهم طوری زندگی کنم و در مسیری حرکت کنم که واقعا مایهی زینت و زیور امام زمانم باشم. لازمهی این هدف، این است که بزرگترین باری را که بر روی زمین مانده است شناسایی کنم.
خوب توجه دارم که کلماتی مثل «بندهی خوب خدا شدن» و «زینت و زیور شدن برای اهل بیت» و «احیاء امر اهل بیت» و «عمیق یاد گرفتن دین» امثال آن، عباراتی کلی هستند که در بسیاری از جزئیات نمیتوانند به ما جهتدهی روشنی بدهند. «یادگیری عمیق دین» دهها سبک مختلف دارد که هر کدام کارایی مخصوص خود را دارد. سؤال این است که من باید کدام سبک را در پیش بگیرم؟
چشماندازی مفید است که به من بفهماند که کدام سبک را در پیش بگیرم و به چه صورتی درس بخوانم و نزد کدام استاد، تلمّذ کنم. بارها دیدهام طلابی را که وقتی با آنها هم صحبت میشوم و صحبت از #چشم_انداز میکنم، مثلا در پاسخ میگویند، میخواهم قلهی علمی در مثلا فقه باشم. در حالی که این پاسخها، پاسخ سؤال من نیست.
#چشم_انداز باری است که بناست برداشته شود.
فقه خواندن موضوعیت ندارد. فقه میخوانیم که پس از آن چه کنیم و چه باری از بارهای امام زمانمان را برداریم؟ سؤال اینجاست و به این سؤال باید پاسخ داد و پاسخ این سؤال است که نوع فقه خواندن ما را مشخص میکند.
میدانم علت به جمعبندی نرسیدنم به پاسخ این سؤال کوتاهیهایم در عمل به دانستههای پیشین است. یقینا اگر من به دانستههای خود تا کنون به دقت عمل میکردم، خداوند مرا نسبت به نادانستههایم کفایت میکرد. از امام صادق نقل شده است که فرمودند: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ كُفِيَ مَا لَمْ يَعْلَمْ.»
اینکه من دقیقا به جمع بندی نرسیدهام، نشانگر این است که در عمل به دانستههای خود کوتاهی میکنم. فعلا همین قدر میدانم که باید به بغداد بروم و شاید عمل به همین دانسته با تمام ابهامها و هزینههایش، مقدمهی رسیدن به فهمهای برتر برای مراحل بعدی باشد. تصمیم من قطعی است و باید با پدرم صحبت کنم تا هر چه سریعتر به وظیفهی خود عمل کنم.
🔰 شما میتوانید با انتشار این مطلب یا معرفی کانال به دیگران، در ثواب انتشار معارف اهل بیت(ع)، سهیم باشید.
@mirzaei_ehya | dinshenasi.com