#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی(١)
✳️✳️✳️✳️✳️✳️
❓پرسش: چگونه خدایی را که نمیبینم بپرستم؟ اصلا مگر خدا به پرستش ما نیاز دارد؟
🖊️پاسخ:
📎(قسمت اول)
👈درک خداوند همانند درک انسان نسبت به انسان دیگر و یا موجودات دیگر در این عالم نیست. خداوند از جنس ماده نیست و نمیشود او را از طریق حواس ظاهری شناخت. نمیشود او را همچون جسمی تصور کرد و به سخنان او گوش داد.
📌علت مطلب این است که خداوند ماده را آفرید ولی خودْ ماده نیست؛ خداوند جسم را آفرید ولی خودْ جسم نیست؛ خداوند عالم را آفرید ولی درک او در قالب محدود این عالم محقق نمیشود، چرا که خالق محدود است ولی خود نامحدود میباشد.
📌این همان تعبیر زیبایی است که خداوند متعال در قرآن از خود ارائه میدهد: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ...»(١). اما چگونه نوری؟ اگر خداوند ماده نیست، پس تعبیر او به نور چیست؟! ادامه آیه بیانگر مطلب است: «...خداوند نور آسمانها و زمین است مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی ( پر فروغ ) باشد ، آن چراغ در حبابی قرار گیرد ، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان ، این چراغ با روغنی افروخته می شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی ( روغنش آن چنان صاف و خالص است که ) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود نوری است بر فراز نوری و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می کند، و این مثلها را خدا برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست.»
📌خداوند متعال به وضوح در این آیه تعبیر خود به نور آن هم با آن اوصاف دقیق و زیبا، مَثَل برای بشر میداند، تا فهم انسان محدود از نامحدود آسان شود.
📌با روشن شدن این مطلب آشکار میشود که پرستش چنین خداوندی هم مادی نیست، ولی چون قالب انسان مادی است، برای پرستش خداوند باید از اسباب مادی کمک بگیرد. یعنی نماز بخواند و با همین جسم مادی به رکوع و سجده رود، با همین جسم مادی صدقه دهد و جهاد کند.
📌و جالب این که حتی رسول خدا نیز انسان و از جنس ماده است: «قل إنما أنا بشرٌ مثلکم».(٢) و او نیز نمیتواند خداوند را ببیند و لمس کند: «شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و به فرمان او آن چه را بخواهد وحی میکند، چرا که او بلند مقام و حکیم است.» (٣)
📌حال، همین رسول به ما یاد داده است که پرستش خدای ندیده چگونه است. آن چه مهم است این است که پرستش خداوند، انسانِ خداندیده را به جایی میرساند که جز همان خداوند را نمیبیند! به همین دلیل امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرماید: «آیا چیزی را که نبینم میپرستم؟!». و در ادامه میفرمایند: «ديده ها هرگز او را آشکار نمی بينند، امّا دل ها با ايمان درست او را در می يابند. خدا به همه چيز نزديک است، نه آن که به اشياء چسبيده باشد؛ از همه چيز دور است، نه آن که از آنها بيگانه باشد؛ گوينده است نه با انديشه و فکر؛ اراده کننده است، نه از روی آرزو و خواهش؛ سازنده است نه با دست و پا، لطافت دارد نه آن که پوشيده و مخفی باشد؛ بزرگ است نه با ستمکاری؛ بيناست نه با حواس ظاهری؛ مهربان است نه با نازک دلی؛ سرها و چهره ها در برابر عظمت او به خاک افتاده، و دل ها از ترس او بی قرارند.»(۴)
📌چنین امامی در جای دیگر میفرماید: «پندارها برای او صفتی بیان نمیتوانند و عقلها از درك كیفیت دور ماندهاند. نه جزیی برای او قابل تصور است و نه او تبعیضپذیر است. و نه چشمها و قلبها میتوانند او را به درستی فراگیرند. خدا برتر از آن است كه عظمت خدایی او با دل یا چشم، فرا گرفته شود.»(۵)
👈پس باید خداوند را از نشانههای او در آفرینش درک کرد.
ادامه دارد...
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
١. نور، ۳۵.
٢. کهف، ١١٠.
٣. شوری، ۵١.
۴. نهجالبلاغه، خطبه ١٧٩
۵. همان، نامه٣١.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی(١)
(قسمت دوم)
🔴قرآن کریم این نشانهها را در دو حیطه انفسی(خود انسان) و آفاقی(پیرامون انسان) معرفی میکند: «به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!». (١)
البته خداوند متعال آفاق و انفس را بدون مثال برای مردم بیان نکرده است.
🏷️مثال آفاقی قرآن کریم:
«آیا آنان به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده است؟!»(٢)
شتر خلقت خاص و منحصر به فردی دارد.« شتر از اسب بيشتر مىدود، از الاغ بيشتر بار مىبرد. در ميان حيوانات بعضى براى سوارى، بعضى براى گوشت و بعضى براى شير مورد استفاده قرار مىگيرند، ولى شتر همه چيزش قابل استفاده است. پلكهايش در برابر باد و خاك بيابان مقاوم است، در كوهان خود چربى و غذا را ذخيره كرده و در برابر گرسنگى مقاوم است. در بدنش آب را نگهدارى كرده و در برابر تشنگى مقاوم است، راه را مىداند، چنان رام است كه صدها شتر تسليم يك ساربان مىشوند، كف پاى او براى ريگزار آفريده شده، گردن او پله سوار شدن و اهرم بار برداشتن و خلاصه به قول عربها، شتر كشتى بيابانهاست. قوىترين، كم خرجترين، پرفايدهترين و آرامترين و بردبارترين حيوان است.»(٣)
🏷️مثال دیگر:
«و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند، خانههایی برگزین! سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، براحتی بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگهای مختلف خارج میشود که در آن، شفا برای مردم است؛ به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیّتی که میاندیشند.»(۴)
👈همچنین امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه میفرمایند: «به مورچه و کوچکی جثّه آن بنگريد، که چگونه لطافت خلقت او، با چشم و انديشه انسان درک نمی شود، نگاه کنيد چگونه روی زمين راه می رود، و برای به دست آوردن روزی خود تلاش می کند. دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد، و در جايگاه مخصوص نگه می دارد، در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده، و به هنگام درون رفتن، بيرون آمدن را فراموش نمی کند!. روزی مورچه تضمين گرديده، و غذاهای متناسب با طبعش آفريده شده است. خداوند منّان از او غفلت نمی کند، و پروردگار پاداش دهنده، محرومش نمی سازد، گرچه در دلِ سنگی سخت و صاف يا در ميان صخره ای خشک باشد. اگر در مجاری خوراک و قسمت های بالا و پايين دستگاه گوارش، و آنچه در درون شکم او از غضروف های آويخته به دنده تا شکم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، انديشه نمايی، از آفرينش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد. پس بزرگ است خدايی که مورچه را بر روی دست و پايش برپاداشت، و پيکره وجودش را با استحکام نگاه داشت، در آفرينش آن هيچ قدرتی او را ياری نداد و هيچ آفريننده ای کمکش نکرد. اگر انديشه ات را به کار گيری تا به راز آفرينش پی برده باشی، دلايل روشن به تو خواهند گفت که آفريننده مورچه کوچک، همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست...»(۵)
🏷️مثال اَنفسی قرآن کریم:
«و ما انسان را از عصارهای از گِل آفریدیم؛ سپس او را نطفهای در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار دادیم؛سپس نطفه را بصورت علقه(خون بسته)، و علقه را بصورت مضغه(چیزی شبیه گوشت جویده شده)، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازهای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!(۶)
👈و حضرت در خصوص آفرینش انسان نیز سخنان عجیبی به میان میآورد که شمه ای از سیر انفسی است: «از ويژگی های انسان در شگفتی مانيد، كه با پاره ای پی می نگرد، و با گوشت سخن می گويد، و با استخوان می شنود، و از شكافی نَفس می كشد!»(٧)
📌پس معلوم شد که شناخت خداوندِ نامحدود، با مطالعه و تحقیق و تفکر بر روی مخلوقاتِ محدود، به اندازهای که خداوند از انسان انتظار دارد امکانپذیر است. خود این مطلب نیز نشاندهندهی حکمت خداوند است که درک نسبی خود را تا حدی که بر انسان حجت تمام شود برای او میسر ساخته است.
🔵قطعا نشانههای خداوند در آفرینش قابل شمارش نیستند، ولی تأمل صحیح و دقیق حتی در یک نمونه ما را به درک خداوند میرساند و انسانی که فطرتش بیدار شود ناخودآگاه در برابر حق سر تعظیم فرود میآورد.
ادامه دارد...
⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️
١. فصلت، ۵٣.
٢. غاشیه، ١٧.
٣. تفسیر نور، ج١٠، ص۴۶۵.
۴. نحل، ۶۸ و ۶۹.
۵. نهجالبلاغه، خطبه١٨۵.
۶. مؤمنون، ١٢ الی ١۴.
۷. نهجالبلاغه، حکمت٨.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی(١)
(قسمت سوم)
🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴
👈اما طبیعی است که خداوند به پرستش بندگان خود نیاز ندارد، پس نیازی که هست از جانب بندگان اوست. طبیعت انسان به گونهای است که از عظمت و بزرگی به وجد میآید، لذا نماز با تکبیرةالاحرام و ذکر «اللهاکبر» آغاز میشود.
👈اصلا نماز حقیقی را کسی میخواند که در هیبت و جلال خداوند ذوب شده باشد! و نماز را ملاقاتی میداند که روح را تصفیه کرده و آلودگیها را از او میزداید. مگر نفرمودند پیامبر اکرم(صلیالله علیهوآلهوسلم): «نمازهای پنج گانه به نهر جاری گوارایی می مانند که بر در خانه هایتان روان است وهر روز پنج بار خود را در زلال آن شست و شو می دهید، دیگر هیچ پلیدی باقی نمی ماند.» (١)
⚠️نکتهای که مهم است این است که هر چه نسبت به خدا عاشقتر باشیم بیشتر به عبادت او و پرستش او احساس نیاز خواهیم کرد. انجاست که به قول جناب حافظ شیرازی:
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
📌بنابراین عبادتی که در شأن و منزلت خداوند باشد محقق نمیشود مگر به وسیله «وجد و شوق». به وجد آمدن از عظمت خداوند که ناخودآگاه انسان را به خاک میاندازد، و شوقی که آتش عشق را در دل بنده حقیقی شعلهور نگاه میدارد.
🖇️به همین جهت هرچه معرفت انسان به خداوند بالاتر رود، تعظیم او در برار عظمت خداوند نیز بالاتر خواهد رفت. بنابراین نماز و عبادت معصومین(علیهمالسلام) از تمام مؤمنین زیباتر و پرمعناتر است.
👈قرآن کریم مؤمنان را اینگونه توصیف میکند: «کسانی که شب را با سجده و نماز برای پروردگارشان به روز آرند.»(۲)
👈امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) در وصف اصحاب پیامبر میفرمایند: «... آنها صبح می کردند، در حالی که موهای ژوليده و چهره های غبارآلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قيام به عبادت می گذراندند و پيشانی و گونه های صورت را در پيشگاه خدا بر خاک می ساييدند، با ياد معاد چنان ناآرام بودند، گويا بر روی آتش ايستاده اند. بر پيشانی آنها از سجده های طولانی، پينه بسته بود چون پينه زانوهای بُزها، اگر نام خدا برده می شد چنان می گريستند که گريبان های آنان تَر می شد، و چون درخت، در روزِ تُند باد، می لرزيدند، از کيفری که از آن بيم داشتند، يا برای پاداشی که به آن اميدوار بودند.» (٣)
⚠️اما چرا عبادت خداوند در اسلام باید به شکلی که به آن «نماز» میگوییم باشد؟ این پرسشی است که در قسمتهای آینده به آن خواهیم پرداخت. انشاءالله
🔘⚪🔘⚪🔘⚪🔘⚪🔘
١. کنزالعُمّال، ج٧، ص٢٩١.
٢. فرقان، ۶۴.
٣. نهجالبلاغه، خطبه٩٧.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی(٢)
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
❓پرسش: اگر ارسال پیامبران الهی را بپذیریم، چگونه خاتمیت پیغمبر اسلام را بپذیریم؟ بشر امروز با بشر صدر اسلام از لحاظ پیشرفت و تکنولوژی متفاوت است و به پیامبر جدیدی نیاز دارد!
🖍️ پاسخ:
👈 وقتی شما بعثت پیامبران الهی را پذیرفتید، پس قطعا به حکمت و درایت فرستنده رسل هم ایمان دارید. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا.»(١) محمّد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است!
🔴همچنین در لسان آیات و روایات میبینیم که خداوند دین تمام پیامبران را واحد و تحت عنوان اسلام میداند، و اگر این را بپذیریم پس قطعا این سخن خدا را هم خواهیم پذیرفت که «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا»(٢) امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.
🔵آنچه تمام مفسران شیعه آن را در کتب خود آورده اند و روایات متعددی از طرق معروف اهل تسنن و شیعه آن را تأیید می کند و با محتویات آیه کاملا سازگار است این که: منظور روز غدیر خم است، روزی که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله امیر مؤمنان علی علیه السّلام را رسما برای جانشینی خود تعیین کرد، آن روز بود که آیین اسلام به تکامل نهایی خود رسید.(۳)
🔴پس بنا بر آیات و روایات وارده به صراحت ارسال رسل از ناحیه خداوند به پایان رسیده است و از بعد پیامبر اسلام تاکنون، بشر باید خود و زندگی خود را با خاتم پیامبران و آیین او هماهنگ سازد، چرا که اسلام کامل است و علوم تجربی در حال تکامل!
🔵اما باید توجه داشت که علم و تکنولوژی و جامعه مدرن هر اندازه که پیشرفت کند، نیازمندی خود را به دین از دست نمیدهد و نمیتواند اسلام و آیین پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوَآلهوسلم) را کهنه بداند، به چند علت:
اولا علم هدف نهایی نیست، بلکه طبق تعالیم دینی باید مقدمه شناخت و درک دین باشد. چنانچه قرآن کریم بارها اشاره به نحوه خلقت انسان و سایر موجودات میکند(به شمارههای پیشین رجوع شود) و به نکاتی اشاره میکند که علم تجربی امروز به برخی از آنها رسیده و بخش عمدهای هنوز برای او مجهول است.
ثانیا اگر ادعای علم و پیشرفت و تکنولوژی باشد، آن قدری که اسلام دعوت و تشویق به کسب علم میکند هیچ آیینی چنین دعوتی ندارد. «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (۴) و یا حدیث مشهور «اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّينِ؛ فإنَ طَلَبَ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ»(۵) گواه بر این مطلب است. اين حديث تمام علوم حتي علوم تجربي را نيز شامل مي شود.(۶)
نکته: گرچه در سندیت حدیث مذکور بحث است ولی تصریحات بسیاری در احادیث و روایات دال بر ارزش طلب علم وجود دارد.
ثالثا اگر علم بدون شاخصهای اخلاقی یکهتازی کند و جولان دهد، جنایات گسترش مییابند و به نام ارزشگذاری برای انسان، جایی برای ارزشهای انسانی باقی نمیماند، وچه شاخصی بهتر از اسلام که تمام ارزشهای انسانی مرده در دوران جاهلیت را زنده ساخت.
بشر امروز هر اندازه که لازم بود از خداشناسی و تطبیق آن با زندگی خود بداند برای او فرستاده شده و عصر جدید باید عصر تعقل بر شاخصهای دینی فرستاده شده باشد، تا مجهولات بر او شناخته شوند. «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (٧)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
١. احزاب، ۴٠.
٢. مائده، ٣.
٣. برگزیده تفسیر نمونه.
۴.نحل، ۴٣.
۵. مصباحالشریعة.
۶. آشنایی با علوم اسلامی(منطق-فلسفه)، مرتضی مطهری، ص ١۶-١٨
٧. انسان، ٣.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی(٣)
🔸🔵🔸🔵🔸🔵🔸
❓پرسش: چرا باید نماز را آن هم به زبان عربی بخوانیم؟!
🖍️پاسخ: در پنج دلیل میتوان جواب را دسته بندی کرد:
١. حفظ سنت:
نماز، علاوه بر آن که زیباترین جلوه بندگی است و اذکار و افعال آن کاملترین حالت عبادت را نشان میدهد، سنت پیغمبر است. نمازِ با توجه، با تکرار هر روز آن در پنج نوبت، کبر و غرور انسان را که منشأ دینگریزی و بلکه ستیزهجویی او با خداست از بین میبرد. حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) درباره علت وجوب نماز میفرمایند: «خدا نماز را واجب کرد تا بندگان از تکبر دور شوند.»(١)
قرآن کریم نیز مؤمنین و متقین را اهل ذکر و نماز معرفی میکند و آن را رکن ایمان میداند: «الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون» (۲). «و الذین هم علی صلواتهم یحافظون»(۳). و در جای دیگر عامل بازدارن ه جامعه از فحشاء و منکر را نماز میداند: «إن الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لَذکر الله اکبر»(۴)
👈در روایتی، هشام بن حكم از امام صادق (ع) پرسيد: چرا نماز بر ما واجب شده است در حالی كه هم وقت میگيرد و هم انسان را به زحمت میاندازد؟ امام فرمود: «پيامبرانی آمدند و مردم را به آيين خود دعوت نمودند. عدهای هم دين آنان را پذيرفتند، اما با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آنها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود كه اسلام و نام پيامبر اسلام (ص) زنده بماند و اين از طريق نماز امكان پذير است.»(۵)
👈امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در خطبه ١٩٩ نهجالبلاغه و در آستانه نبرد با دشمن در خصوص اهمیت نماز میفرمایند:
«مردم! (خواندن و اقامه) نماز را بر عهده گيريد، و آن را حفظ کنيد، زياد نماز بخوانيد، و با نماز خود را به خدا نزديک کنيد. «نماز دستوری است که در وقت های خاص بر مؤمنان واجب گرديده است»(۶). آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرا نمی دهيد، آن هنگام که از آنها پرسيدند: چه چيز شما را به دوزخ کشانده است؟ گفتند: «ما از نمازگزاران نبوديم»(۷). همانا نماز، گناهان را چونان برگ های پاييزی فرو می ريزد، و غُل و زنجير گناهان را از گردن ها می گشايد. پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نماز را به چشمه آب گرمی که بر درِ سرای مردی جريان داشته باشد، تشبيه کرد، اگر هر شبانه روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرک و آلودگی در بدن او نماند... .» همانا کسانی از مؤمنان حقّ نماز را شناختند که زيور دنيا از نماز بازشان ندارد، و روشنايی چشمشان، يعنی اموال و فرزندان، مانع نمازشان نشود. خدای سبحان می فرمايد: «مردانی هستند که تجارت و خريد و فروش، آنان را از ياد خدا، و برپاداشتن نماز، و پرداخت زکات باز نمی دارد»(۸)...(تا آخر خطبه)».
٢. مصون ماندن از تحریف
📎پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) عرب بودند و طریقه خواندن نماز را ایشان آموزش دادند. از زمان ایشان تا کنون نماز به صورت واحدی بر پا شده و همه مردم با هر زبان و ملیت و قومیتی آن را به زبان عربی خواندهاند. در سالهای پس از رحلت پیامبر، اگر هر قومی به زبان خاص خود نماز میخواند، ممکن بود اختلافات و تغییراتی در شیوه خواندن نماز پیش بیاید.
👈رسول خدا فرمودند: «صلوا کما رأیتمونی أصلی.» نماز بخوانید؛ همچنان که من نماز میخوانم.(۹)
٣. ترجمه ناپذیری بعضی عبارات
📎قرآن به زبان عربی بر پیامبر نازل شده است و بنابراین سورههای قرآن به زبان عربی هستند. غنای زبان عربی بسیار بالاست به گونهای که بسیاری از عبارات آن به طور دقیق قابل ترجمه به دیگر زبانها نیست و روح آن عبارات در زبانهای دیگر به کاملی منتقل نمیشوند. یکی از علل عربی خواندن نماز همین است که ما آیات را با معنای اصلی و در کاملترین حالت بیان کنیم.
«إنا أنزلناه قُرآنا عربیاً لعلکم تعقلون»(١٠)
ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم باشد كه بينديشيد.
۴. حفظ وحدت
📎یکی از دلایل خواندن نماز به زبان عربی حفظ وحدت مسلمانان است. مثلاً در نمازهای جماعت برای حفظ وحدت باید به یک زبان واحد نماز خوانده شود تا جماعت بودن آن معنا پیدا کند. همچنین پرستش خداوند در سراسر جهان با زبان واحد موجب پیوستگی و وحدت بین مسلمانان دنیا نیز میشود و از ایجاد اختلاف جلوگیری میکند.
۵. تعبدی بودن نماز
📎نماز یکی از اعمال عبادی است و خدا از طریق پیامبران دستورات خود را به ما رسانده است و پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) خواندن نماز را به این شیوه به ما آموزش دادهاند. امیرمؤمنان (علیهالسلام) در روایتی میفرمايد: «مومن، بنای دين خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمیگذارد، بلكه برآنچه از پروردگارش رسيده بنيان مینهد.»(١١)
منبع: کوثرتیوی، با دخل و تصرف.
🔹🔴🔹🔴🔹🔴🔹
١. خطبه، فدکیه.
٢. بقره٣.
٣. مؤمنون، ٩.
۴. عنکبوت، ۴۵.
۵. علل الشرایع، ج ۲، ص ۱۰.
۶. نساء، ١.٣.
۷. مدّثر، ۴٢.
۸. نور، ۳۷.
٩. عوالیاللآلی، ج ۱ ص ۱۹۷.
١٠. یوسف، ٢.
١١. سفینه البحار، ج ۴، ص ۲۳۳.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی(۴)
❌❌❌❌❌
❓پرسش: چرا خداوند سپاه ابرهه را نابود کرد، اما یزیدیان توانستند خانه خدا را به آتش بکشند؟! مگر نه آن که طبق آیات قرآن ستمکاران در حق کعبه امنیت ندارند؟!
پاسخ:
👈به این توضیحات تاریخی دقت بفرمایید:
دو بار هتک حرمت خانه ي خدا در زمان عبدالله بن زبير اتفاق افتاد:
اول؛ سال 63 هـ ق در جريان «جنگ حره» لشگريان يزيد(لعنةاللهعلیه) به فرماندهي حصين بن نمير به قتل عام مردم مدينه و سپس براي سرکوبي عبدالله بن زبير مکه را محاصره کردند. وي به خانه کعبه پناه برد و لذا لشگريان يزيد، داخل مسجدالحرام و کعبه را سنگباران کردند که در اثر آن قسمتي از کعبه خراب شد و پرده و سقف آن آتش گرفت.در اين هنگام يزيد مرد و سپاه امويان محاصره مکه را نيز ترک کردند.
دوم؛ بعد از مرگ يزيدبن معاويه(علیهمااللعنة) بود که عبدالله بن زبير مردم را به بيعت با خود دعوت کرد و تدريجا بيشتر مردم حجاز ، عراق، فارس و خراسان (تمام ممالک اسلامي آن روز) به جز مصر و شام، خلافت او را قبول کردند. مدت خلافت او هشت سال و اندي طول کشيد تا اينکه عبدالملک بن مروان، حجاج بن يوسف را با سپاهي به جنگ او فرستاد. عبدالله باز نيز به خانه کعبه پناه برد!!
حجاج مکه را محاصره کرد و از منجنيق هايي که بر بالاي کوه «ابوقبيس» نصب کرده بود، خانه کعبه را خراب کرد و داخل مسجدالحرام را سنگباران نمود. عبدالله بن زبير در اين جنگ کشته و حکومت ناحق زبيريان پايان پذيرفت.
🔶 با این اوصاف، خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «ومنْ يُرد فيه بإلحادٍ بظلمٍ نذقه من عذابٍ أليم؛ هر که را قصد کجروي و ستمکاري در کعبه داشته باشد، عذابي دردناک ميچشانيم.» (١)
👈 اما نکته مهم اینجاست که:
اولا، در جنگ امويان و زبيريان هر دو ناحق بودند و از مصاديق بارز فتنه مي باشند، و دعوا، دعوای دو باطل بود، نه دعوای حق و باطل.
ثانیا، در باطل بودن دو طرف این دعوا، قصد طرفین دعوا دیگر تخریب کعبه نخواهد بود، و نیرنگ ایشان با نیرنگ اصحاب فیل متفاوت بود: «أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ»(۲) و این امر موضوع را از آیه مذکور خارج میکند.
ديدگاه شيخ صدوق در اين باره:
🔶 انديشمند نامدار شيعه، شيخ صدوق(عليهالرحمة) در اين باره مي گويد: آنچه درباره اصحاب فيل جاري شد بر سر حَجّاج نيامد؛ زيرا هدف مستقيم حَجّاج، ويراني کعبه نبود، بلکه منظورش دستگيري ابنزبير بود و آن مرد(ابنزبير) ضدّ حق، يعني مخالف حضرت عليبن الحسين، امام سجّاد(عليه السلام) بود. وقتي اين مرد ضدّ حق، در کعبه متحصن شد، خداوند اراده فرمود براي مردم بيان کند که به اين ضدّ حق پناه نخواهد داد، از اينرو مهلت داد تا کعبه را بر سر او ويران کنند. (٣)
🔴 پس تفاوت ميان «ابرهه» و «حَجاج» و «حصين بن نمير» در اين است که ابرهه ستمگر قصد داشت قبله و مطاف را ويران سازد، چون در آن هنگام کعبه، قبله و مطاف حُنفا بود چنان که مطاف ديگران نيز بود و امّا حَجاج ستمگر که بر ظالم ديگري همچون خود مسلط شده بود، قصد بدي نسبت به کعبه(به عنوان قبله و مطاف)، نداشت و خواستار نابودي اسلام و دين حنيف نبود، اگرچه خودش ديانت نداشت. امّا مقصود وي در آن هنگام فقط غلبه بر ستمگري ديگر بود.(۴)
❌❌❌❌❌
١.حج، ٢۵.
٢. فیل، ٢.
٣. من لا يحضر، ج٢، ص٢۴٩.
۴. صهبای حج، آيت الله جوادی آملی، ص ١٠۴.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی(۵)
🔗🔹🔗🔹🔗🔹🔗🔹🔗🔹🔗
❓پرسش: آیا این حدیث از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهآلهوسلم) که فرمودند: هر کس مرا به خروج ماه صفر بشارت دهد، به بهشت می رود؛ صحیح است؟
🖍️ پاسخ:
آنچه در روایت آمده خروج ماه آذار ـ از ماه های رومی ـ است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: مَنْ بَشَّرَنی بِخُرُوجِ آذارَ فَلَهُ الْجَنَّه؛ هر کس مرا به خروج [ماه] آذار بشارت دهد، به بهشت می رود. ملاحظه ی سبب صدور حدیث، نشان می دهد که حضرت با این جمله می خواسته ابوذر را به عنوان فردی بهشتی به مردم معرفی کند؛ زیرا پس از این جمله، ابوذر بود که این خبر را به حضرت داد. شیخ صدوق سبب صدور حدیث را از ابن عباس نقل کرده است:
«روزی پیامبر در مسجد قبا با اصحاب خود نشسته بود. به آنان فرمود: نخستین فردی که اکنون بر شما وارد می شود، از بهشتیان است. برخی افراد چون این سخن را شنیدند، بیرون رفتند تا شتابان باز گردند و به سبب این خبر، از بهشتیان شوند. پیامبر این را فهمید و به آنان که مانده بودند فرمود: اکنون چند نفر بر شما در می آیند که هر یک از دیگری سبقت می جوید. از میان آنان، هر کس به من بشارت دهد که ماه آذار تمام می شود، اهل بهشت است.
آن گروه بازگشته وارد شدند. ابوذر نیز با آنان بود. پیامبر به آنان فرمود: ما در کدام ماه رومی هستیم؟ ابوذر گفت: ای پیامبر خدا، آذار تمام شد. پیامبر فرمود: ای ابوذر، این را می دانستم، اما دوست داشتم که امت من بدانند تو بهشتی هستی، و چسان بهشتی نباشی، در حالی که تو را پس از من، از حرمم (مدینه) می رانند، چون به اهل بیت من محبت داری. پس تنها زندگی می کنی و تنها می میری و گروهی سعادت تجهیز و کفن و دفن تو را می یابند. آنان همراهان من در بهشت جاودان اند؛ بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است.» (١)
منبع: hadith.net
❌✳️❌✳️❌✳️❌
١. معانی الأخبار، ص ۲۰۴، ح ۱؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۷۵، درسنامه فهم حدیث، ص ۱۱۶.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی(۶)
🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗
❓پرسش: آیا عیدالزهرا و شایعات قتل عمربنخطاب در نهم ربیعالاول صحت دارد؟
پاسخ:
آغاز امامت امام زمان(عج)
در روز هشتم ربیع الاول، امام حسن عسکری(ع) توسط معتمد خلیفه عباسی رحلت یافت و پسر ایشان با نام مهدی به امامت رسید. این روز برای شیعیان به عنوان روز آغاز امامت یا تاجگذاری امام مهدی(عج) عید دانسته شده و مراسم و جشنهایی در این روز دایر میگردد.
روز قتل عمر بن سعد
عمر بن سعد پسر سعد بن ابی وقاص صحابی است که پدرش سعد در فتوحات نقش مهمی داشت و از جمله اعضای شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم بود. عمر بن سعد از سوی عبید الله بن زیاد به فرماندهی سپاه کوفیان برای مقابله با امام حسین(ع) منصوب شد و در روز دهم محرم امام حسین(ع) و هفتاد و دو تن از یارانش را به شهادت رساند.
علامه مجلسی در زاد المعاد بیان میکند بنابر قولی عمر بن سعد در روز نهم ربیع الاول به دست مختار بن ابوعبیده ثقفی کشته شد.
قتل عمر بن خطاب
به نوشته منابع تاریخی عمر بن خطاب خلیفه دوم در روز بیست و سوم ذو الحجة سال ۲۳ هجری توسط فیروز (یا پیروز) ملقب به «ابو لؤلؤ» غلام مغیرة بن شعبه مجروح شد و سه روز بعد کشته شد.
برخی از منابع معتبری که قتل عمر بن خطاب را در ماه ذو الحجة ذکر کرده اند، این کتب هستند:
مرُوج الذَهب، علی بن حسین مسعودی(متوفی ۳۴۶)، ج ۲، ص۱۳۵۲
تاریخ یعقوبی، یعقوبی(متوفی ۲۸۴)، ج ۲، ص۱۵۹
تاریخ مدینه، ابن شَبه نمیری(متوفی ۲۶۲)، ج ۳، ص۸۹۵ و ۹۴۳
و....
عید الزهراء
در ایران گاه در نهم ربیع الاول به تصور سالروز مرگ خلیفۀ دوم محفلهایی برگزار میشده است که این مراسم از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران غیرقانونی اعلام شده است. این مراسم با نامهای عیدالزهراء، فرحة الزهراء، عمر کشان یا عمر کشون معروف شده است. به نظر میرسد این مراسم از قرن هفتم هجری به بعد در بین شیعیان وجود دارد و در عصر صفویان در بین مردم رایج بوده است.
حدیث رفع القلم
در برخی مجالسی که به مناسبت عیدالزهراء برگزار میشود، روایتی بیان میشود که به رفع القلم معروف شده و میگویند این روز «روز رفع القلم»» است و گناهان این روز در روز قیامت محاسبه نمیشود و میتوان در این مراسم هر حرفی را زد و این کار گناه نیست. درحالی که این روایت با برخی آیات قرآن مانند آیه «و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» و روایاتی مانند «لا تنال ولایتنا الا بالعمل و الورع» در تضاد است.
مخالفت مراجع
مقام معظم رهبری میفرمایند: بعضیها به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، این روزها و در این دوران کاری میکنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند ... اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیاسی آمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیلهای پیدا کند، دلیل پیدا کند، نواری پیدا کند، ببرد اینجا و آنجا بگذارد، بگوید کشوری که شما میخواهید انقلابش را قبول کنید این است، میدانید چه فاجعهای اتفاق میافتد؟ بعضی دارند به نام فاطمه زهرا(س) این کار را میکنند، در حالیکه فاطمه زهرا راضی نیست، این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شده ... آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، کاری کند که دشمنان حضرت زهرا را شاد کند کند.(هفتهنامه عملی – فرهنگی بصیر(حوزه)، سال چهاردهم، شماره اول، مسلسل 323، صفحه 6)
«آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی» در استفتائی درباره حدیث رفع القلم بیان داشته است: اوّلًا: روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص، در منابع معتبر نداریم. روایت مزبور از نظر سند اعتباری ندارد. ثانیاً: بر فرض، چنین چیزی باشد (که نیست) مخالف کتاب خدا و سنّت است، و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست، و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست، و نباید به نام مقدّس اهل بیت (علیهم السلام) مجالس مشتمل بر گناه تشکیل داد. رفع قلم مخصوص به کودکان نابالغ و دیوانهها و حالت خواب است، و معاذ الله که ائمه معصومین (علیهم السلام) اجازه ارتکاب گناه به افراد در این ایام یا غیر این ایام داده باشند. و بر فرض اعتبار، معنای حدیث این است که اگر کسی لغزشی از او سر زد خداوند او را میبخشد، نه این که عمداً آلوده گناه شود. ثالثاً: تولّی دوستان اهل بیت عصمت (علیهم السلام) و تبرّی از دشمنان آنها، جزء ارکان مذهب ماست؛ لکن تولّی و تبرّی راههای صحیحی دارد، نه این راههای خلاف، و نباید کاری کرد که شکاف در صفوف مسلمین بیفتد.
«آیت الله العظمی صافی گلپایگانی» نیز در مورد روز ۹ ربیع معتقد است: این روز با سایر ایام در این جهت فرقی ندارد و مورد رفع القلم نیست.
🔹🔴🔹🔴🔹🔴🔹
منبع: fa.abana.24.com
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی (٧)
💠💠💠💠💠💠
❓پرسش: آیا توهین و لعن به کافران و دشمنان اهل بیت(علیهمالسلام) جایز است؟ در واکنش توهین کفار به مسلمانان چطور؟
🖍️ پاسخ:
کافران به رسول خدا و ائمه(علیهمالسلام) بر دو دستهاند:
١. کافران حربی(دشمن با اسلام و اهل اوست)
٢. ذِمّی(در کشورهای اسلامی زندگی میکنند و تابع قوانین حکومت اسلامی هستند).
دین اسلام در هیچ حالتی و تحت هیچ شرایطی نه تنها دعوت به سب و دشنام کافران(حربی و ذمی) از سوی مسلمانان نمیکند، بلکه به صراحت از آن نهی می کند: «(به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).» (١)
بنابراین چه بسا که توهین به کفار و دشمنان قسم خورده اسلام، انگیزه آنها را در هتک مقدسات دینی بیشتر میکند.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در خطبه٢٠۶ نهجالبلاغه میفرمایند: «من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشيد، امّا اگر کردارشان را توصيف و حالات آنان را بازگو می کرديد، به سخن راست نزديک تر، و عذرپذيرتر بود. خوب بود به جای دشنام آنان می گفتيد: خدايا! خون ما و آنها را حفظ کن، بين ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدايت کن، تا آنان که جاهلند، حق را بشناسند و آنان که با حق می ستيزند، پشيمان شده به حق بازگردند.» (٢)
بنابراین طبق آیات و روایات وارده:
اولا، جواب توهینِ کفار به مسلمانان توهین نیست، چه رسد به این که آغازکنندهی توهین و هتک حرمت باشیم!
ثانیا، آن چه وظیفه مسلمین است، توصیف ماهیت و کردار کافران است تا غبارِ فتنههایی که در اثر توهینها و هتک حرمتها ایجاد میشود موجب گمراهی نگردد.(#خیلی_مهم)
💥چه بسیار اتفاق افتاده است که کافران و معاندان در اثر برخورد کریمانه در جواب توهینهایشان، با حق آشنا شده و آن را پذیرفتهاند.
🔴 مضافاً این که قرآن کریم دعوت به حق را در سه مرحله توصیف میکند: «ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ». (٣)
👈حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن سه گام برای دعوت به حق هستند که هیچ کدام از این مراحل با #توهین نسبتی ندارند.
🔴 حال اگر دشمن از روی عناد و سرسختی در راه باطل از هیچ کدام از این راهها به سمت حق نیامد و دست از توهین برنداشت، تکلیف همان فرمایش امیرالمؤمنین در خطبه٢٠۶ نهجالبلاغه خواهد بود.
نکته مهم: بحث لعن به دشمنان اسلام از مورد توهین جداست و به #شبهات_عاشورا(۴) در قسمتهای قبل مراجعه شود.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
١. انعام، ١٠٨.
٢. نهجالبلاغه، خطبه٢٠۶.
٣. نحل، ١٢۵.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی (٨)
💠💠💠💠💠
❓پرسش: آیا در پذیرش دین اسلام اجبار و الزام وجود دارد؟ مگر در قرآن نیامده است: «لا إکراه فی الدین»؟
👈پاسخ:
بله، «اسلامى كه به كفّار مىگويد: «هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»(١)، چگونه ممكن است مردم را در پذيرش اسلام، اجبار نمايد؟ طبق آیه شریفه ۲۵۶ سوره مبارکه بقره اکراهی در پذیرش دین وجود ندارد، اما بلافاصله بعد از این عبارت میفرماید: «قَد تَبَیّن الرُّشدُ مِن الغَیِّ». یعنی اگرچه در پذیرش اصل دین اکراه وجود ندارد ولی راه حق و صراط مستقیم روشن است و ابهام از آن برداشته شده است. چگونه؟ با روشن کردن راه درست از راه کج و منحرف. یعنی چه؟ یعنی اگر اسلام به انسان در این زمینه اختیار داده دست او را هم در تحقیق و تفحص و کشف حقیقت باز گذاشته است.
👈بنابراین مسلّم است که «ايمان قلبى با اجبار حاصل نمىشود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مىتوان در دلها نفوذ كرد، ولى اين به آن معنا نيست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگويد من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كردهام بازدارد. قوانين جزايى اسلام همچون تعزيرات، حدود، ديات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه يك فرد موذى باشد.» (٢)
👈از طرفی دیگر خداوند متعال در آیه ٨۵ سوره آل عمران میفرماید: «وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است.)
چگونه است که در یک آیه حرف از عدم اکراه در پذیرش میزند و در آیهای دیگر سخن از عدم قبولی هر آیینی غیر از اسلام به میان آورده و آن را مساوی با خُسران ابدی میداند؟!
🖍️پاسخ روشن است. وقتی در آیه ٢۵۶ سوره بقره به صراحت میفرماید شناخت هدایت از گمراهی را به انسان شناساندیم، طبیعی است انتخاب دینی غیر از اسلام و راهی غیر از صراط مستقیم با وجود دلایل روشن به دلیل دور بودن از عقلانیت، هرگز پذیرفته نخواهد شد.
👈لذا امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در نهجالبلاغه میفرمایند: «خداوند پيامبرش را با نوری درخشان و برهانی آشکار، و راهی روشن، و کتابی هدايتگر برانگيخت... خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفابخش، و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) شريعت های ناشناخته را شناساند، و ريشه بدعت های راه يافته در اديان آسمانی را قطع کرد، و احکام و مقرّرات الهی را بيان فرمود. پس هر کس جز اسلام دينی را انتخاب کند، به يقين شقاوت او ثابت، و پيوند او با خدا قطع، و سقوطش سهمگين خواهد بود، و سرانجامش رنج و اندوهی بی پايان و شکنجه ای پر درد می باشد... .»(٣)
⚠️ از این قبیل تعابیر صریح و هشدار دهنده در روایات به خصوص در نهجالبلاغه شریف فراوان است که باید رجوع کرد و غافل نشد!
💠💠💠💠💠
١. تفسیر نور، ج١، ص۴٠٨.
٢. همان.
٣. نهجالبلاغه(ترجمه دشتی)، خطبه١۶١.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی (٩)
💠💠💠💠💠
"وفات شهادتگونه حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) تسلیت باد".
❓پرسش: طبق حدیث، کسی که حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) را زیارت کند بهشت بر او واجب است یعنی گناهان او هم بخشیده میشود؟
🖍️پاسخ:
👈البته لازمه عقلی وجوب بهشت، همانا بخشیده شدن گناهان است و امکان ندارد کسی که گناهانش آمرزیده نشده بهشتی باشد؛ لکن اصل واجب شدن بهشت بر زائران حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) نیاز به توضیح دارد. آنچه از احادیث و روایات مشابه نیز به دست میآید که انجام عملی مستوجب بهشت میشود در واقع بیان ایجاد مقتضی برای ورود بهشت را مطرح میکنند.
👈به بیان روشنتر مثلاً بر اساس روایت امام رضا(ع) که فرمودند:« مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة»(١) (هر کس او (فاطمه معصومه(سلاماللهعلیها) را درحالیکه به جایگاه او آگاهی دارد زیارت کند، بهشت ارزانی او باد)، زیارت ایشان بهقدری ارزش و اهمیت دارد که با شرط مذکور در روایت میتواند بهشت را واجب کند اما حال اگر کسی هرگونه ظلم و ستمی به دیگران روا داشته باشد نیز مشمول این روایت شریف هست یا نه؟ بعید است که شامل هرکسی بدون چونوچرا باشد.
⚠️گزارههای دینی را باید در کنار هم و توأمان در نظر گرفت. خداوند در قرآن میفرماید: «وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»(٢) (و هر کس کمترین مقدار بدی انجام دهد، (نتیجۀ) آن را خواهد دید.) لازمه این آیه آن است که هر عمل ناشایستی در روز قیامت اثر خود را خواهد داشت. یا در روایتی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً»(٣) (اما ظلمی كه بخشوده نخواهد شد، پس ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر روا میدارند.) در خود فرمایش امام رضا(علیهالسلام) نیز شرط بهشتی شدن زائر حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) همانا آگاهی نسبت به حق و جایگاه ایشان بیانشده است.
👈اگر بخواهیم روایت امام رضا(علیهالسلام ) در زیارت خواهر بزرگوارشان را با توجه به سایر آیات و روایات در نظر بگیریم، باید گفت اگر شخصی با توجه به جایگاه رفیع و منزلت والای حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) ایشان را زیارت کند به درجهای خواهد رسید که درصورتیکه حقوق بندگان خداوند را ادا کرده و اصرار بر معصیت الهی نداشته باشد، میتواند در بهشت الهی سکنی گزیند. ان شاء الله
منبع: hedayatgar.ir
💠💠💠💠💠
١. بحارالأنوار ج ٩٩ ، ص ٢٦٧-٢٦٥
٢. سوره زلزال ، آیه ٨
٣. نهجالبلاغه ، خطبه ١٧٥