#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_عاشورا(١)
سؤال:
مگر درست نیست که امام حسین (ع) از سرنوشت خودش و یارانش در واقعه عاشورا باخبر بوده است؟ پس چرا با وجود مطلع بودن، فرزندان و خانوادهی خود را به این سفر بردند؟
یا ایها الذین آمنوا لاتلقوا اید یکم الی التهلکه
پاسخ:
آیهی ذکر شده، آیه 195 سوره مبارکه بقره است که خداوند میفرماید: «وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.
اولا؛ طبق تفاسیر آیه مربوطه در خصوص ترک انفاق و یا زیاده روی در آن است که هم افراط و هم تفریط منجر به هلاکت فرد و به تبع هلاکت جامعه اسلامی میشود «چنانكه اگر ميانهروى در انفاق مراعات نشود و انسان هرچه را دارد به ديگران ببخشد، به دست خويش، خود و خانوادهاش را به هلاكت كشانده است.» (١) پس موضوعیتی در بحث وارده ندارد.
ثانیا؛ همراه بودن خانواده اباعبدالله (علیهالسلام) نشانه همدلی آنها با ایشان است که خود این مطلب می تواند گواه بر اهمیت قیام حضرت باشد، مضافا این که حضرت بارها در طول سفر اعلام کردند که اگر کسی میخواهد میتواند برگردد، این یعنی ایشان به نوعی قصد داشتند در همدلی و همراهیِ یاران با او حجت را تمام کنند.
ثالثا؛ به همراه بردن خانواده به چنین معرکه ای یک سند مظلومیت است که ایشان با توجه به ظلمهایی که حین و بعد از واقعه عاشورا به خانواده ایشان شد این سند را برای تاریخ ماندگار کردند.
رابعا؛ لازم بود که ماهیت نهضت سیدالشهدا به خوبی مطرح شود تا تاریخ بتواند با ادله محکم از قیام حضرت دفاع کند. این کار باید توسط زینب کبری و امام زینالعابدین(علیهماالسلام) که بیمار بودند صورت میگرفت تا وجدان انسانهای آزاده بیدار شود و اگر خطبه خوانی این دو بزرگوار نبود از کربلا جز نامی در تاریخ آن هم به نفع دستگاه یزید باقی نمیماند!
خامسا؛ چه بسا اگر امام حسین(علیهالسلام) تنها با سپاه خود به کربلا می رفت عنوان یاغی و خارجی را بر ایشان می دادند و حجتی هم در دفاع از ماهیت قیام خود نداشتند!
سادسا؛ یک سری زیباییهای خاص در خانوادهداری و عاطفه و مهرورزی اباعبدالله با خانواده خود در ماجرای عاشورا و در طول سفر از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا اتفاق افتاد که اگر این همراهی نبود، تابلویی هم برای نمایش چنین زیبایی هایی وجود نداشت.
......................................
١. تفسیر نور، ج١، صفحه ٣٠٧.
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_عاشورا(٢)
❓سؤال:
آیا امام حسین (علیه السلام) با یزید و یا سپاه او مذاکره کردند؟
🖊️ پاسخ: منطق قرآن کریم در مواجهه با منکران شریعت الهی روشن است. خداوند در سوره بقره می فرماید: «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» (١). در جای دیگر میفرماید: «ادعوا الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظةالحسنة و جادلهم باللتی هی أحسن» (٢). طبیعی است که پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ایشان بالاترین مجریان شریعت الهی هستند و طبیعی است که ابتداءً با منطق مبین و لسان نرم و استدلال کافی با مخالفان وارد بحث میشوند پس اصل قضیه جای بحث ندارد.
👈 اما چند نکته مطرح است که باید به آن دقت نمود:
✔️اول آن که لفظ مذاکره یک معنای لغوی دارد و یک معنای اصطلاحی. معنای اصطلاحی آن که در عصر حاضر مطرح است و به معنای بده و بستان سیاسی به کار میرود در آن زمان معمول نبوده است.
✔️دوم آن که بر فرض رواج چنین معنایی در صدر اسلام، باید جایگاه آن را شناخت و بایستهها در مقدمه آن را مورد توجه قرار داد. مذاکره با یزید به این معنا نبود که دو امتیاز بدهیم و چهار امتیاز بگیریم و خلاصه به نحوی مشکل حل بشود و جلوی خونریزی گرفته بشود؛ بلکه به معنای از بین رفتن تمام دین و تمام زحمات پیامبر اسلام است. مثلا امروز اگر جمهوری اسلامی بر سر چند موضوع منطقه ای و بین المللی با دشمن مذاکره میکند، اولا بر سر ارزشها این کار را انجام نمی دهد و شریعت را تحویل دشمن نمیدهد؛ تانیا از لحاظ قدرت سیاسی به یک تثبیت جهانی رسیده است و جایگاه حقوقی او در میان سایر ملل معلوم است، در حالی که سیدالشهداء حکومتی نداشتند تا از لحاظ حقوقی در جایگاه مذاکره با دشمن قرار گیرند. بماند که مذاکرات اخیر در جمهوری اسلامی نیز مورد تایید اهل خرد و عقل سلیم نبوده است و بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب تجربه ای برای ملت ایران بود.(۳)
✔️سوم آن که گفتوگوهایی که قبل و حین واقعه عاشورا در تاریخ ثبت شده است، اولا از جانب دشمن بوده است و ثانیا پاسخ امام از جنبه هشدار بوده نه درنگ و مهلت خواستن. یعنی در هر زمان که دشمن وارد شد امام پاسخ کوبنده به دشمن دادند. از باب نمونه وقتی مروان حکم که بزرگ بنیامیه بود، در مدینه به امام حسین علیه السلام پیشنهاد میکند که برای حفظ دین و دنیای خودش با یزید بیعت کند اما امام به او میفرمایند: «و علَى الاِسلام، السَّلام اِذ قَد بُلیَتِ الاُمّة بِراع مِثل یَزید» در زمانی که اسلام مبتلا به حاکم جائری همچون یزید شده است باید فاتحه اسلام را خواند و به صراحت میفرمایند: کسی چون من با فردی چون یزید بیعت نمیکند.(۴)
و یا در شب عاشورا خطاب به عمرسعد ملعون میفرمایند: «وَیحَکَ ! أما تَتَّقِی اللّهَ الَّذی إلَیهِ مَعادُکَ ؟ أتُقاتِلُنی وأنَا ابنُ مَن عَلِمتَ یا هذا؟ ذَر هؤُلاءِ القَومَ وکُن مَعی.»واى بر تو! آیا از خدایى که بازگشتت به سوى اوست، پروا نمى کنى؟ اى مرد! آیا با من مى جنگى، در حالى که مى دانى من، فرزند چه کسى هستم؟ این قوم را وا گذار و با من باش.(۵)
در تمام این پاسخها امام در موضع تقابل است نه انفعال، پس مذاکرهای به معنای امروزی در کار نبوده است.
✔️و دیگر آن که با مطالعه کتاب شریف نهجالبلاغه و سیر حکومت سیاسی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) درمییابیم که ایشان نیز حتی با داشتن حکومت، هرگز در موضع انفعال و امتیازدهی به دشمن قرار نمیگرفتند بلکه ادبیات ایشان با دشمن از باب هشدار و حتی تهدید بوده است،(۶) چرا که بنی امیه از اساس اهل منطق و وفای به عهد نبوده اند. چنانچه صلح امامحسن مجتبی(علیهالسلام) (که در جای خود نیاز به بحث دارد) نیز گواه تاریخی بر این امر است.
...............
١. بقره ١١١.
٢. نحل ١٢۵.
٣. ٢٣ خرداد ٩٨ و سایر سخنرانیهای معظمله.
۴. بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ٣٢۴.
۵. مقتل الحسین، ج ١، ص ٢۴۵.
۶. رجوع شود به نامههای امام به معاویه در نهجالبلاغه.
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_عاشورا(٣)
پرسش :
چرا از مختار ثقفي كه به خون خواهي امام حسين ـ عليه السلام ـ تمام قاتلين ايشان را كشت، به طور شايسته ياد نمي شود؟
پاسخ :
يكي از مردان نامي تاريخ اسلام بالاخص تاريخ شيعه كه به خاطر اقدام درست و خداپسندانه اش دل اهل بيت و خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را بعد از واقعة عاشورا شاد كرد مردي است از تبار ثقيف و از شيعيان آل علي ـ عليه السلام ـ كه در هميشة تاريخ جايگاه خاصي نزد علماي شيعه و مورخين دارد.
اما اينكه چرا از ايشان به طور شايسته ياد نمي شود شايد منظور اين باشد كه چرا در منابع تاريخي يادي از مختار به تناسب اقداماتش نمي شود؟ بايد خاطرنشان كرد كه در منابع تاريخي شيعه در اكثر منابعي كه به واقعة عاشورا و تاريخ زندگاني امام حسين ـ عليه السلام ـ پرداخته به اقدام مختار هم اشاره شده است. نيز به جملاتي كه در تحسين عمل مختار از ائمة معصومين ـ عليهم السلام ـ وارد شده پرداخت گرديده است، كه اين خود شايسته ترين يادي است كه امام معصوم ـ عليه السلام ـ از يك شيعه خالص مي كند. از لابلاي روايات بسياري بر مي آيد كه امامان و پيشوايان مذهبي همواره نسبت به مختار اظهار علاقة فراوان مي كردند و از اقدام او در انتقام گرفتن از قاتلين امام حسين ـ عليه السلام ـ و اصحابش ـ عليهم السلام ـ مسرور بوده اند. امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند: «مختار را بد نگوئيد كه او دشمن ما را كشت و انتقام خون ما را گرفت.»[1] در جاي ديگر به پسر مختار مي فرمايد: «خدا پدرت را بيامرزد، حق ما را از هر كه بر او حق داشتيم گرفت.»[2] و همچنين زماني كه سر عبيدالله بن زياد را به مدينه نزد امام سجاد ـ عليه السلام ـ آوردند امام فرمودند: «كه هيچ كس از بني هاشم نبود مگر اينكه به مختار درود فرستاد و در حق وي دعا كرد و نسبت به وي سخن نيك گفت.»[3] و يا اينكه ابن عباس در جواب ابن زبير كه مختار را كذاب مي خواند گفت: «او كسي است كه قاتلان ما را كشته، انتقام خون ما را گرفته، دل هاي ما را تسكين داده و پاداش چنين كسي از سوي ما اين نيست كه او را دشنام دهيم.»[4]
اما از آنجا كه مختار ضربات زيادي بر پيكر امويان و زبير زده و همچنين در برابر اشراف كوفه از موالي - ايرانيان مسلمان شده كه نزد اشراف عرب نسبت به اعراب از جايگاه پايين تري برخوردار بودند- در سپاه خود استفاده كرد لذا مورخين سني مذهب و طرفداران گروه هاي ذكر شده نسبت ها و تهمت هاي ناروائي به مختار زده و رواج مي دادند كه باعث كم فروغ شدن اقدام مختار مي شد. البته اين نسبت ها اغلب بعد از مرگ مختار به او داده شده، اتهاماتي چون ادعاي نبوت، ادعاي مهدويت براي محمد ابن حنفيه و يا تاسيس فرقة كيسانيه و شايعتر از همه دادن لقب «كذاب» به مختار است كه در تمام متون اهل تسنن و دشمنان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و كينه توزان آمده است.[5] همان طور كه بيان شد روايات وارده در كتب تاريخي شيعه و سني در رابطه با مختار دو دسته هست، يك دسته كه كاملا اقدام مختار را ستايش كرده و او را از شيعيان مخلص اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و از معارضين امويان شمرده است. اما دستة ديگر از روايات كه از طرف دشمنان مطرح شده و تا مدت ها هم رواج داشت نسبت هاي مختلف را به او داده اند و اين شائبه را در اذهان ايجاد كرده كه مختار به خاطر اغراض شخصي دست به اين اقدام زده و از اين عمل بهره برداري سياسي كرده است. البته اگر مختار در زمان قيام توابين كه در كوفه بود با آنها همدست مي شد جلو اين شايعات نيز گرفته مي شد.
اما اگر منظور ياد شايسته است كه در مراسم و سوگواري ها يادي از مختار نمي شود بايد گفت كه اين هم نسبت به مناطق مختلف متفاوت است در برخي مناطق تعزيه خواني هايي قيام مختار و اقدام او را به صورت نمايش ارائه مي دهند، البته شايد رسانه هاي گروهي در اين زمينه اطلاع رساني خوب و مبسوطي نداشته باشند ولي همان طور كه گفته شد در منابع مختلف از زبان معصومين ـ عليهم السلام ـ و بزرگان مذهبي و علماء و دانشمندان ديني از اقدام مختار به فراخور نامش ياد شده و ذكر اين نكته لازم است كه تمام قيام ها بعد از قيام امام حسين ـ عليه السلام ـ تحت الشعاع اين قيام بود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . عالمي، محمدعلي، حسين نفس مطمئنه، تهران، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372، ص 39.
[2] . مجلسي. بحارالانوار، بيروت، موسسه وفاء، چاپ دوم، 1403، ج 45، ص 351.
[3] . محمد بن سعد. طبقات الكبري، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، 1405، ج5، ص 285.
[4] . بلاذري، انساب الاشراف، بيروت، 1397، ج2، ص 287.
[5] . جعفريان، رسول، تاريخ خلفاء، تهران، نشر الهادي، چاپ اول، 1377، ص 531.
#دین_یاران
منبع: ashoora.ir
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_عاشورا(۴)
(قسمت اول)
❓پرسش: آیا سند زیارت عاشورا معتبر است؟ چون امامان هیچ گاه کسی را نفرین نکرده اند و ما هم که پیرو آنان هستیم نبادید نفرین کنیم در حالی که در زیارت عاشورا لعن و نفرین زیاد دارد!
🖊️پاسخ: مصدر اصلی این زیارتنامه، دو کتاب معتبر؛ یعنی کامل الزیارات تألیف جعفر بن محمد بن قولویه قمی (متوفی 348 هـ. ق) و مصباح المتهجد شیخ طوسی (385 – 460 هـ. ق) است. طبق برخی از مبانی سند ابن قولویه معتبر است.
مؤلف کتاب متن زیارت را با پنج واسطه از حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرده و سپس صاحب کتاب مصباح المجتهد به نقل این زیارت مبادرت ورزیده است.
اما در باره اسناد روایتی که در کتاب مصباح المتهجد آمده است، باید گفت: این کتاب در مجموع دو سند را برای این زیارت ذکر کرده است که ارزیابی کلی در باره راویان آن از سه حال خارج نیست. یا راویان ثقه هستند؛ یا در یک طبقه در کنار راوی ای که به وثاقت او تصریح نشده است، راوی قرار دارد که توثیق شده است، یا قراینی بر وثاقت راوی وجود دارد.
👈اما در مورد لعن
لعن و نفرین به عنوان «برائت»، یکی از شروط «تقرّب» است؛ زیرا تأکید بر مرز دوستیها و دشمنیها میشود تا پیروان این آیین با نمایان ساختن این مرزها، «حبّ» و «بغض» خود را آشکار سازند و هماره بین حقّ و باطل، خیر و شرّ، عدل و ظلم و حسین و یزید، یک طرف را برگزینند.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی...»(١) هرکس به طاغوت کفر ورزید و به خداوند ایمان آورد، همانا به دستگیره مستحکم الهی، که هرگز گسسته نخواهد شد، چنگ زده است.
و در جای دیگر خداوند میفرماید:
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»(٢) محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند... .
✳️ پس در اصل لزوم برائت شبههای نیست بلکه از فروع دین میباشد. اما اهل بیت (علیهمالسلام) در زمانهای مختلف و به حسب مصلحت اسلام و بعضا حفظ جان شیعیان، در خصوص لعن شدت و ضعف نشان داده اند که در قسمت بعد به این موضوع و مرز آن با سبّ و دشنام پاسخ داده میشود.
📝ادامه دارد...
.......................
١. بقره، ٢۵۶.
٢. فتح، ٢٩.
.......................
مطالعه تفصیلی در خصوص سلسله راویان را در لینک زیر میتوانید انجام دهید👇
https://hawzah.net/fa/Question/View/62425/%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%AA-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D9%88-%D9%84%D8%B9%D9%86-%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_عاشورا(۴)
(قسمت دوم)
... بعد از پذیرش برائت در دین، باید دانست که مرز سبّ و دشنام با لعن جداست. در قرآن كريم حتي عيب جويي و تمسخر شديداً مورد نكوهش قرار گرفته و از دادن القاب زشت به يكديگر نهي شده است.(١) بلکه نسبت به دشمنان اسلام! (۲)
⭕در روايات، فحش و سبّ مؤمن به صراحت مورد نهي قرار گرفته است پيامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است كه فحش دادن مؤمن فسوق است و قتال با او كفر و غيبت او معصيت و حرمت مالش مثل حرمت خونش مي باشد.(۳)
⭕امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیز هنگامى كه شنيد گروهى از اصحابش در جنگ صفين، شاميان را دشنام مى گويند چنين فرمود:
دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد. ولى اگر به توصيف اعمال و بيان حالشان بپردازيد، سخنتان به صواب نزديكتر و عذرتان پذيرفته تر است. به جاى آنكه دشنامشان دهيد، بگوييد: بار خدايا خونهاى ما و آنها را از ريختن نگه دار و ميان ما و ايشان آشتى انداز و آنها را كه در اين گمراهى هستند راه بنماى. تا هر كه حق را نمى شناسد، بشناسد و هر كه آزمند گمراهى و دشمنى است از آن باز ايستد.(۴)
⭕اما لعنت از سنخ فحش نيست بلكه به بیان علمای لغت اگر از جانب خداوند باشد دوری از رحمت او و از طرف انسان يك نوع نفرين است(۵) كه مصدر و منشأ شرعي و قرآني دارد و براي اولين بار خداوند است كه شيطان را مورد لعنت خود قرار داده است.
👈و اما موارد لعن در قرآن کریم:
1. در درجه اول شيطان مستحق لعن است چون خداوند او را مورد لعن قرار داده است.[۶]
2. در درجه دوم كافرين مستحق لعن هستند.[٧]
3. منافقين نيز از كساني هستند كه مستحق لعن قرار گرفته اند.[٨]
4. دسته چهارم مستحقين لعن از ميان مسلمين مي باشند و آنان عبارتند از:
الف: كسي كه همسر خود را به عمل منافي عفت متهم كند و شاهدي جز خودش نداشته باشد و وقتي بنام خداوند پنج مرتبه شهادت مي دهد در مرتبه پنجم مورد لعن قرار مي گيرد اگر در اتهامش دروغگو باشد.[٩]
ب: دسته دوم از ميان مسلمين ظالمين است.[١٠]
ج: كساني كه به زنان پاكدامن و مؤمن تهمت مي زنند.[١١]
د: كسي كه مؤمن را عمداً به قتل مي رساند.[١٢]
هـ: قاطع رحم نيز از كساني است كه در قرآن كريم مورد لعن قرار گرفته است[١٣] پيامبر اسلام(ص) نيز بعضي را به صورت معيني لعن فرموده است و لعن پيامبر حاكي از اينست كه آنان خود به خود مستحق لعن هستند و مورد لعن خداوند قرار دارند.
⭕اما افرادي كه در سوال عنوان شده است به دو دسته تقسيم مي شود. يك دسته دشمنان اهل بيت(علیهمالسلام) هستند و یک دسته مخالفان ایشان. دسته اول بعضا مورد لعن اهل سنت نیز واقع می شوند، گرچه در مصداق بارز دشمنی با اهل بیت(علیهمالسلام) یعنی یزید(علیهاللعنة) اختلاف نظر دارند که برخی او را فاسق میدانند و به عقیده برخی فسق او ثابت نشده است!
⭕عالمان اهل سنت که فاسق بودن یزید را می پذیرند، درباره لعن وی دو گروه شده اند: گروه اول معتقدند که اعمال فسق و فجور یزید و کشتار بی رحمانه مردم مکه و حادثه کربلا دلیل جواز لعن یزید است; گروه دوم مدعی اند که اعمال فوق مجوز لعن نمی شود، و لعن به اسم یزید متوقف بر کفر او است و چون کفر یزید محرز نیست، لعن او جایز نیست . گروه دوم در عین حال قایل به جواز لعن به صورت عام هستند; مثلا: «لعنت خدا بر قاتل و قاتلان حسین و راضیان به آن » .
👈و اما در مورد مخالفان اهل بیت(علیهمالسلام) چون اصل لعن هیچ وجوبی نداشته و بلکه ممکن است موجب برانگیختگی عصبیتهای مذهبی و قومی در جامعه اسلامی گردد، به هیچ عنوان توصیه نمیشود و بلکه به فتوای مقام معظم رهبری هر عملی که به اختلاف و تفرقه میان مسلمین دامن بزند، حرام شرعی خواهد بود!
✳️پس لعن در زیارت عاشورا، اولا نشأت گرفته از برائت است، ثانیا دلیل قرآنی و روایی دارد و ثالثاً لعنِ صریح در زیارت عاشورا، لعن بر دشمنان اهلبیت(علیهمالسلام) است نه مخالفان ایشان.
..................
١. همزه١، حجرات١١.
٢. انعام١٠٨.
٣. کافی، ج۲، ص٣۵٩.
۴. نهجالبلاغه، خطبه٢٠۶.
۵. راغب در مفردات، (اللعن: الطرد و الابعاد على سبیل السخط و ذلک من الله تعالى فى الآخرة عقوبة و فى الدنیا انقطاع من قبول رحمته و توفیقه و من الانسان دعاء على غیره.)
۶. ص، ۷۸.
٧. احزاب، ۶۴.
٨. توبه، ۶٨.
٩. نور، ٧.
١٠. هود، ١٨.
١١. نور، ٢٣.
١٢. نساء، ٩٣.
١٣. محمد(صلیالله علیهوآلهوسلّم)، ٢٢ و ۲۳.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_عاشورا(۵)
❓پرسش: آیا عروسی جناب قاسمابنالحسن (علیهماالسلام) در کربلا صحت دارد؟
🖊️پاسخ: قاسم بن الحسن، در واقعه عاشورا، بيش از ده سال داشته. ولي به پانزده سال نرسيده بوده است. اوّلين بار داستان ازدواج قاسم با دختر امام حسين(عليه السلام)، در كتاب "منتخب المراثي" و "روضة الشهداي" ملاحسين كاشفي - که اين كتاب اولين مَقتلي است كه به فارسي نوشته شده - طرح گرديده است.
⭕کتاب اول مربوط به قرن دهم و کتاب دوم مربوط به قرن نهم هجری است. و با توجه به قدمت کمتر آنها نسبت به مقاتل معتبری چون مقتل ابیمخنف و یا لهوف سیدابن طاووس، نمیتوان به آن استناد کرد.
⭕به علاوه محدثان بزرگی چون علامه مجلسی و شیخ عباس قمی در منتهیالآمال و نفسالمهموم ازدواج قاسم را مردود میدانند. شيخ عباس قمي معتقد است: داماد امام حسين(عليه السلام) از فرزندان امام حسن(عليه السلام)، حسن مثني ميباشد.(١)
⭕همچنین شهید مطهری به شدت آن را رد کرده و از تحریفات واقعه عاشورا میداند. (٢)
....................................
١. منتهیالآمال، ج١، ص٢٩٢.
٢. حماسه حسینی، ج١، ص۶۶.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_عاشورا(۶)
🔴 🔴 🔴
❓پرسش: آیا اهل بیت امام حسین (علیه السلام) در مسیر شام به مدینه، به کربلا مراجعت کرده و روز اربعین کنار قبور شهدا رسیده اند؟
👈پاسخ: در این زمینه دو قول وجود دارد. برخی از مورخین گفته اند کاروان اسرا از شام به کربلا برگشته و سپس راهی مدینه شدند و دسته ای دیگر که اکثریت هستند در بیان منازل و محلهای مسیر اسرای اهل بیت نامی از کربلا نبرده اند.
الف) دسته اول:
این دسته(١) چنین نقل می کنند که وقتی کاروان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ از شام خارج شدند فضای شهر عوض شده بود مردمی که برای دیدن اسیران جشن گرفته بودند و با شادی به استقبال آنها رفتند پس از حدود ۸ روز ۴ اقامت همین اسیران مردم را از ظلم و جنایت تاریخی خاندان یزید آگاه کرده و مظلومیت امام حسین ـ علیه السلام ـ را به آنها فهماندند بنابر این مردم با دیده گریان آنها را بدرقه کردند و کاروان اسیران با احترام ظاهری زیادی از شام به سوی مدینه روان شدند. امّا همینکه از شام خارج شدند زنان و کودکان از راهنمای کاروان درخواست کردند برای حرکت به سوی مدینه راهی را انتخاب کند تا آنان بتوانند به کربلا وارد شوند. راهنما هم پذیرفت و کاروان از روز هشتم صفر از دمشق راه افتاد و مسیر خود را با سرعت ادامه داد تا اینکه توانست در بیستم صفر (اربعین) و قولی سی ام صفر سال ۶۱ به کربلا برسند. (٢) به روایتی امام سجاد سر امام را که همراهش بود در همین ایام کنار بدن مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ دفن کرد و به بدن ملحق کرد.(٣)
⚠️این نکته هم لازم به ذکر است که جابربن عبد الله انصاری در اربعین شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ یعنی بیستم ماه صفر به زیارت امام شتافته است و این قطعی است و اگر اهل بیت با جابر در کربلا ملاقات کرده باشند پس حتماً در روز اربعین به کربلا رسیده اند کما اینکه همین مطلب را سید بن طاووس و امثال او گفته اند.(۴)
👈بنابراین این دسته چنین می گویند که اسرای اهل بیت عصر یازدهم محرم از کربلا به کوفه رفتند و پس از ۴روز در شانزدهم محرم راهی شام شدند و روز اول صفر به شام رسیدند و پس از ۸ روز اقامت در شام به قصد مدینه از شام خارج شدند ولی قبل از رفتن به مدینه به کربلا مراجعت کردند و بیستم صفر (و یا سی ام صفر)(۵) به کربلا رسیدند.
ب) دسته دوم:
دسته دیگری هستند که یا منازل بین شام و مدینه را ذکر نکرده اند و یا معتقدند که اهل بیت از شام مستقیم بسوی مدینه حرکت کردند. مثلاً شیخ مفید در کتاب شریف الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد و مرحوم طبرسی در کتاب شریف اعلام الوری باعلام الهدی هیچ اشاره ای به منازل بین شام و مدینه یا ورود اهل بیت به کربلا در روز اربعین نکرده اند و برخی نیز مثل شیخ عباس قمی در کتاب شریف منتهی الامال و امثال او این جریان را نقل کرده و سپس آن را بعید دانسته اند.(۶)
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه
🔴 🔴 🔴
١. مانند مرحوم سید ابن طاووس در لهوف و مرحوم عباسقلی خان سپهر در ناسخ التواریخ و سید ابراهیم موسوی در وسیلة الدارین فی انصار الحسین ـ علیه السلام ـ و علامه مجلسی در بحار الانوار جلد ۴۵ و ...
٢. زینب قهرمان دختر علی (علیه السلام)، ص٣۴٨.
۳. همان، ص٣۴٩.
۴. لهوف، ٣۵٠-٣۴٧.
۵. زینب قهرمان دختر علی (علیه السلام)، ص٣۴٩.
۶. منتهیالآمال، ص۶۶٩.
#دین_یاران
#پاسخ_به_شبهات
#شبهات_اعتقادی (٧)
💠💠💠💠💠💠
❓پرسش: آیا توهین و لعن به کافران و دشمنان اهل بیت(علیهمالسلام) جایز است؟ در واکنش توهین کفار به مسلمانان چطور؟
🖍️ پاسخ:
کافران به رسول خدا و ائمه(علیهمالسلام) بر دو دستهاند:
١. کافران حربی(دشمن با اسلام و اهل اوست)
٢. ذِمّی(در کشورهای اسلامی زندگی میکنند و تابع قوانین حکومت اسلامی هستند).
دین اسلام در هیچ حالتی و تحت هیچ شرایطی نه تنها دعوت به سب و دشنام کافران(حربی و ذمی) از سوی مسلمانان نمیکند، بلکه به صراحت از آن نهی می کند: «(به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).» (١)
بنابراین چه بسا که توهین به کفار و دشمنان قسم خورده اسلام، انگیزه آنها را در هتک مقدسات دینی بیشتر میکند.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در خطبه٢٠۶ نهجالبلاغه میفرمایند: «من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشيد، امّا اگر کردارشان را توصيف و حالات آنان را بازگو می کرديد، به سخن راست نزديک تر، و عذرپذيرتر بود. خوب بود به جای دشنام آنان می گفتيد: خدايا! خون ما و آنها را حفظ کن، بين ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدايت کن، تا آنان که جاهلند، حق را بشناسند و آنان که با حق می ستيزند، پشيمان شده به حق بازگردند.» (٢)
بنابراین طبق آیات و روایات وارده:
اولا، جواب توهینِ کفار به مسلمانان توهین نیست، چه رسد به این که آغازکنندهی توهین و هتک حرمت باشیم!
ثانیا، آن چه وظیفه مسلمین است، توصیف ماهیت و کردار کافران است تا غبارِ فتنههایی که در اثر توهینها و هتک حرمتها ایجاد میشود موجب گمراهی نگردد.(#خیلی_مهم)
💥چه بسیار اتفاق افتاده است که کافران و معاندان در اثر برخورد کریمانه در جواب توهینهایشان، با حق آشنا شده و آن را پذیرفتهاند.
🔴 مضافاً این که قرآن کریم دعوت به حق را در سه مرحله توصیف میکند: «ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ». (٣)
👈حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن سه گام برای دعوت به حق هستند که هیچ کدام از این مراحل با #توهین نسبتی ندارند.
🔴 حال اگر دشمن از روی عناد و سرسختی در راه باطل از هیچ کدام از این راهها به سمت حق نیامد و دست از توهین برنداشت، تکلیف همان فرمایش امیرالمؤمنین در خطبه٢٠۶ نهجالبلاغه خواهد بود.
نکته مهم: بحث لعن به دشمنان اسلام از مورد توهین جداست و به #شبهات_عاشورا(۴) در قسمتهای قبل مراجعه شود.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
١. انعام، ١٠٨.
٢. نهجالبلاغه، خطبه٢٠۶.
٣. نحل، ١٢۵.