eitaa logo
دکتر کبری خزعلی
128 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
11هزار ویدیو
171 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزنه
متن کامل نامه به امام پیرامون دکتر [صفحه ۴ از ۴] بنده فكر مى‏كنم اگر صلاح مى‏دانيد به برخى از ارادتمندان خودتان در اروپا و امريكا كه ضمناً ناشر آثار و افكار او هستند يادآورى فرماييد كه قبل از انجام اصلاحات وسيله آقاى حكيمى يا گروهى كه خودتان تعيين مى‏فرماييد از نشر آثارش جلوگيرى شود و اگر هم صلاح نمى‏دانيد كه در كار او مستقيماً دخالتى فرماييد راه ديگرى بايد انديشيد. بسيار خوب است و براى شناختن ماهيت اين شخص لازم است كه حضرتعالى مجموعه مقالات او را در كيهان كه يك سال و نيم پيش چاپ شد شخصاً مطالعه فرماييد. اين مقالات دو قسمت است: يك قسمت بر ضد ماركسيسم است كه مقالات خوبى بود و ايرادهاى كمى از نظر معارف اسلامى داشت، ولى قسمت دوم مقالاتى بود درباره مليت ايرانى (ومستقلاً ماشين شده) و در حقيقت فلسفه‏اى بود براى مليت ايرانى و قطعاً تاكنون احدى از مليت ايرانى به اين خوبى و مستند به يك فلسفه امروزپسند دفاع نكرده است. شايسته است نام آن‏را فلسفه رستاخيز بگذاريم. خلاصه اين مقالات كه يك كتاب مى‏شود اين بود كه ملاك مليت خون و نژاد كه امروز محكوم است نيست. ملاك مليت، فرهنگ است و فرهنگ به حكم اينكه زاده تاريخ است نه چيز ديگر، در ملت‏هاى مختلف، مختلف است، فرهنگ هر قوم، روح آن قوم و شخصيت اجتماعى آنها را مى‏سازد، خود و «من» واقعى هر قوم، فرهنگ آن قوم است، هر قوم كه فرهنگ مستمر نداشته، نابود شده است. ما ايرانيان فرهنگ 2500 ساله داريم كه ملاك شخصيت وجودى ما و من واقعى ما و خويشتن اصلى ماست. در طول تاريخ حوادثى پيش‏آمد كه خواست ما را از خود واقعى ما بيگانه كند ولى ما هر نوبت، به خود آمديم و به خود واقعى خود باز گشتيم. آن سه جريان عبارت بود از حمله اسكندر، حمله عرب، حمله مغول. در اين ميان بيش از همه درباره حمله عرب بحث كرده و نهضت شعوبى‏گرى را تقديس كرده است. آنگاه گفته: اسلام براى ما ايدئولوژى است نه فرهنگ، و اسلام نيامده كه فرهنگ ما را عوض كند و فرهنگ واحدى به وجود آورد، بلكه تعدد فرهنگ‏ها را به رسميت مى‏شناسد همان‏طور كه تعدد نژادى را يك واقعيت مى‏داند. آيه كريمه إنا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوباً و قبائل ناظر به اين است كه اختلافات نژادى و اختلافات فرهنگى كه اولى ساخته طبيعت است و دومى ساخته تاريخ بايد به جاى خود محفوظ باشد. ادعا كرده كه ايدئولوژى ما روى فرهنگ ما اثر گذاشته و فرهنگ ما روى ايدئولوژى ما، لهذا ايرانيت ما ايرانيت اسلامى شده است و اسلام ما اسلام ايرانى شده است. با اين بيان عملاً و ضمناً نه صريحاً فرهنگى واحد به نام فرهنگ اسلامى را انكار كرده است. و صريحاً شخصيت‏هايى نظير بوعلى و ابوريحان و خواجه نصيرالدين و ملاصدرا را وابسته به فرهنگ ايرانى دانسته است، يعنى فرهنگ اينها ادامه فرهنگ ايرانى است. اين مقالات بسيار خواندنى است. در انتساب آنها به او شكى نيست. به بعضى‏ها مثل آقاى خامنه‏اى و آقاى بهشتى گفته مال من است، ولى مدعى شده كه من اينها را چندين سال پيش نوشته‏ام و اينها آنها را پيدا كرده و چاپ كرده‏اند. در صورتى كه دلايل به قدر كافى هست كه مقالات جديد است. به هر حال مطالعه حضرتعالى بسيار مفيد است. اين روزها سؤال و جوابى از حضرتعالى مورخ شعبان 97 منتشر شد كه اثر بسيار مطلوبى از نظر انحرافات منتحلين داشت و عجب اين است كه شايع كرده‏اند اين سؤال و جواب وسيله فلانى تهيه شده است. به آنها گفتم شما با اين اتهام به آقا اهانت مى‏كنيد، گويى ايشان از خود رأى ندارند (وتابع رأى مثل منى هستند). خبر عجيب ديگر اين است كه اخيراً آزادى غير مترقبى به دستجات مختلف مخصوصاً دستجات سياسى داده شده است، البته نسبت به روحانيين به مقياس بسيار كمترى داده شده، ممنوعيت‏هاى آنها غالباً به حال خود باقى است، اين تبعيض نيز سؤال‏انگيز است. خدمت آقازادگان عظام ـ‏دامت بركاتهم‏ عرض سلام اين بنده را ابلاغ فرماييد. والسلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و نلتمس منكم الدعاء ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
هدایت شده از روزنه
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه ۲ از ۲] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ترور محصول مشترک و ! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 شکست اصلاحات پیشنهادی شهید مطهری و برخی فضلای بصیر و روشن‌ضمیر، با شهید مطهری در قم و در چشم آیت‌الله العظمی بروجردی شروع شد که بانی اصلی آن حلقه‌ای مرموز از عناصر مرتجع و سکولار حوزوی بود که منجر به کوچ شهید از قم شد. زمینه‌های ترور فیزیکی شهید اما در تهران و توسط چپ زده ایجاد شد و بعد از فرایند فرقه‌سازی التقاطی، توسط برخی از عناصر اردوگاه التقاط و تحجر، به وقوع پیوست. حالا سمپات‌های حوزوی همان کسانی که روزگاری بانی ترور شخصیتی شهید مطهری در قم بودند، با فریبکاری و تزویر در قامت ، از یک سو به مصادره و جهت‌دهی به آرمان‌ها و سیره آن شهید اقدام کرده‌اند. از دیگر سو پشت شخصیت موجه شهید مطهری سنگر گرفته و با کوبیدن فرقه انحرافی فرقان، تلاش دارند مخالفان خود را در امتداد فرقان معرفی کنند! سکولارهای حوزوی واقعا عناصر ماهری هستند! آنان در نعل وارونه زدن و آدرس غلط دادن مهارت دارند اما مخاطبان هوشمند و حکیم، به خوبی مسائل را تحلیل می‌کنند. شهید مطهری نماد و اسوه و الگوی است که همزمان در چند جبهه مجاهدت کرد و جان عزیزش را در راه این فدا نمود؛ او از یک سو با التقاط درگیر بود که نمود بارز آن جریان بود و نتیجه افکارش به انجامید. از دیگر سو با می‌جنگید که و ، شاخصه بارزشان بود. امروز هم حوزه انقلابی در چند جبهه می‌جنگد؛ از یک سو با سوپر التقاطی های درگیر است و از دیگر سو با مبارزه می‌کند. شهید مطهری به حوزه انقلابی آموخت که راه جهاد تبیین از مسیر و و می‌گذرد. ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053