به سوی توست اگر این نگاه، دستِ خودم نیست
صبوری از دل تنگم نخواه، دست خودم نیست
نخوان به گوشِ منِ دلسپرده، پند، که این عشق
اگر درست، اگر اشتباه، دست خودم نیست
همین که پلک گشودی به ناز... پَر زد و دیدم
دلی که دست خودم بود، آه، دست خودم نیست
مرا ببخش که میخواهمت اگرچه بعیدی
که من پلنگم و رویای ماه دست خودم نیست
برای از تو نوشتن، ردیف شد کلماتم
که اختیار غزل، هیچ گاه دست خودم نیست
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دو بیت شعر
نمیتوانم از اين بغضِ بیاراده بگويم
که با سواره چه حرفی منِ پياده بگويم؟
به آن که در دلش آبی تکان نخورده، چگونه
از آتشی که نگاهت به جا نهاده بگويم؟
چه سود اگر که هوای تو را نداشته باشد؟
سَرم کم از بدنم باد اگر زياده بگويم
نه طاقتی که از آن چشم تيره، دست بدارم
نه فرصتی که از اين حالِ دستداده بگويم
پناه میبرم از شرِّ شهرِ بیتو به غربت؛
به گوشهای که غمم را به گوش جاده بگويم
چه سخت منزویام کرده است عشقِ تو، بشنو:
"دلم گرفته برايت، سليس و ساده بگويم"
#سجاد_رشيدیپور
@dobeit | دو بیت شعر
غمم را شرح خواهم داد اگر پیدا کنم گوشی
اگر پیدا کنم همقد تنهاییم، آغوشی
که ام؟ در وعدهگاه خنجر و نیرنگ، سهرابی
میان آتشی از کینه و تهمت، سیاووشی
چنان بر چهره ام با غصه چنگ انداختی دنیا،
که از شادی نشانم نیست جز لبخند مخدوشی
من از صدها تَرَک در پایبستِ خانه، آگاهم
دلم را خوش نخواهد کرد هیچ ایوان منقوشی
به دنبال هماوردم مرو، بیهوده میگردی
به قصد نفی و انکارم میا، بیهوده میکوشی
فریب جان ِسرشار از سکوتم را مخور، روزی
دهان از خون دل وا می کند هر کوه خاموشی
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دو بیت شعر
رها کنید مرا با غم نهان خودم
اگرچه خستهام از درد بیکران خودم
به دشمنان قسم خورده، احتیاجی نیست
که دشنه میخورم از دست دوستان خودم
چو رنج بوده فقط سهمم از جهان شما
خوشا به کنج اتاقم، خوشا جهان خودم...
که کیمیای سعادت، سکوت بود، سکوت
چه زخم ها که نخوردم من از زبان خودم
شراب نیز به دردم نمیدهد تسکین
مگر که زهر بریزم به استکان خودم...
اگر که مرگ فقط چارهی من است، چه باک؟
به مرگ خویش کنون راضیام، به جان خودم...
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دو بیت شعر
همین دلی که پُر است
از شکایت و گله دارد،
برای از تو شنیدن هنوز حوصله دارد..❣
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دو بیت شعر
تو رفتهای از دست، دستم بندِ جایی نیست
من رفتهام از دست، امّید شفایی نیست
کشتیِ سرگردانِ طوفاندیدهای هستم
بعد از تو طوفان هست اما ناخدایی نیست
تو ماندهای آن سو و من این سو، میانِ ما
نیلی خروشان است و اعجاز عصایی نیست
برف فراموشی چنان باریده بر ذهنت
انگار از من هیچ جایی، ردّپایی نیست
اما برایت باز هرشب شعر خواهم گفت
قلبی که ناآرام شد، رامِ جدایی نیست...
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دو بیت شعر
برعکس روزگار من، احوال من خوش است
وقتی دلم به بخت "تو را داشتن" خوش است
شادم به شادی تو، چه کارم به روزگار؟
هرچند روزگار به آزار من خوش است
در من دريغ- هيچ به جز درد و داغ نیست
با تو همین که غافلم از خویشتن، خوش است
تنها نه من به سِحر سلام تو سرخوشم
حال هرآنکه با تو شود همسخن، خوش است
این چار حرف ساده، همین نام کوچکم
وقتی شنیده می شود از آن دهن، خوش است
باری! نشسته ام به مرور خیال تو
آری! دل غریب، به یاد وطن خوش است
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دو بیت شعر
در چشم تو دیدم غم پنهان شدهات را
پنهان نکن احساس نمایان شدهات را
یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شدهات را
از هرچه بجز چشم تو کافر شده این مرد
آغوش گشا تازه مسلمان شدهات را ...
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دوبیت شعر
تـو آن کـه از دلِ تنگـم قـرار و تاب گـرفتـه
من اینکه پيش تو بر بغضِ خود نقاب گرفته
چـگـونه مـیشـود از چنگِ غصـهات بگریزم؟
کبــوتـرم کـه مــرا پنجـهی عقـاب گـرفتـه
نبـوده حـاصـلـم از راهِ رفتـه جــز نرسیـدن
چـنـان کـه شبپـرهای راهِ آفتـاب گـرفتـه
شمــردهام همــه داغهـای مـانده به دل را
شمــردهام...کـه دلـم از تو بـیحسـاب گـرفته
خوشــم به عشــق تو امــا مــدام دلهــره دارم
چـو کـودکی کـه به دستان خود حباب گرفته...
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دو بیت شعر
همین دلی که پر است از شکایت و گله دارد
برای از تو شنیدن، هنوز حوصله دارد
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دوبیت شعر
این چار حرفِ ساده، همین نامِ کوچکم
وقتی شنیده میشود از آن دهن، خوش است...
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دوبیت شعر
همین دلی که پر است از شکایت و گله دارد
برای از تو شنیدن، هنوز حوصله دارد...
#سجاد_رشیدیپور
@dobeit | دوبیت شعر