#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
اگر شیعه حزین و دلغمین است
اگر آهِ دل ما آتشین است
دلیل این همه اندوه این است
عزای حضرت ام البنین است
✍ #مهدی_شریفی
↳ @hosenih
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
خودم جاروکشِ کوی حسینم
ولی شرمندهی روی حسینم
چهارتا نه چهل تا مثلِ عباس
فدای تاری از موی حسینم
درِ این خونه زحمت میکشیدی
کنیزی کرده، منت میکشیدی
مگه دست و سری بود و ندادی؟
که از زینب خجالت میکشیدی
✍ #محمدمعین_پوریلان
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
خوشی را در نگاه من نجویید
گلی دیگر به باغ من نرویید
پسر در بر ندارم، آی مردم!
به من ام البنین دیگر نگویید
همیشه من پی بوی حسینم
همیشه من دعاگوی حسینم
پسرهای مرا کشتند انگار
فدای تاری از موی حسینم
تمامش کن دگر این گفتگو را
حسینم کو؟ بگو راز مگو را
به چشمم نیست آرام و قراری
«گلی گم کردهام میجویم او را»
✍ #حسن_معارف_وند
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#محاوره
یه مادر داره از احساس میگه
داره از روضهی حساس میگه
گمونم روضهخون ام البنیه
داره از قامت عباس میگه:
قد و بالای عباسم نظر خورد
به چشم شیر من تیر سه پر خورد
خودِ من از بشیر اینو شنیدم
عمود آهن دشمن به سر خورد
شنیدم کوفیا دورش رسیدن
شنیدم دست عباس و بریدن
شنیدم بچمو شرمنده کردن
شنیدم مشکشو تیرا دریدن
تا وقتی روضه خون ام البنینه
ربابم گوشهی مجلس میشینه
تا وقتی حرف مشک پاره میشه
رو لب گل میکنه داغ سکینه:
همین قد میگم از داغ زیادم
نگاهِ مهربونش مونده یادم
الا ام البنین! شرمندهام من
خودم دستِ عموجون مشک دادم
شدیم آواره با زخم و تب و درد
سر ما نعره میزد شمر نامرد
پایینِ نی رد خونو میدیدم
عمو بالای نی خون گریه میکرد
میگه ام البنین، غم بی حسابه
جلو چشمام یه مشکِ پاره قابه
میسوزه قلبمو آروم نمیشم
دلیل شرم من اشکِ ربابه
خدایا پُر اگه پیمونه میشد
علیِ اصغرم گریون نمیشد
حسینِ من با طفل شیرخوارش
میون هلهله حیرون نمیشد
همین که روضه میره سمت گودال
رباب و زینبان که میرن از حال
امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه
امون از غارت پیراهن و شال
چرا تشنه تو رو کشتن حسینم
سرت رو روی نی بردن حسینم
همه رفتن... یه گوشه دم گرفته:
حسینِ من، حسینِ من، حسینم...
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
عباس جان...
اگر چه ماندهام با ناله و آه
اگر چه هست دستم از تو کوتاه
همینکه کشتهی راهِ حسینی
هزاران مرتبه الحمدلله
✍ #مجتبی_شکریان
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
به تیغی حیف گیسویت گسستند
دو بازویت دو بازویت گسستند
از آنجایی که من بوسیده بودم
بمیرم هر دو اَبرویت گسستند
بهارم را چه سان پاییز کردند
دلم را از غمت لبریز کردند
سرت ای کاش رویِ نیزه میماند
تو را از مرکبی آویز کردند
غمت راهِ نفس بر سینه بسته
ترک بر چهرهی آیینه بسته
زِ بسکه خاکْ بر سر ریختم من
ببین عباس دستم پینه بسته
✍ #حسن_لطفی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ز چشمان سکینه شرمگین بود
فرات اشکهایش آتشین بود
شبیه مشکِ آبِ تیر خورده
دل صد پارهی ام البنین بود
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
نوایی آتشین دارد دل ما
چه آوایی حزین دارد دل ما
کشیده چار سویش صورت قبر
غم امالبنین دارد دل ما
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#ام_البنين بودی اگر تا قبل آن روز
از بعد عاشورا دگر #ام_الشهيدی …
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
↳ @dobeity_robaey
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
بشیر از کربلا تازه رسیده
با گریه ماجرا رو شرح میده
شنیدم روضهشو از هوش رفتم
بمیرم واسهی زینب که دیده!
غم زینب یه عالم گریه داره
اسیری با قد خم گریه داره
نپرسیدم ازش «حالت چطوره؟»
آخه دیدم سؤالم گریهداره!
یه چشمم اشکه و یک چشم خونه
نگام هر شب به ماه آسمونه
که داره با زبون بی زبونی
برا عباس من روضه میخونه
نپرس از من برا چی بیقرارم
چرا گریه شده هر روز کارم
الا ای آسمونِ پرستاره!
قمر داری تو اما من ندارم
خزون اومد، درختم بیثمر شد
دیگه اُم پسرها بی پسر شد
الهی من بمیرم واسهت عباس
بنی هاشم پس از تو بی قمر شد
کبوتر دیگه بال و پر نداره
به من گفتن حسینم سر نداره
به جای فاطمه، هی گریه کردم
آخه مردم! حسین مادر نداره
فدای تو همه دار و ندارم
تو را تا عمر دارم شرمسارم
حسین جانم فقط غصهم همینه
که من چار تا پسر بیشتر ندارم!
بنا شد روز و شب دورت بگردن
خدا را شکر بدعهدی نکردن
به عباس و برادرهاش سپردم
بدون تو مدینه برنگردن
به اون چیزی که میخواستم رسیدم
پیش زهرا و زینب روسفیدم
زیاده مادر اما من خوشم که
حالا که مادرم، مادر شهیدم
::
دعا کن خالی از ایمان نباشیم
کویر خشک بیباران نباشیم
به غمهای تو مروان گریه کرده
دعا کن کمتر از مروان نباشیم
✍ #علیرضا_مهران
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
یکدم دل او تهی ز آداب نشد
جز بهر حسین زار و بیتاب نشد
میسوخت از اینکه پسرش سقا بود
اما پسر فاطمه سیراب نشد
::
مثال کوه، ایثار و وفا داشت
از اول انس با آل عبا داشت
وجودش بس که سرشار از ادب بود
ز نام فاطمه شرم و حیا داشت
::
اگر چه جز غم دلبر ندارد
اگر چه جز دو چشم تر ندارد
به زیر لب نوایش این چنین است
حسین بن علی مادر ندارد
✍ #علی_سلطانی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
سرشته از غم زهرا گِلش بود
نگاه تار زینب قاتلش بود...
نیفتاد از لبش نام حسینش
اگر چه داغ سقا بر دلش بود...
✍ #یوسف_رحیمی
↳ @dobeity_robaey