eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.6هزار دنبال‌کننده
554 عکس
70 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
بگذار در این معرکه جولان بدهم بگذار قیامتی به میدان بدهم... «بُغضاً لابیک» خصم تو آمده است «حُبّاً لابیک» آمدم جان بدهم @dobeity_robaey
آمد به حرم، اگرچه دیر آمده بود با اشک سوی نعم الامیر آمده بود حر گفت از آداب زیارت با ما با پای پیاده، سر به زیر آمده بود@dobeity_robaey
می‌خواست که او برهنه‌پا برگردد شرمنده، شکسته، بی‌صدا برگردد یک شب ز سپاه کوفیان مهلت خواست تا حر به بهشت کربلا برگردد @dobeity_robaey
میون خاک و خون بعد از قیامش سلامی داد، قربان سلامش گرفت آخر سرِ جون و به دامن فدای روسفیدی غلامش ✍ @dobeity_robaey
با جان و دل آورده اگر آورده‌ست خورشید دو تا قرص قمر آورده‌ست این دختر زهراست که حیدر شده است در معرکه شمشیر دو سر آورده‌ست ✍ @dobeity_robaey
گیرم که بمانیم بر آن پیمان هم گیرم برویم تشنه در میدان هم دِینی دارد حسین بر گردن ما دِینی که ادا نمی‌شود با جان هم ✍ @dobeity_robaey
دختر شیرخدا تیغ دو دم آورده است یا ابا عبدالله شیرهای مرتضی را از حرم آورده است یا ابا عبدالله ✍ @dobeity_robaey
جان اصغر رومگردان از نگاه خواهرت جان زهرا مادرت نوجوانان مرا میدان ببر چون اکبرت جان زهرا مادرت ✍️ @dobeity_robaey
در عشق، بنای نیک‌نامی دارند جسم‌اند که یک جان گرامی دارند در مقتل گودال، یکی باز دوید... این جان‌به‌کفان مگر تمامی دارند فهمید که لحظه، لحظه‌ای جان‌کاه است در معرکه دید فرصتش کوتاه است گودال که ختم ماجرا نیست، ببین این تازه شروع رزم عبدالله است می‌خواست چو قاسم بشود فرجامش از خیمه دوید جان ناآرامش در معرکه دست او قلم شد امّا نگذاشت که از قلم بیفتد نامش ✍ @dobeity_robaey
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند گل‌های مدینه داغ‌دارش بودند آن‌روز که جای مجتبی خالی بود در کرب‌و‌بلا دو یادگارش بودند ✍مرحوم @dobeity_robaey
یتیمی، خردسالی، بی‌گناهی در آغوش عمو یک شعله آهی حسن می‌خواست در گودال باشد تو سهم مجتبی در قتلگاهی ✍ @dobeity_robaey
تصویری از اشک و آه شد فریادم در کرب‌و‌بلا، مدینه آمد یادم در یاریِ از امام خود در گودال چون مادر خویش، دست بیعت دادم ✍ @dobeity_robaey
آمدم در قتلگه، تا که تو را یاری کنم من فداکاری کنم مثلِ سقّایت برای تو علمداری کنم من فداکاری کنم ✍ @dobeity_robaey
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه با قامت سرو و با رخی همچون ماه ناگاه برآمد از دل دشمن و دوست: «لا حول و لا قوّة الا بالله»@dobeity_robaey
پیراهنت از بهار عطرآگین‌تر داغت ز تمام داغ‌ها سنگین‌تر کام همه تلخ شد ز داغت امّا در کام تو مرگ از عسل شیرین‌تر@dobeity_robaey
چشم‌ت به جهان درس شکیبایی داد معنایی نو به عشق و شیدایی داد عالم همه یعقوب شد و چشمش را پیراهن خونین تو بینایی داد@dobeity_robaey
این کودک اگرچه قامتش کوتاه است تا مرد شدن یک قدم از او راه است گفتند: چرا زمین به خود می لرزد؟ دیدند صدای پای عبدالله است.. ✍ @dobeity_robaey
گفتند به طعنه: که بمیرید ازاین داغ! ما هم زخداخواسته گفتیم: الهی..@dobeity_robaey
شب آمده تا سیاه‌پوشش باشد رود آمده مظهر خروشش باشد سردار سپاه عاشقان است حسین بی آنکه ستاره‌ای به دوشش باشد@dobeity_robaey
دم ثابت هر شب👇 آمدم تا جان دهم درراه دین و باورم بارالها این سرم ۲ این من و این پیکر و این اصغر و این اکبرم بارالها این سرم ۲ شب اول👇 نامه‌های کوفیان پُر بوده از مکر و ریا یا حسین کوفه نیا ۲ سنگ‌بارانت کنند این مردمان بی حیا یا حسین کوفه نیا ۲ شب دوم👇 آشنایی گفت این صحرا، بیابان بلاست نام اینجا کربلاست ۲ بوی خون می‌آید از این خاک، غوغایی به پاست نام اینجا کربلاست ۲ شب سوم👇 عمه جان امشب کند خورشید غرق خون ظهور آمده از راه دور ۲ از ره تشت طلا و نیزه و کنج تنور آمده از راه دور ۲ شب چهارم (فرزندان حضرت زینب)👇 گفت زینب این دو شاگردِ دبستان حسین هردو قربانِ حسین ۲ جانِ آن‌ها هدیه ناقابلِ جانِ حسین هر دو قربانِ حسین ۲ شب چهارم (حُر)👇 توبه بر لب دارد و در حِصن قرآن آمده حر پشیمان آمده ۲ با نگاه فاطمه در بزم خوبان آمده حر پشیمان آمده ۲ شب پنجم👇 ناگهان از خیمه‌ها آمد یتیم مجتبی خیمه شد ماتم‌سرا ۲ شد سپر پیش عمو، شد دست او از تن جدا خیمه شد ماتم‌سرا ۲ شب ششم👇 وارثِ شیر جمل قاسم به میدان آمده ماه تابان آمده ۲ چون پدر بر یاری اسلام و قرآن آمده ماه تابان آمده ۲ شب هفتم👇 کودک شش‌ماهه‌ام از تیر دشمن خورده آب آه از قلب رباب ۲ بر سر دوش پدر ای نازنین راحت بخواب آه از قلب رباب ۲ شب هشتم👇 شد جوانم غرق خون در پیش چشمان ترم ارباً اربا اکبرم ۲ کاش تا این جسم خونین را نبیند خواهرم ارباً اربا اکبرم ۲ شب نهم👇 شعله زد داغ برادر بر دل حسّاس من کشته شد عباس من ۲ پشت من بشکست و شد پامال، باغ یاس من کشته شد عباس من ۲ شب دهم👇 شمر گفتا این من و این ضربه‌های آخرم این من و این خنجرم ۲ شاه گفتا راضی‌ام من بر رضای داورم این من و این حنجرم ۲ شام غریبان👇 گشته ناموس خدا آواره‌ی دشت بلا آه از کرببلا ۲ پیکر خون خدا بر خاک مانده سر جدا آه از کرببلا ۲ امام سجاد علیه السلام👇 در مرور خاطراتش اشک می‌ریزد مدام آه از بازار شام ۲ آه از بزم شراب و طعنه‌ها و ازدحام آه از بازار شام ۲ ✍️ @dobeity_robaey
گُلِ طوفان سواری وای بر من تمام عشق یاری وای بر من علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو که جوشن نداری وای بر من@dobeity_robaey
لالا کن اصغر عطشان مادر لالا کن ای مه تابان مادر لالا کن تا نگیرد تیر دشمن تو را با کینه از دامان مادر مگو با من حدیثِ بی قراری ندارم طاقتِ چشم انتظاری مزن آتش به جانم چون نمانده برای مادرت جز شرمساری بیا بار دگر آغوشِ مادر سرت بگذار روی دوش مادر تلظی می‌کنی و جان ستانی تو ای شش ماهه‌ی خاموش مادر ✍ @dobeity_robaey
او رفت که بی‌تاب کند لشکر را از شرم عطش آب کند لشکر را او در پی تشنۀ حقیقت می‌گشت می‌رفت که سیراب کند لشکر را ✍ @dobeity_robaey
آن قوم که خواستند پرپر بشوی بر دست پدر شهیدِ بی‌سر بشوی ای کودک شیرخواره می‌ترسیدند از اینکه تو هم علیِ اکبر بشوی ✍️ @dobeity_robaey
از حال دل من و تو آگاه، حسین کشتیّ نجات هر چه گم‌راه، حسین ای دوست! دلت تا وسط روضه شکست با قصد فرج صدا بزن: آه حسین ✍️ @hosseinieh_net