eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.4هزار دنبال‌کننده
543 عکس
67 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
به روی برگ گل، شبنم نشسته به سوگ تشنه‌ای زمزم نشسته به روی حنجر ششماهه با تیر سه تا بوسه کنار هم نشسته @dobeity_robaey
پَر قنداقه را در خون کشیدند ز دستان سحر، مهتاب چیدند دل آهن به حال آن گلو سوخت که با تیر سه شعبه، سر بریدند @dobeity_robaey
از فرط عطش نفس بگیرد، سخت است رحمی دل دشمن نپذیرد سخت است این را همه‌ی حرمله‌ها می‌دانند بر دست پدر، پسر بمیرد سخت است @dobeity_robaey
عطش را روی لب تفسیر داری نخوابیدی، ولی تعبیر داری نمی‌دانم چه کرده تیر با تو! که بر حنجر، خط شمشیر داری @dobeity_robaey
حالا که هدف، گلوی اصغر شده است چشمان خود سه‌شعبه هم، تر شده است زیر لب خود کمان چنین می‌گوید: بیچاره رباب! تازه مادر شده است... ✍ @dobeity_robaey
؛ آخَرین سربازِ بابا، دَر دلِ گَهواره‌اَم من علیِ اصغرم قاتلِ صَد حَرمله، با این گَلوی پاره‌اَم من علیِ اصغرم @dobeity_robaey
؛ آخرین رَزمَنده‌ام، تا قطره خونِ آخرم من علیِ اصغرم شیرخواره هستم و از نسلِ شیرِ خیبَرَم من علیِ اصغرم @dobeity_robaey
آن قوم که خواستند پر پر بشوی بر دست پدر، شهیدِ بی سر بشوی ای کودک شیرخواره! می‌ترسیدند از اینکه تو هم علیِ اکبر بشوی @dobeity_robaey
بگذار پدر کبوترت پر بزند طعنه به رگ غیرت لشکر بزند یک تیر گرفتم از سپاه دشمن تا تیر به پیکر تو کمتر بزند @dobeity_robaey
او رفت که بی‌تاب کند لشکر را از شرم عطش آب کند لشکر را؟ او در پی تشنۀ حقیقت می‌گشت می‌رفت که سیراب کند لشکر را ✍ استاد @dobeity_robaey
بر طفل و باب او، چو جوابی نداد کس! یک تیر هر دو را به سه پهلو جواب داد! ✍استاد @dobeity_robaey
بر پا شده ولوله، خدا رحم کند کمتر شده فاصله، خدا رحم کند معصومیت از حرم به میدان آمد زانو زده حرمله... ... ... ... ... @dobeity_robaey
گُل‌های خدا ز تشنگی پژمردند ای خاکِ تمامِ كربلا بر سرِ آب @dobeity_robaey
؛ گُل‌های خدا ز تشنگی پژمردند ای خاکِ تمامِ كربلا بر سرِ آب ✍شاعر ✏️خطاط: خانم @dobeity_robaey
اگر چشمانت از غَم پُرستاره‌ست اگر بسته به رویت راهِ چاره‌ست بخوان: «لالا علی اصغر لالایی...» که چاره روضه‌ی این شیرخواره‌ست... ✍ @dobeity_robaey
لالا کن اصغر عطشان مادر لالا کن ای مه تابان مادر لالا کن تا نگیرد تیر دشمن تو را با کینه از دامان مادر مگو با من حدیثِ بی قراری ندارم طاقتِ چشم انتظاری مزن آتش به جانم چون نمانده برای مادرت جز شرمساری بیا بار دگر آغوشِ مادر سرت بگذار روی دوش مادر تلظی می‌کنی و جان ستانی تو ای شش ماهه‌ی خاموش مادر ✍ @dobeity_robaey
او رفت که بی‌تاب کند لشکر را از شرم عطش آب کند لشکر را او در پی تشنۀ حقیقت می‌گشت می‌رفت که سیراب کند لشکر را ✍ @dobeity_robaey
آن قوم که خواستند پرپر بشوی بر دست پدر شهیدِ بی‌سر بشوی ای کودک شیرخواره می‌ترسیدند از اینکه تو هم علیِ اکبر بشوی ✍️ @dobeity_robaey
به دست حرمله تا که کمان رفت دگر از پای بابایت توان رفت جهان شد پیش چشم من سیَه تا سفیدی گلویت را نشان رفت… ✍ @dobeity_robaey
به روی برگ گل شبنم نشسته به سوگ تشنه ای زمزم نشسته به روی حنجر ششماهه با تیر سه تا بوسه کنار هم نشسته پر قنداقه را در خون کشیدند ز دستان سحر، مهتاب چیدند دل آهن به حال آن گلو سوخت که با تیر سه شعبه ، سر بریدند عطش را روی لب تفسیر داری نخوابیدی ، ولی تعبیر داری نمی دانم چه کرده تیر با تو؟ که بر حنجر ، خط شمشیر داری ✍ @dobeity_robaey
از فرط عطش نفس بگیرد، سخت است رحمی دل دشمن نپذیرد سخت است این را همه‌ی حرمله‌ها می‌دانند بر دست پدر، پسر بمیرد سخت است ✍ @dobeity_robaey
لب‌های علی اصغر اگر وا بشود درد دل هر خسته مداوا بشود افسوس که در کرب و بلا دست خزان نگذاشت که این غنچه شکوفا بشود ✍ @dobeity_robaey
بیا از آفتاب امشب بخوانیم بیا از آب آب امشب بخوانیم پَرِ قنداقه را باهم بگیریم بیا "بس کن رباب" امشب بخوانیم ✍ @dobeity_robaey
حالا که هدف گلوی اصغر شده است چشمان خود سه شعبه هم تر شده است زیر لب خود کمان چنین می‌گوید بیچاره رباب! تازه مادر شده است ✍ @dobeity_robaey
ای کاش کمی عذاب نازل می‌شد! بر دشمن بوتراب نازل می‌شد! ای کاش برای اصغر شش‌ماهه قدرِ کف دست، آب نازل می‌شد! (محفل ادبی_مهدوی ) ↳ @dobeity_robaey