eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.6هزار دنبال‌کننده
554 عکس
70 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
غافل نشو شاید نظری شد امشب شاید که مبارک سحری شد امشب شاید که به خاطر امام هشتم... از یوسف زهرا خبری شد امشب@hosseinieh_net@dobeity_robaey
تا اوج، به یک اشاره برمی‌خیزم با دامنی از ستاره برمی‌خیزم صد مرتبه هم اگر بیفتم بر خاک با نام "علی" دوباره برمی‌خیزم@hosseinieh_net@dobeity_robaey
عطر نفست مسیح را زنده کند با بوی تو گل شکوفد و خنده کند چشمم که به گنبد تو می‌افتد، دل عطر را پراکنده کند@dobeity_robaey
دل بسته‌ی این در است، بازش نکنید از درگه دوست بی نیازش نکنید دستی که رسیده بر ضریح مولا دیگر به سوی کسی درازش نکنید@dobeity_robaey
آن‌قَدَر حرف زیاد است، خودم خسته شدم خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است@dobeity_robaey
با حسرت و آه، گریه را سَر دادم دل را چوکبوتر به حرم پَر دادم جا مانده‌ام از زیارت و از سرِ درد صدنامه به دستِ این کبوتر دادم@dobeity_robaey
امروز پُر از حال و هوای طوسم با صحن و سرا و گنبدت مأنوسم بدجور دلم هوایِ مشهد کرده در حسرتِ یک زیارتِ مخصوصم @dobeity_robaey
از گریه پُرم... شبیه اقیانوسم محتاجِ سفر به نقطه‌ی پابوسم ای کاش! میان زائرانش بودم جامانده‌ای از زیارتِ مخصوصم@dobeity_robaey
او آمد و در کویر، باران گل کرد در خاک وطن، نهال ایمان گل کرد او آمد و ریشۀ زمستان خشکید گل‌عطــــر خجستۀ بهاران گل کرد * او آمد و با گرسنگان خلوت کرد در شهر، امید و عشق را قسمت کرد از منبر خاک، مهربان، بالا رفت با لهجه‌ی پابرهنه‌ها صحبت کرد * او آمد و ما برادری را دیدیم درعالم خاک، سروری را دیدیم او آمد و سیب عشق را قسمت کرد در سایه‌ی دین، برابری را دیدیم * او آمد و زندگی پر از شادی شد ویرانۀ دل، دوباره آبادی شد او آمد و فتنۀ خزان پرپر شد ای دل‌شدگان ! بهار آزادی شد * آن مرد، ز داغ و درد مردم می‌گفت از خانۀ لخت و سرد مردم می‌گفت او آمده بود تا ورق برگردد بی واهمه از نبرد مردم می‌گفت * او آمد و مهر و ماه را فهمیدیم پایان شب سیاه را فهمیدیم او آمد و زیر سایه‌ی دستانش ما معنی سرپناه را فهمیدیم * او آمد و حال آسمان بهتر شد خورشید شکفت، تیرگی پرپر شد از بند گسست، حضرت آزادی دوران حکومت ستم، آخر شد * او آمد و کوچه و خیابان شد سبز امید شکفت و عشق و ایمان شد سبز او آمد و از وطن فراری شد دیو در فصل فرشته، بوی انسان شد سبز * مردی ز تبار بوذر و سلمان بود بر روی لبش تبسم ایمان بود در جامۀ خاک، روح افلاکی داشت آمیزه‌ای از فرشته و انسان بود * بر روی لبش، تبسمی زیبا بود درهای دلش به روی مردم وا بود از نام و نشان او اگر می‌پرسی؟ او، روح خدا، امام خوبی‌‌ها بود * بر روی لبش، سلام آزادی بود در سینه‌ی او، پیام آزادی بود او آمد و واژۀ قفس را خط زد او روح خدا، امام آزادی بود * من آمده‌ام امید را بنویسم صبحی که ز ره رسید را بنویسم من آمده‌ام به خط عزت، نامِ این ملت رو سپید را بنویسم * برخیز که نور ناب را بنویسیم آیینه‌ترین کتاب را بنویسیم برخیز به خط روشن آزادی منظومه‌ی انقلاب را بنویسیم * ما امت « لا اله الا الله » ایم با قافله‌ی مُوحدان همراهیم هم قبله و هم قبیله‌ی ابراهیم هم سلسله‌ی امام روح اللهیم •┈┈••✾••┈┈• دوبیتی‌ها و رباعیات حسینیه ↳ @dobeity_robaey
آن آینه از آب، پیام‌آور بود از خیر کثیر و زاده‌ی کوثر بود او را همه در خلوص باور کردند کو در ره داورش، همه باور بود@dobeity_robaey
از نهضت قاطعانه‌ی روح الله شد دست ستمگران ز ایران کوتاه با دست تهی و این همه پیروزی لا حـــول و لا قــــوة الا بــالــلّــه ✍مرحوم @dobeity_robaey
نگاهي عارفانه داشت آن مَرد شكوهي جاودانه داشت آن مَرد اگر عكس رُخش در ديده پيداست درون قلب، خانه داشت آن مَرد@dobeity_robaey
باران نمی از گریه‌ی پنهانی توست طوفان دمی از شرح پریشانی توست ای پیر! هنوز ردِ صد قافله رنج بر جاده‌ی ابریشم پیشانی توست ✍ @dobeity_robaey
او رفت و لوای او برافراخته ماند خود، سوخته رفت و عالمی ساخته ماند... با آنکه ز نام‌ او جهانی پُر شد خود، شُهره‌ی عالَم شد و نشناخته ماند...@dobeity_robaey
الا ای مِی کشان، مِی دارد این پیر سبوی مِی، پیاپی دارد این پیر زِ اسم او، مُسَمی را توان یافت که پای خم، مِی و نِی دارد این پیر ✍ @dobeity_robaey
هم مرد حماسه‌های طوفانی بود هم سالک قله‌های عرفانی بود مانده‌ست هنوز تا که بشناسیمش یک رهرو مکتبش سلیمانی بود @dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل از دمِ عارفانه‌اش می‌لرزید جان از نَفَس ترانه‌اش می‌لرزید آن پیر که چون کوه مقاوم می‌بود با یاد حسین شانه‌اش می‌لرزید@hosseinieh_net
سلام بر تنِ بی احترام افتاده! به ماهِ تشنه‌ی بر پُشت بام افتاده@dobeity_robaey
در عــالــم جــــود، جـــاودان است جواد بر آل عـــلی، عــزیــز جـــان است جواد یا فــــــــــاطمه! گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان است جواد ✍ @dobeity_robaey
در سینه دوباره ابتلا می‌آید غم باز به اُردوی ولا می‌آید دل‌های شکسته کاظمینی شده است اين‌جاست که بوی کربلا می‌آید ✍ @dobeity_robaey
ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم‌ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم ✍مرحوم @dobeity_robaey
سفارش کن مرا هم نزد بابای رئوف خود اگر یادی کند فرزند، می‌بخشند سلطان‌ها @dobeity_robaey
با یاد شما به شور و شینم هر شب دلتنگ حریم کاظمینم هر شب در فکر غریبی تو هستم هر روز گریه کن روضه‌ی حسینم هر شب@dobeity_robaey
در عالَم جود جاودان‌ست جواد بر آل علی عزیزِ جان‌ست جواد یا فاطمه گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان‌ست جواد@dobeity_robaey
وَ هست از تنِ در آفتاب‌مانده خجل کبوتری که به‌ جسمِ تو سایه افکنده@dobeity_robaey