eitaa logo
دوبیتی های روضه ای
1.4هزار دنبال‌کننده
380 عکس
5 ویدیو
3 فایل
🔹ابیات ناب دهه محرم. فاطمیه. مناسبت ها 🔹منبع دوبیتی های روضه ای! 🔹سبک هایی که تو اوج روضه اجرا شده با متن. 🔹تلفیقی از متن مقاتل مرتبط با دوبیتی ها... ارتباط با ادمین @Amiryhoseynon
مشاهده در ایتا
دانلود
کم دست و پا بزن که کمان دار سنگ دل میخندد و ادای تورا در می اورد @dobytyhayroze سرت انقدر سبک بود که حتی چند بار نیزه دار تو نفهمید که کی افتادی @dobytyhayroze بیچاره مادرش چه امیدی به آب بست یارب مریز تو دل امیدوار را @dobytyhayroze ترسم به روز محشر این سان به جلوه آیی دست حسین نیمی دست رباب نیمی @dobytyhayroze
ای آب ندیدی تومگرچشم ترم را؟! آیانشنیدی تونوای جگرم را؟! گشتندهمه سیراب زجام خنک تو آیاتوندیدی لب خشک پسرم را؟! @dobytyhayroze میزنی لبخند پیدا میشود سرهای تیر عاقبت دندان شیری هم درآوردی، علی @dobytyhayroze بگو برای سه شعبه میان این همه یل! چرا گلوی تو شد انتخاب عزیز دلم ... مثل پرنده بٰال گشـودےٖ رهـا شدی ڪوچڪتریـٖن ستـٰارهٔ سـر نیزه هٰا شدے  حـجم تیـری کـه عـلمــدار زمیـن گـیرش شـد باورم نیست که در حنجـره ات جا شده است... ... اینقده گریه نکن هیچ کی جوابت نمیده غیر تیر حرمله هیچ کسی آبت نمیده ... مادرت شیر نداره تو که اینو خوب میدونی چرا هی زبونتو دور لبت می گردونی ... موج مزن آب فرات بخاطر دل رباب موج مزن آب فرات دل رقیه شد کباب ...  نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش ...   مرا آزار با زنجیر می‌داد به من نان‌خشک با تحقیر می‌داد زنِ شامی مرا سوزاند وقتی کنارم طفل خود را شیر می‌داد ...   دوباره روضه می‌گیرم عزیزم در این ویرانه می‌میرم عزیزم دوباره حرمله رد شد از اینجا دوباره خشک شد شیرم عزیزم @dobytyhayroze
میان این همه آشوب و بیقراری شهر حسین امن ترین تکیه گاه نوکرها ست... @dobytyhayroze
تموم جسمِ تو، سیاه و خونی گناه تو چی بود،که کُنجِ زندونی روزایِ تو مثلِ، شبات شده تیره چند ساله که پاهات، تو غُل و زنجیره گوشه ی زندون، شبانه روزش فقط دادن آزارت تو روزه بودی، غروبا میشد تازیونه افطارت باب الحوائج، موسی ابن جعفر............ هنوز جای زنجیر، رو دست و بازوته یه تخته ی پاره، واسه تو تابوته موقع تشییعِت ،عاشقاتون گریون شد آخرش آقا، جسمِ تو گُل بارون بمیرم آقا، برا تنی که، به زیر تیر و سنگِ میون گودال، کفن نداره، سر لباسش جنگِ غریبِ مادر،غریبِ مادر....حسین... غریب مادر حسین 🎤 @dobytyhayroze
دیشب صدای سرفه‌ی او تا سحر رسید زنجیر بِینِ حلقه‌ی خود یک مریض داشت زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت @dobytyhayroze
این تخته ی در که شده تابوت حالا بهتر نباشد بدتر از آن بوریا نیست اما تو را با نیزه ها بالا نبردند پس هیچ روزی مثل روز کربلا نیست @dobytyhayroze
انگشترت شکرِ خدا، سهم رضا شد آه از حسین و کربلا و ساربان ها @dobytyhayroze
آه هر چند غل جامعه بر پيكر داشت بر تنش باغ گل لاله و نيلوفر داشت مثل گودال دچار كمي جا شده بود فرقش اين بود فقط سايه ي بالا سر داشت زحمت چكمه ي سنگين كسي را نكشيد يعني پامال نشد تا نفس آخر داشت   لطف زنجير همين بود كه عريان نشود هرچه هم بود ولي پيرهني در بر داشت دختري داشت ولي روسري اش دست نخورد دختري داشت ولي دختر او معجر داشت يك نفر كشته شد و هفت كفن آوردند پاره هم ميشد اگر، يك كفن ديگر داشت السلام اي بدن بي كفن كربلا سوره ي يوسف بي پيرهن كربلا  @dobytyhayroze
پلکی بزن روا بشود حاجت همه ای قبله حوائجمان یابن فاطمه... @dobytyhayroze
🥀عنایت امام کاظم علیه السلام به مرثیه خوان سید الشهدا در نوروز🥀 محدث قمی گوید: ابن شهر آشوب روایت کرده که: روز نوروزی بود که منصور دوانیقی حضرت امام کاظم علیه السلام را امر کرد که آن جناب در مجلس تهنیت بنشیند و مردم به جهت مبارک باد او بیایند و هدایا و تحف خویش را نزد او بگذارند و آن جناب قبض اموال فرماید. حضرت فرمود : من در اخباری که از جدم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم وارد شده تفتیش کردم از برای این عید چیزی نیافتم و این عید سنتی بوده از برای فرس و اسلام او را محو نموده و پناه می برم به خدا از آنکه احیا کنم چیزی را که اسلام محو کرده باشد آن را، منصور گفت که این کار به جهت سیاست لشکر و جند می کنم، و شما را به خداوند عظیم سوگند می دهم که قبول کنی و در مجلس بنشینی، پس حضرت قبول فرمود و در مجلس تهنیت بنشست. امراء و اعیان لشکر به خدمتش شرفیاب شدند و او را تهنیت می گفتند و هدایا و تحف خود می گذاردند و منصور خادمی را موکل کرده بود و در نزد آن جناب ایستاده بود، اموال را که می آوردند ثبت سیاه می کرد، پس چون مردمان آمدند آخر ایشان پیرمردی وارد شد عرض کرد: یابن رسول اللَّه! من مردی فقیر می باشم و مالی نداشتم که از برای شما تحفه آورم و لیکن تحفه آوردم از برای شما سه بیتی را که حدم در مرثیه جدت حسین بن علی علیهما السلام گفته و آن سه بیت این است: عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلاکَ فِرِنْدُهُ یَوْمَ الْهِیاجِ وَ قَدْ عَلاکَ غُبارٌ وَ لاَسْهُمٍ نَفَذَتْکَ دُونَ حَرائِرَ یَدْوعُونَ جَدَّکَ وَ الدُّمُوعُ غِزارٌ اَلاّ تَقَضْقَضَتِ السَّهامُ وَعاقَها عَْن جِسْمِکَ الاِجْلالُ وَ الاِکْبارُ[1] حضرت فرمود: قبول کردم هدیه تو را، بنشین بارک اللَّه فیک، پس سر خود را به جانب خادم منصور بلند کرد و فرمود: برو نزد امیر او را خبر ده که این مقدار مال جمع شده و این مالها را چه باید کرد، خادم رفت و برگشت و گفت: منصور می گوید که تمام را به شما بخشیدم در هرچه خواهی صرف کن، پس حضرت به آن مرد پیر فرمود که تمام این مالها را بردار و قبض کن، همانا من تمام را به تو بخشیدم. 1⃣در شگفت شدم از آن شمشير صيقلى كه بر فراز تو بود در روز جنگ در حالى كه روى تو را غبار گرفته بود. و از تيرهايى كه در برابر زنان آزاده از بدن تو مى‌گذشت در حالى كه جدّ تو را مى‌خواندند و اشكها مى‌باريدند. آيا سزاوار نبود كه به خاطر عظمت و شكوه تو تيرها به خطا مى‌رفتند؟ 📚المناقب ج۳ ص۴۳۳ 📚بحار الأنوار ج۴۸ ص۱۰۸ @dobytyhayroze
آقا بگو با ما از آن زندان آخر شد دیده ها دریا از آن زندان آخر خون شد دل زهرا از آن زندان آخر خون می چکد از پا از آن زندان آخر با تو چه کرده دشمن پست یهودی خورده به روی صورتت دست یهودی @dobytyhayroze در کنج زندان ظلم ها تکرار می شد با تازیانه روزه ای افطار می شد آزارها دادند هر مقدار می شد در نیمه ی شب با لگد بیدار می شد دشمن ندارد بهر کار خود دلیلی یا تازیانه می زند یا ضرب سیلی @dobytyhayroze آهسته آهسته خودش را جا به جا کرد اول برای شیعیان خود دعا کرد معصومه را با گریه های خود صدا کرد افتاد بر روی زمین یاد رضا کرد ای میوه ی قلبم ببین بابا چه حالی است اینجا فقط جای تو با معصومه خالی است @dobytyhayroze روح تو را تا درگه محبوب بردند هم زهر خوردی هم تو را مضروب بردند جسم تو را بر تکه ای از چوب بردند بد بود اما عاقبت شد خوب بردند هر چند بر روی زمین مانده تن تو غارت نکرده هیچ کس پیراهن تو @dobytyhayroze