eitaa logo
دوبیتی های روضه ای
1.4هزار دنبال‌کننده
380 عکس
5 ویدیو
3 فایل
🔹ابیات ناب دهه محرم. فاطمیه. مناسبت ها 🔹منبع دوبیتی های روضه ای! 🔹سبک هایی که تو اوج روضه اجرا شده با متن. 🔹تلفیقی از متن مقاتل مرتبط با دوبیتی ها... ارتباط با ادمین @Amiryhoseynon
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀عنایت امام کاظم علیه السلام به مرثیه خوان سید الشهدا در نوروز🥀 محدث قمی گوید: ابن شهر آشوب روایت کرده که: روز نوروزی بود که منصور دوانیقی حضرت امام کاظم علیه السلام را امر کرد که آن جناب در مجلس تهنیت بنشیند و مردم به جهت مبارک باد او بیایند و هدایا و تحف خویش را نزد او بگذارند و آن جناب قبض اموال فرماید. حضرت فرمود : من در اخباری که از جدم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم وارد شده تفتیش کردم از برای این عید چیزی نیافتم و این عید سنتی بوده از برای فرس و اسلام او را محو نموده و پناه می برم به خدا از آنکه احیا کنم چیزی را که اسلام محو کرده باشد آن را، منصور گفت که این کار به جهت سیاست لشکر و جند می کنم، و شما را به خداوند عظیم سوگند می دهم که قبول کنی و در مجلس بنشینی، پس حضرت قبول فرمود و در مجلس تهنیت بنشست. امراء و اعیان لشکر به خدمتش شرفیاب شدند و او را تهنیت می گفتند و هدایا و تحف خود می گذاردند و منصور خادمی را موکل کرده بود و در نزد آن جناب ایستاده بود، اموال را که می آوردند ثبت سیاه می کرد، پس چون مردمان آمدند آخر ایشان پیرمردی وارد شد عرض کرد: یابن رسول اللَّه! من مردی فقیر می باشم و مالی نداشتم که از برای شما تحفه آورم و لیکن تحفه آوردم از برای شما سه بیتی را که حدم در مرثیه جدت حسین بن علی علیهما السلام گفته و آن سه بیت این است: عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلاکَ فِرِنْدُهُ یَوْمَ الْهِیاجِ وَ قَدْ عَلاکَ غُبارٌ وَ لاَسْهُمٍ نَفَذَتْکَ دُونَ حَرائِرَ یَدْوعُونَ جَدَّکَ وَ الدُّمُوعُ غِزارٌ اَلاّ تَقَضْقَضَتِ السَّهامُ وَعاقَها عَْن جِسْمِکَ الاِجْلالُ وَ الاِکْبارُ[1] حضرت فرمود: قبول کردم هدیه تو را، بنشین بارک اللَّه فیک، پس سر خود را به جانب خادم منصور بلند کرد و فرمود: برو نزد امیر او را خبر ده که این مقدار مال جمع شده و این مالها را چه باید کرد، خادم رفت و برگشت و گفت: منصور می گوید که تمام را به شما بخشیدم در هرچه خواهی صرف کن، پس حضرت به آن مرد پیر فرمود که تمام این مالها را بردار و قبض کن، همانا من تمام را به تو بخشیدم. 1⃣در شگفت شدم از آن شمشير صيقلى كه بر فراز تو بود در روز جنگ در حالى كه روى تو را غبار گرفته بود. و از تيرهايى كه در برابر زنان آزاده از بدن تو مى‌گذشت در حالى كه جدّ تو را مى‌خواندند و اشكها مى‌باريدند. آيا سزاوار نبود كه به خاطر عظمت و شكوه تو تيرها به خطا مى‌رفتند؟ 📚المناقب ج۳ ص۴۳۳ 📚بحار الأنوار ج۴۸ ص۱۰۸ @dobytyhayroze
آقا بگو با ما از آن زندان آخر شد دیده ها دریا از آن زندان آخر خون شد دل زهرا از آن زندان آخر خون می چکد از پا از آن زندان آخر با تو چه کرده دشمن پست یهودی خورده به روی صورتت دست یهودی @dobytyhayroze در کنج زندان ظلم ها تکرار می شد با تازیانه روزه ای افطار می شد آزارها دادند هر مقدار می شد در نیمه ی شب با لگد بیدار می شد دشمن ندارد بهر کار خود دلیلی یا تازیانه می زند یا ضرب سیلی @dobytyhayroze آهسته آهسته خودش را جا به جا کرد اول برای شیعیان خود دعا کرد معصومه را با گریه های خود صدا کرد افتاد بر روی زمین یاد رضا کرد ای میوه ی قلبم ببین بابا چه حالی است اینجا فقط جای تو با معصومه خالی است @dobytyhayroze روح تو را تا درگه محبوب بردند هم زهر خوردی هم تو را مضروب بردند جسم تو را بر تکه ای از چوب بردند بد بود اما عاقبت شد خوب بردند هر چند بر روی زمین مانده تن تو غارت نکرده هیچ کس پیراهن تو @dobytyhayroze
بر تخته ای فرسوده پیکر میشود تشییع پیکر که نه! یک جسم لاغر میشود تشییع «باب»الحوائج بود و جای بهترین تابوت آقایمان بر لنگه ای «در» میشود تشییع شکرخدا در ازدحام نیزه داران نیست بیگانه با شمشیر و خنجر میشود تشییع دلواپس ناموس در بین حرامی نیست دور از غم ِ خلخال و معجر میشود تشییع! @dobytyhayroze
میان هر نمازم خوانده ام "عجل وفاتی" را تـمسک بــر طـریق مـادرم خـیـرالنـسا دارم @dobytyhayroze
چیز کمی که نیست ، آقا چهارده سال زیر شکنجه کنج زندان در عذاب است نامرد ، زندان‌بان ، یهودی زاده‌ی شوم دست و سر و پاهای آقا را چرا بست ؟! زخمی که در زیر گلوی او شکفته یادآور زخم و غم طفل رباب است با این غل و زنجیر و لب‌های ترک‌دار تنها به یاد زینب و بزم شراب است @dobytyhayroze
از این دشنام زندانبان شده مویم سپید از غم فشارغیرت از مویم کشیده شیره ی جانم چه سنگین است دستانش نمی بیند دگر چشمم که گویا سیلی او دوخت مژگان را به مژگانم مرا در کوچه و بازار امام الرافضین خواندند تنم فریاد اما زد مسلمانان مسلمانم شبیه آن اسیران که به آن ها خارجی گفتند به یاد کوچه و بازار آن ها روضه می خوانم @dobytyhayroze
گریان پسرت ابوالحسن شد آخر معصومه دلش پر از محن شد آخر با آنکه مصیبت شما جانسوز است... اما بدنت غسل و کفن شد آخر   گل بوسۀ تازیانه بر تن دارد زنجیر به حالش آه و شیون دارد از روی جنازه‌اش عبا بردارید بینید هنوز غل به گردن دارد دم مغرب مرا آزار می داد به من دشنام او بسیار می داد الهی صورتش آتش بگیرد که با سیلی به من افطار می داد   رسن بر پنجه ی تقدیر بستند دو دست آیه ی تطهیر بستند به گردن شال مشکی باید انداخت که دور گردنش زنجیر بستند @dobytyhayroze
✨الامام موسی الکاظم علیه السلام: 🥀إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي🥀 «خداوند متعال بر شیعه غضب کرد و مرا بین جان خودم و آنان مخیّر فرمود؛ پس به خدا قسم من با جان خودم شیعیان را حفظ کردم» 📚کافی، ج ۱، ص ۲۶۰ عذاب شیعیان یا قعر زندان؟ انتخاب از او به دوشش بار جرم دوستان تا روز محشر بود... @dobytyhayroze
سفره های این را به من اثبات کرد دست خالی از درت هرگز نرفته هیچ کس خبر دهید بـه زهرا که یوسف دگرت به جُرم اینکه ندارد گناه زندانی‌ست معین کـرد بـا یک گوشه چشمش رزق عالم را کسی که لب نزد آسوده بر یک لقمه نان حتی قد فلک امشب به عزای تو خم است بر گنبد تو بیرق مشکی علم است گشتی سپر بلای شیعه آقا صدبار برات اگر بمیریم کم است تنت وقتی که در تشییع با در ربط پیدا کرد مسیر  روضه از اول  به مادر ربط پیدا کرد تو را بر روی تخته  پاره ای  تشییع کردند و به نوعی روضه با تابوت کوثر ربط پیدا کرد یکسال نه،دو سال،نه عُمری مُعَذَبی زیر لگد به یاد رُبابی و زینبی... @dobytyhayroze
🥀المُعذَّبِ فِی قَعرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ المَطامیٖر 🥀 ✍ مطامیر زندانی پلکانی با سقف بسیار کوتاه، غالبا تا عمق ۳۰تا۵۰ متر زیر زمین بوده که زندانیان باید مدت حبس خود را بر روی پله‌های کم عرض آن می‌گذارندند و عملا نه قادر به نشستن بودند و نه قادر به ایستادن و باید ماه‌ها در حالت خمیده به سر می‌بردند. ✋ باید “مطامیر” را با پوست و استخوانت لمس کرده باشی تا این گونه با پروردگارت مناجات کنی: 🤲يا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَيْنِ رَمْلٍ وَ طينٍ وَ مآء ای برون آورنده‌ی درخت از میان ریگ و گل و آب 🤲وَ يا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ و اى برون آرنده شير از ميان چربی و خون 🤲وَ يا مَخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَيْنِ مَشيمَةٍ وَ رَحِمٍ  و ای برون آورنده نوزاد از میان پرده و رحم 🤲وَ يا مُخَلِّصَ النّارِ مِنْ بَيْنِ الْحَديدِ وَ الْحَجَرِ و اى برون آرنده آتش از ميان آهن و سنگ 🤲وَ يا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَيْنَ الاَحْشآءِ وَالاَْمْعآءِ و ای برون آورنده‌ی جان از میان احشا   🤲خَلِّصْنى مِنْ يَدَىْ هارُونَ از دست هارون نجاتم ده 🥀ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ 🥀 ✋خدایا! درود فرست بر آن امام مظلومی که ساق پای نازنینش بر اثر حلقه‌های زنجیر کوبیده شد... @dobytyhayroze
وا می‌کند بر روی ما... بُن‌بَست‌ها را بـاب‌الحوائج شد بگـیرد دسـت‌ها را @dobytyhayroze
گریان پسرت ابوالحسن شد آخر؛ معصومه دلش پر از محن شد آخر با آنکه مصیبت شما جانسوز است؛ اما بدنت غسل و کفن شد آخر @dobytyhayroze