eitaa logo
دوبیتی های روضه ای
1.4هزار دنبال‌کننده
380 عکس
5 ویدیو
3 فایل
🔹ابیات ناب دهه محرم. فاطمیه. مناسبت ها 🔹منبع دوبیتی های روضه ای! 🔹سبک هایی که تو اوج روضه اجرا شده با متن. 🔹تلفیقی از متن مقاتل مرتبط با دوبیتی ها... ارتباط با ادمین @Amiryhoseynon
مشاهده در ایتا
دانلود
از عطش شنیدم و بی تاب شدم مثه شمعی سوختم و عذاب شدم کاش میشد ، قبر منم کوچیک باشه تا ببینن ، از خجالت آب شدم @dobytyhayroze
خواست بیاد به خیمه ، دشمن نگذاشت دستای افتاده از تن نگذاشت مشک و تا حرم به دندون می‌کشید بخدا عمود آهن نگذاشت @dobytyhayroze
امشب که نبی سپاس سرمد گوید بر کودک یک روزه خوش آمد گوید تبریک به هم ولادت زهرا را احمد به علی علی به احمد گوید 🌺 روزی که بهشت دین شکوفائی داشت سرتا به قدم سرور و زیبائی داشت با آمدن فاطمه، پیغمبر وحی گلخنده و لبخند تماشایی داشت 💐 شام غم مصطفی سحر شد، تبریک دامان خدیجه پرگهر شد، تبریک این ذکر لب است مادر گیتی را: سرحلقۀ انبیا پدر شد، تبریک 🌸 ای از ازل به عرش خدا تاج "فاطمه" سيب بهشتی شب معراج  "فاطمه" فردا كه اختيارشفاعت به دست توست هستند انبيا به تو محتاج  "فاطمه" 🌺 درکش سخت است و فکرها کوتاه است از شان و مقام او خدا آگاه است در بدو تولد به سخن آمد و گفت بعد از پدرم علی ولی الله است 🌸 بطحا ز زمین شوق پریدن دارد گلبانگِ تفاخرش شنیدن دارد هنگام اذان به گوش زهرا گفتن خورشیدِ رخِ رسول دیدن دارد 💐 ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا وی سینه تو بهشت احمد زهرا عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را زان دست که بوسیده محمد زهرا 🌸 چون «فاطمه» هیچ واژه‌ای ناب نبود روشن‌تر از او، آینه و آب نبود شب‌ها که به محراب عبادت می‌رفت محتاج، کسی به نور مهتاب نبود 🌺 اکمال  برای صلوات آوردی دو بال   برای صلوات آوردی وقتی که نبودی ، صلوات ابتر بود تو " آل " برای  صلوات آوردی 💐 دریاست نبی و گوهرش فاطمه است مولاست علی و همسرش فاطمه است با آنکه حسین است پناه دو جهان او خود به پناه مادرش فاطمه است 🌸 عمریست رهین منت زهرائیم مشهور شده به عزت زهرائیم مُردیم اگر به قبر ما بنویسید ماپیر غلام حضرت زهرائیم 🌺 الگوی همیشه باورت آمده است سرچشمۀ نور اطهرت آمده است گر عیدی خویش را ز تو می طلبیم ای صاحب عصر مادرت آمده است 🌸 امشب دل من که جز جنون یادش نیست: صیدی است که غیر عشق صیادش نیست در این شب میلاد تو ای بی بی جان: دلشاد تر از علی و اولادش نیست 💐 غیر از تو کسی بضعه ی پیغمبر نیست هم رتبه و هم شان تو جز حیدر نیست تو آمدی و زنی حسوده امشب: فهمید که نسل عاشقی ابتر نیست! 🌸 عالم صدف است و فاطمه گوهر او گیتی عرض است و فاطمه جوهر او بر قدر و شرافتش همین بس که ز خلق احمد پدر است ومرتضی شوهر او 🌸 از نور جمال توست نور مهدی میلاد تو عید پر سرور مهدی بردار تو دست بر دعا یازهرا تعجیل شود روز ظهور مهدی 🌺 🔆 @dobytyhayroze
گفتم‌که خدایا برکاتی بفرست گفتا که تو اول حسناتی بفرست گفتم حسنات‌من بود حب‌علی گفتا به جمالش صلواتی بفرست الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ شب دست به گيسوى علي ميگيرد خورشيد رخ از روى علي ميگيرد انقدر زدم سنگ علي بر سينه سنگ لحدم بوى علي ميگيرد مانند خداي خويش بي همتا بود روزى خور سفره اش همه دنيا بود گويند علي به دست خيبر شكنش انگشتر يا فاطمة الزهرا  بود اين چرخ به انگشت شما ميگردد خاك قدمت عرش خدا ميگردد ولله قسم خانه كعبه هر روز دور سر ايوان طلا میگردد خورشید ز شهر مکّه چون سر می‌زد در سینه،کبوتر دلم، پر می‌زد وقتی به حریم کعبه رفتم، دیدم هستی درِ خانهٔ علی، در می‌زد بر کعبه ی سنگ و خشت ، جان داد آن روز بتها  ، همه را تکان تکان  داد آن روز وقتی که ، علی ز خانه  بیرون آمد دیدند خدا  ، خودی نشان داد آن روز قدم زد در حرم روح مناجات علی آن بی نظیرِ حق مراعات به خاک افتاده اند اصنام کعبه "که التوحیدُ اِسقاطُ الاِضافات" بر معرفت علی کسی را ره نیست هر کور دلی محرم این درگه نیست سربسته بگویمت: علی سِرِّ خداست از سر خدا به جز خدا آگه نیست شهرنبوی غیر تو دروازه ندارد مانندعلی هیچکس آوازه ندارد گفتم به فلک اجر دم نادعلی چیست گفتاکه ثوابی است که اندازه ندارد تیغ از سر خود غلاف برداشته است شب پرده ی اعتکاف برداشته است در پوست خود بدان نمی گنجیده است این خانه اگر شکاف برداشته است... چون ذات علی، ولیّ حق، مظهر هوست گر نام ورا خدا علی خواند نکوست در خانه‌ی حق، علی به دنیا آمد "از کوزه همان برون تراود که در اوست" دریاست علیّ و جمله هستی چون جوست مغز است همه علیّ و عالم همه پوست در کعبه اگر علی به دنیا آمد "از کوزه همان برون تراود که در اوست" تا حبّ علی مرا بُوَد در رگ و پوست رنجم ندهد سرزنش دشمن و دوست جز نام علی، لب به سخن وا نکنم "از کوزه همان برون تراود که در اوست" امشب به لبم همین ترانه ست، علی !!! مقصود تویی ، کعبه بهانه ست، علی !!! این بیت ، ز مستجار ، فریاد زند ... خانه منم و صاحب خانه ست ، علی ... خدا می‌خواست تا تقدير عالم اين‌چنين باشد كسی‌که صاحب عرش است، مهمان زمين باشد خدا در ساق عرش خويش جايی را برايش ساخت كه حتی ماورای ديده‌ی روح الامين باشد 🌺 @dobytyhayroze
با شعله‌ی شمعِ نیزه‌ات در سخنم مشغول به پروانگی و سوختنم ای کاش جدا نمی‌شدم از وطنم پیراهن خونی تو می‌شد کفنم شکر خدا نشسته اجل دربرابرم تا همرهش بَرَد، به جوار برادرم گر آشنا نمانده کنارم ملال نیست باشد سرم به دامن پر مهر مادرم غروب کربلا زینب اسیره جهان باید از این ماتم بمیره ابالفضل و علی اکبر که رفتن رکاب محملش رو کی میگیره چی یاد مردم صد رنگ دادن تو افتادی نوید جنگ دادن به استقبال زینب روی هر بوم به دست بچه هاشون سنگ دادن تا که کهنه پیرهن در دستهایم جا گرفت نیمه ی ماه رجب هم بوی عاشورا گرفت روضه خوانت بوده ام یک سال و نیم ای بی کفن از صدای ناله ی زینب دل دنیا گرفت کربلا بیت الحرام زینب است رکن آن مات مقام زینب است در کتاب عشقبازی با حسین بعد بسم الله ، نام زینب است ای بی کفن تو فکر کفن کن برای من هر چند چیزی از تن زینب نمانده است یک دسته گل برای مزارم تهیه کن دیگر گلی به گلشن زینب نمانده است میان قبر بُرد این آرزو را که بوسد باز هم زیر گلو را دوسالی بود هرشب روضه میخواند «گلی گم کرده ام میجویم او را» کائنات افتاده‌ی دام علی است خضر، خود لب‌تشنه‌ی جام علی است نام مولا زینت عرش است اگر نام زینب، زینت نام علی است نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده سر پیراهن تو جنگ بوده الهی خواهرت زینب بمیرد که انگشتر به دستت تنگ بوده سر ِ تورا به رویِ نيزه آشيان دادند مرا به مجلس نامحرمان مكان دادند جماعتي كه نمک خورده یِ علی بودند به خواهرت سر ِ بازار ِ كوفه نان دادند @dobytyhayroze
ای سائل مهر تو نجوم ادرکنی ای قاتل تو هشام شوم ادرکنی قبرت به بقیع ، قبله ی حاجات است یا حضرت باقر العلوم ادرکنی امان از محنت تـو یابن الزهرا شکسته حرمت تو یابن الزهرا مزار تو چه خاموش و غریب است «فدای غربت تـو» «یابن الزهرا» تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت پیوسته ملک سائل زوار بقیعت جان و دل ماشمع شب تار بقیعت تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت ای اهل ولا دراین عزا گریه کنید باعرش نشینان خدا گریه کنید چون گریه کننده ای ندارم به بقیع ده سال برایم به منا گریه کنید غم آمده در عزای تو گریه کند با  زمزم  اشکهای  تو  گریه  کند ای کعبه ، تو را چگونه  آتش زده اند؟ ده سال منی ، برای  تو گریه کند دل او آشنا با سوختن بود هماره با غریبی هم سخن بود کفن شد با لباس خویش اما به یاد آن شهید بی کفن بود تو را غرق محن کردند اما.. غریبت در وطن کردند اما... غریبانه تو جان دادی، ولیکن تو را غسل و کفن کردند اما... هم ریختن خون خدا را دیدی هم آتشِ بین خیمه ها را دیدی یک عمر به هر سو که نگاهت افتاد یک گوشه ی داغ ماجرا را دیدی هر چه شنیده اید غریبانه دیده ام باور نمی کنید چه رنجی کشیده ام کوفه به شام را در ایام کودکی همپای عمه ام رقیه دویده ام بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر... از حافظۂ کودکی ات پاک نشد! ای شاهد ماجرا ، امام باقر ! راویِ شکنجه ها ، امام باقر ! از حاشیه ی چادر زینب می دید سرهای بریده را امام باقر @dobytyhayroze
🌸 علی در عرش بالا بی نظیر است علی بر عالم و آدم امیر است به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است خدا را شکر ایامم به کام است امیرالمومنین بر من امام است و هرکس که نمیداند بداند نفس بی حب او شرعا حرام است درمانده ای و اگر به دنبال نجات دل خسته ای و چشم به راه برکات تا حال دلت خوب شود پس بفرست بر شمس جمال شاه مردان صلوات برشیرخداحضرت حیدرصلوات برلحم ودم ونفس پیمبرصلوات درروزغدیرخم نجف میخواهی بفرست به صدیقه اطهرصلوات جبرییل مکرر این صلا را سر داد دستور بلاغ  را  بـه  پیغمبـر داد فرمان خداست بر سر دست بگیر آن دست که در رکوع انگشتر داد جبریل، گل تبسّم آورد از عرش راهی غدیر شد، خُم آورد از عرش از باغ دل‌انگیز ولایت «اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم» آورد از عرش به دستم جز ولایت مشعلی نیست که جز حیدر امام اوّلی نیست بخوان قرانِ ناطق را که والله... امیرالمومنینی جز علی نیست بر خود که مرید حیدرم می نازم همـراه خدا به دلبـــرم می نازم دیدم که حرام زاده شد دشمن تو بردامـن پـــــــاک مـادرم می نازم ازمهرِ علی طینتِ هرکس که سرشت هرچند بُوَد منزلِ او دیر و کِنِشت در دوزخ اگر درآورندش به مثل جاگرم نکرده می برندش به بهشت 📢 @dobytyhayroze
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی هر جا گذری، حکایت از نور کنی تو باب حوائجیّ و ما حاجتمند ما را نکند ز درگهت دور کنی با آمدن ستاره باران آمد گفتند که مورها; سلیمان آمد با ذوق امامزاده ها میگفتند در اصل پدربزرگ ایران آمد ویرانی دل اگر که خواهی آباد باید «حرمین کاظمین» آری یاد درگاه جواد و بارگاه موسی کاین باب حوائج است و آن باب مراد آنان که عاشق علی و فاطمه شدند مدیون خانواده ی موسی بن جعفرند ای چشم و چراغ کاظمین! ادرکنی ای فاطمه را نور دو عین! ادرکنی ای خفته به خاک غربت! آیند مدام پابوس تو زوّار حسین، ادرکنی بر خنده ی خورشید مشارق صلوات بر آینه ی جمال خالق صلوات از مکه و از مدینه گل می بارد بر دسته گل امام صادق صلوات طور من است مرقد ِ موسای کاظمین قربان آن دو گنبد ِ زیبای کاظمین بعداز غدیر و جلوه مستانه نجف تعظیم می کنیم به آقای کاظمین این حرف بینِ مردمِ این خاک رایج است چشمانِ ما به سفره یِ باب الحوائج است در ساحل سخاوت دریای کاظمین... مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین با دست‌های خالی از اینجا نمی‌رویم ما سائلیم... سائل آقای کاظمین! جهان ز نور خدائي منور است امشب‏ شب نشاط و سرور مکرر است امشب‏ بگو به حضرت صادق دلا مبارک باد شب ولادت موسي ابن جعفر است امشب قاضی‌الحاجات بودن شان خدام شماست با نگاهت عالمی باب الحوائج می شود رشته‌ی دلهای عاشق پشت این در بسته شد بار ما از خانه‌ی موسی ابن جعفر بسته شد تا خبر آمد غروب از خانه بیرون می‌زند با هجوم سائلان از صبح معبر بسته شد مشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرم مشت مسکین درش با کیسه‌ی زر بسته شد بر ساحت کاظمین دائم صلوات بر جود جواد و حلم کاظم صلوات در محضر معصومه مداوم بفرست نذر فرج امام قائم صلوات یک جرعه از آن نگاه لازم داریم درسینه فقط حبِ اعاظم داریم آن‌روز که بندگان همه حیرانند روزی‌ست که ما امامِ کاظم داریم شهری که شبش به عشق پر نور شده بر آن دو نگین رکاب ، منظور شده از بس ز امام آن کرامت دیدند آن خاک به کاظمین مشهور شده تنها نه بهشت روی تو، دیدن داشت عطر خوش انفاس تو، بوئیدن داشت بوسید اگر ،تو را امام صادق گل بوسه، ز رخساره ی تو چیدن داشت دراین حرمی که قبله گاه دل هاست مانند گلستان جنان ،روح فزاست تبریک ولادت پدر بر فرزند با ذکر سلام و صلواتی زیباست 💐 @dobytyhayroze
نه گنبد نه حرم نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی @dobytyhayroze
شب شادی شب غم  گریه می کرد به اندوهی دمادم  گریه می کرد کتاب عمر او تقویم روضه است محرم تا محرم  گریه می کرد @dobytyhayroze
اگر با غصه وغم هم ندیمی غبار غم رسد با هرنسیمی بیا همراه با مهدی بگوئیم «یتیمی درد بی درمان یتیمی» گُواهم هَست چَشمانِ تَرِ من رسیده لحظه های آخَرِ من اگرچه سوختم در آتشِ زَهر نرفت امّا در آتش هَمسرِ من بگذار که خاک زیر پایت باشیم وز مِهر چو ذرّه در هوایت باشیم ما را به گدایی درِ خود بپذیر بگذار گدای سامرایت باشیم کتیبه بر در و دیوار بستند دل آیینه رویان را شکستند عزای سامرا داغ مدینه است حسن ها داغدار کوچه هستند ...... ز گلبرگ دو چشمش یاس افتاد دلش در آتش احساس افتاد میان کاسه ی آبش چه میدید که یاد حضرت عباس افتاد ...... عزایش رستخیز روضه ی ماست عطش هم اشک ریز روضه ی ماست امام از کودک خود آب میخواست همین جمله گریز روضه ی ماست ....... دلش لرزید پای دستهایت نمی داند عزای دستهایت گدا از سامرا با دست پر رفت دعا کرد از برای دستهایت ...... دل و جان در عزایت گریه کردند فراوان در عزایت گریه کردند کریم سامرایی ای حسن جان کریمان در عزایت گریه کردند فاطمه  امشب  گُهَر  از  دست داد هادی امّت   پسر   از   دست   داد سامره  خاموش  و  سیه پوش  شد حضرت مهدی پدر از دست داد لبان تشنه اش وقتی تکان خورد عطش برحنجر و براستخوان خورد به لبهای تو ظرف آب ميخورد لبِ ارباب چوب خیزران خورد! از زهر تمام پیکرش می لرزید پیوسته ز پا تا به سرش می لرزید افتاد حسن یاد حسن وقتی که در کوچه به یاد مادرش می لرزید قربان آن سری که به زانو نهاده است امشب امام ما پدر از دست داده است @dobytyhayroze
ای سرو  که با تو  باغ ها  بالیدند معصوم به معصوم تو را تا دیدند چون شاخه گل محمدی ، دست تو را بر دیده ی خود نهاده و بوسیدند @dobytyhayroze