eitaa logo
دوبیتی های روضه ای
1.4هزار دنبال‌کننده
380 عکس
5 ویدیو
3 فایل
🔹ابیات ناب دهه محرم. فاطمیه. مناسبت ها 🔹منبع دوبیتی های روضه ای! 🔹سبک هایی که تو اوج روضه اجرا شده با متن. 🔹تلفیقی از متن مقاتل مرتبط با دوبیتی ها... ارتباط با ادمین @Amiryhoseynon
مشاهده در ایتا
دانلود
پَر پَر زدی و بال و پَر تو رها نشد آه…ای غریب، راه گلوی تو وا نشد در ازدحامِ زخمِ تنت نیزه جا نشد از روی سینه تو چرا؟! شمر پا نشد با دست و پا زدن نفست تنگ می شود بی حالی و نصیب سرت سنگ می‌شود دیدی هِلال آب نیاورد و دیر شد دیدی که کهنه پیرُهنت غرق تیرشد دیدی تمام پوشش تو یک حصیر شد زینب کنار جسم تو یکباره پیر شد طاقت بیار، لشکرت ای شاه می رسد طاقت بیار ، مادرت از راه می رسد ای کاش چوب کفر به ایمان نمی زدند با خیزران به قاری قرآن نمی زدند آتش به خیمه های پریشان نمی‌زدند نیزه به پهلوی تو حسین جان ،نمی زدند از نعل ها سراغ تنت را گرفته ایم از دست "بوریا" کفنت را گرفته ایم یک عده روی غارت سر شرط بسته اند یک عده روی خُود و سپر شرط بسته اند یک عده روی مشک قمر،شرط بسته اند ای وای...روی زیور و زر شرط بسته اند من تازیانه می خورم و تو نفس بگیر برخیز و معجری که ربودند پس بگیر اصلا کسی به آینه سنگ جفا نزد! آن پیرمرد روی تنت با عصا نزد! در قتلگاه هیچ کسی دست و پا نزد! با نیزه بر گلوی تو آن بی حیا نزد! مادر دوباره مونس و تنها کَسَت شده بر گرد سمت خیمه که "دلواپست" شده @dobytyhayroze
تـرکیب انگشتان دستـانت به هم خورد وقتی به دست ساربان انگشترت رفت   خودم دیدم حسینم دست و پا زد به خون غلتیده مادر را صدا زد خودم دیدم که شمر آمد به گودال به قرانِ به خاک اُفتاده پا زد او تمام اثرش را به زمين ميكوبيد تشنه بود و جگرش را به زمين ميكوبيد دست و پا ميزد و هِي مادر مادر ميكرد بي حيايي كمرش را به زمين ميكوبيد پنجه ي شمر محاسن كه برايش نگذاشت بس كه نامرد سرش را به زمين ميكوبيد بَـراےِ ذِبـحِ سَـرَش اِسـتِـخـٰارهِ مـےٖڪـَردَنْـد وَ حَـرفِ شِمـر و سَنٰان هَم بهِ هَم بِفَرمٰا بُود خُـدٰا ڪُنـَد ڪـهِ رِوايـَت دُروغْ بٰاشَـد چـُون شِنيٖده اَم ڪهِ هَمانْ لَحظهِ مٰادَر آنجٰا بُود... @dobytyhayroze
اگر چه بود خودش اختیار دار جهان ولی به خانه ی او آمدند با اجبار برای مادر ما کار خانه آسان بود عجیب نیست تکان خوردنش شده دشوار؟ @dobytyhayroze
روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است نه ...تو تنها نیستی پیش تو زینب مانده است یادگار مادرت غارت شد اما جای آن روی جسمت یادگار سم مرکب مانده است نیتش خیر است و دارد با عصایش می زند پیرِ نامردی که در معنای مذهب مانده است زیر خورشید بیابان پیکرت ماند و سرت نزد راهب در کلیسا نیمه ی شب مانده است روضه ی سخت سنان و ساربانت خوانده شد روضه ی گرگان وحشی مار و عقرب مانده است قرن ها خواندند از زخم لبت اما هنوز روضه باید خواند زیرا حق مطلب مانده است @dobytyhayroze
مادر رسیده آبرویش را بخر حسین یک یاعلی بگو و ازین جا بلند شو این خاک ها مناسب این خواب ناز نیست آتش گرفته خیمه ات آقا بلند شو @dobytyhayroze
چاره ی آتش عشقی که به جان افتاده خُنَکا ایست که درسنگ حرم موجود است @dobytyhayroze
در حریمی که روضه ممنوع است روضه خوان شما خودِ قبر است پیش جهل مدبران بقیع چاره ی بغضِ در گلو صبر است در مسیر کبوتران حرم آب و دانه سحر نمی ریزند در هوای تو لطمه زن ها هم خاک غربت به سر نمی ریزند از مفاتیح ندبه جایز نیست «گریه» از غربت تو محروم است هرکه فرزند فاطمه باشد بین مردم همیشه مظلوم است
یک عده روی غارت سر شرط بسته اند یک عده روی خُود و سپر شرط بسته اند یک عده روی مشک قمر،شرط بسته اند ای وای...روی زیور و زر شرط بسته اند من تازیانه می خورم و تو نفس بگیر برخیز و معجری که ربودند پس بگیر @dobytyhayroze
بودند دشمنان تو همدست می زدند وقتی که شمر راه تو را بست، می زدند از روی اسب در دِلِ گودال قتلگاه تو واژگون شدی و...همه دست می زدند!!! @dobytyhayroze
🌸🌺 کعبه وقتی‌ که در آغوش خودش‌ یوسف‌ دید خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید ...!! زهد او از همه‌ی خلق جهان بیشتر است با محمد، علی از هر نظری خویش‌تر است همه دارند به دنبال خدا می‌گردند هر که همراه علی شد دو قدم پیش‌تر است در یک کلام، سوره ی زلزال و عنکبوت فرموده: بی ولایت او می کنی سقوط یا مَن اَرجُوهُ لِکُلِّ خَیرِ من یعنی نجف هرکجا جز خانه‌ی حیدر به غیر شر نبود قدر علی و آلِ وی از داورش بپرس عشقش چه میکند به دل؟ از قنبرش بپرس هرکس که نیست مهر علی در نهادِ او از او مپرس علتش از مادرش بپرس ربِ ما دیوارِ بیتش زین سبب تخریب کرد تا بفهماند که خود خانه خرابِ حیدر است.. از تابِ آفتابِ قیامت چه اضطراب آنرا که سایه‌ی اسداللّه بر سَرست چه کرده با دلِ من «فَمن یَمُت یَرَنی» خوش است رفتنِ جان فقط به عشقِ علی بنازد عقل و جان و دل به مهرِ سرورِ غالب امیرالمؤمنین حیدر، علیّ بن ابی‌طالب گفتـم به اذانـم که «علیـاً ولـی‌الله» تا کور شود هرکه امیرش‌تو نباشی با عشق علی دلت صفا خواهد کرد از غصه و غم تو را جدا خواهد کرد تو یک نذر حیدر بفرست بعدش به تو فاطمه دعا خواهد کرد مدحِ علیّ و آلِ علی بر زبانِ ماست گویا زبان برای همین در دهانِ ماست اگر انسان علی باشد، دگر ما را چه می‌نامند؟! جهانی کافرند انگار اگر حیدر مسلمان است بـر دارِ علـی‌ رفت، سـر میثـم تمّـار گفتند ملائک‌ همگی‌ یکصد‌ و‌ ده‌ بار مجنون‌علی‌را‌چه‌هراس‌از‌سخن‌خلق شیــران‌ جهانند‌، ســگ‌ حیــدر‌ کـرّار به هر سنگی که ابراهیم بر کعبه بنا می‌کرد عرق از چهره می‌افشرد و ‎حیدر را صدا می‌کرد فردا که دم حیدری از کعبه برآید دوران معاویه صفت ها به سر آید این پرچم شیعه است که بر قله ی دنیاست .. «مَنْ کُنْتُ...» که می‌گفت، شنیدند ولی... از شـادی و شـور کِل کشیدند ولی ... دستی که محـمّد آن زمـان بالا برد مـردم همگی به چـشم دیدند، ولی... کهکشان راه شیری را تو وسعت داده ای .... در رکوع، انگشترت را باچه سرعت داده ای!؟ صدها خلیفه یک نخ کفشش نمی شوند "لا" بـوده اند آن دو و نون لنا علی ست عشق او بر دل سنگی حرم غالب شد قبله مایل به علی ابن ابیطالب(ع) شد با غیر بگو: ثوابْ در دستِ علی‌ست دنیاست سراب و آبْ در دستِ علی‌ست چرخاندنِ ذوالفقار در جای خودش چرخاندنِ آفتابْ در دستِ علی‌ست مولا نظری کن که مرا چشم تر است دنیا همه غصه و غم و دردسر است غیر نجفت کجا پناهنده شوم فرزند همیشه در پناه پدر است نام علی شفای قلوب شکسته است خرم دلی که از همه جز او گسسته است امشب ندای کعبه همین طرفه مصرع است " در سینه ام جمال علی نقش بسته است" تا توانی ای قلم مدح علی را پیش گیر هر که شد مداح او از خوف محشر ایمن است کسی که بشنود از مدح‌خوان، ثنای علی گناه رفته و آینده را کند پایمال علی را گر که بر دارند از بین شهادت ها صدا از بند بندِ این اذان بیرون نمی آید . «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولی‌ُّالله» خُـدٰابـه‌ْدُوسـتـےِتُو،گُنـاه‌ِخَلـق‌بِبَخـشَد... نِمـٖےڪُـنندمَـلائِڪ‌بـه‌ْروزِحَشرعَـذابَم... پِـدر،بِگیـردُودَسـت‌ِجَـوان‌ِنـٰاخَـلَفَـت‌رٰا... بِگـیٖـردَسـت‌ِمَــرٰاإےْأبُـوتُـرابْ،تُـرابَـم!... لبِ بت، گر به تصدیق کمالش یا علی گوید به نوری آشنا گردد که آرد کعبه، ایمانش پیش تو که بر خاک و بر افلاک امیری خاکش به سر آن‌کس که بخوانند امیرش هرکس که به انکار تو و قدر تو پرداخت سلطان هم اگر بود کشیدند به زیرش نظری 💐 @dobytyhayroze
ناز بر فردوس آرد فخر بر رضوان کند هرکه یک شب در خراسان تو مهمان می شود... دیروز اثر به اشک و آهم دادند امروز در این حرم پناهم دادند فردا به تمام عاشقان خواهم گفت: در حصن ولایت تو راهم دادند ای آبرویِ جنّ و مَلَک خاکبوسی ات عالم فدای جلوه یِ شمس الشموسی ات از تربت تو خاک خراسان حیات یافت آری ز دل به سینه رسد فیض بی‌حساب امان از نار می گردد نصیبش بی برو برگرد هـر آنکه در حریم طوس بـرگِ دعوتی دارد ای وا شدن هر گرهی با دمت آسان یا ضامن آهو مدد ای شاه خراسان ...💚 شد علی نامش که جاویدان شود یاد علی عمر ما خورده گره با یاد اولاد علی نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول بیا بگو نتکانند پا دری ها را دیده بگشای که امشب شب دیدار رضاست وسعت ملک خدا غرق در انوار رضاست صحنه در صحنه جهان گشته خیابان بهشت صفحه در صفحه زمین یکسره بازار رضاست سینۀ اهل تولا شده صحن رضوی دل بسی قافله در قافله زوار رضاست طور موسای محمد شجر آورد امشب نجمـه بر آل محمد قمر آورد امشب نسیم عطرِ تو را صبح با خودش آورد و گفت روزیِ عُشاق، با خداوند است  ... ♥️ پدرانه بغلم کرده از آن روزی که گشته ام دور سرش از سر دوش پدرم خورشید بر ایوان تو ای پاک سرشت جز «سلسلة الذهب» حدیثی ننوشت گفتی «أنا من شروطها» یعنی، نیست جز عشق و محبت تو راهی به بهشت کم حوصله‌ام قرار و صبرم با تو خشکیده تر از کویرم ، ابرم با تو با غیر  ِ خودت  ، کار ندارم اصلا قربان سرت ، حساب قبرم با تو مه ذیقعده! چو خورشید مقام آوردی که شب یازدهم، ماه تمام آوردی «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی» که درخشیدی و با خویش، امام آوردی مرحبا! رحمت حق باد به تو ای مه نور که برای همگان رحمت عام آوردی مظهـر حسـن خـدای ازلی آوردی جان عالم به فدایت که علی آوردی در كالبدِ مُرده دَمَد جان، چو مسيحا آن  لب كه زمين‌بوسیِ درگاهِ رضا كرد هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق خیل ملائکند رضا یا رضا کنند هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت او را به درد کرببلا مبتلا کنند از آن حریم قدسی ات آقای مهربان آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند ‌ ‌چه دیده‌اند گدایانِ عشق از درِ دوست که هر دو عالم‌شان در نظر نمی‌آید...؟! و هرگز نـاامید از این حرم خـارج نخواهد شد هر آن کس می شناسد لطف سلطان کرامت را جعفری هر کجا پای نهادیم؛ زمین مال تو بود چه به مشهد برسد پا و چه تهران باشد امین الله می‌خوانم به چشم خیس و می‌گویم:  امانت پیش تو ای شاه، ایمانی که من دارم   از حاجیان هستند زوّار تو داراتر با ما غلط گفتند که حجّ فقیرانی نومیدی‌ودرگاهِ‌تو؟بی‌سابقه‌باشد! هرکارزِ‌توآیدواین‌کارنیاید نومید و مفلسیم و نداریم هیچکس نقدِ وجود داده به تاراجِ صد هوس نالان به گرد کعبهٔ کوی تو چون جرس عصیانْ هزار و عمر گرفتار یک نفس لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس کز هشت خُلد، لطف تو صد بار خوش‌تر است... @dobytyhayroze
دوباره تشنگی و زهر و زخمِ نامردی فدای غربت و مظلومیت اباالهادی و جنسِ دردِ  تو از جنس روضه ی حسن است غریبِ خانه ی خود!  غربتِ تو در وطن است چگونه و به چه قیدی؟  چه نامْ باید داد؟ به اُمِ فضل و به جعده ،اگر رُباب،زن است جوابِ پرسشِ احوالِ ماست این جمله: به لطفِ حرزِ جوادالائمه محفوظیم زهرا کنارش روضه‌های کربلا می‌خواند وقتی کبوترها برایش سایه‌بان بودند... ای خوش آن جود که از خِجلت وضعِ سائل لَب به اظهار نیارند و به ایما بخشند ... @dobytyhayroze