#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
به او گفتند عباست صدا ميزد حسينم كو؟
نشانش داد زينب پاره ى پيراهن او را
رباب از در كه مي آمد دل ام البنين ميريخت
غم لالايي اش ميبرد بالا شيون او را
#محمدجواد_پرچمی
@dobytyhayroze
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
گریه بین شرار میکردی
شعلهها را مهار میکردی
پابرهنه فرار میکردی
دختران را سوار می کردی
همهجا کشتی نجات شدی
سر پناه مخدَّرات شدی
@dobytyhayroze
نان خود را به دختران دادی
سهم خود را به دیگران دادی
تو تسلّی به مادران دادی
معجرت را به خواهران دادی
گیسوی سوخته نقابت شد
گوشهی آستین حجابت شد
@dobytyhayroze
به کجا کارها کشیده شده
سر بازارها کشیده شده
به پَرت خارها کشیده شده
معجرت بارها کشیده شده
خواهرت دیر کرد و افتادی
چادرت گیر کرد و افتادی
@dobytyhayroze
تا ز گودال سر در آوردی
خویش را نزد خواهر آوردی
سوی او دیدهی تر آوردی
رو به سوی برادر آوردی
خواهرانه به هم کمک کردید
نیزه را از گلو در آوردید
#محمدجواد_پرچمی
@dobytyhayroze
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
دیدم تنت را زندهزنده چال کردند
یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم
در گوشهی مقتل تو را گم کرده بودم
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
عمّامهی پیغمبرت دست کسی رفت
هم یادگار مادرت دست کسی رفت
هم روسریِ دخترت دست کسی رفت
هم خویش را پهلوی تو انداختم من
هم چادرم را روی تو انداختم من
#محمدجواد_پرچمی
@dobytyhayroze
#حضرت_صاحب_الزمان_عجل_الله_فرجه 💐
#زیارت_مهدوی ☘
#مناجات_مهدوی 🌹
#عصر_غیبت 🍂
💐 فرازی از زیارت حضرت صاحب الامر عجل الله فرجه
🌺 « فَلَو تَطاوَلَتِ الدُّهُورُ و تمادَتِ الاَعمارُ لَمْ اَزْدَدْ فیکَ اِلاّ یقینا و لک اِلاّ حُبّا و عَلَیکَ اِلاّ مُتَّکِلاً وَ مُعتَمِدا و لِظُهُورِکَ اِلاّ مُتَوَقِّعا وَ مُنتَظِرا وَ لِجهادی بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَرَقِّبا فاَبذُلُ نَفسی وَ مالی وَ وَلدی وَ اَهْلی و جَمیعَ ما خَوَّلَی رَبّی بَیْنَ یَدَیْکَ وَالتَّصَرُّفَ بَیْنَ اَمْرِکَ وَ نَهْیِکَ ».
✋پس اگر روزگاران طولانی و عمرها بلند شود جز این نیست که یقینم در باره تو افزون میشود و عشق و دوستیام برای تو زیاد میشود، و توکل و اعتمادم به تو، افزایش مییابد. و برای ظهور تو متوقع و آماده و پیوسته مسؤلیتپذیر خواهم بود و در این آماده بودنم از انتظار و آمادگی و توانمندیهای لازم برخوردارم، و برای جهاد در رکاب و پیشگاه تو چشم به راهم و دیدبانی و رصدهای به هنگام و مناسب انجام میدهم (ثانیهشماری میکنم). تا این که بخشش کنم جان و مال و فرزند و اهل و عیالم را و همه داراییام را که پروردگار به من عطا کرده و در پیشگاه تو. و همه را در راه امر و نهی تو صرف میکنم.
📚 بحار الانوار، ج۹۹، ص۱۱۷
در کارِ عشق دوری و هجران به ما رسید
یوسف که رفت غُصّه ی کنعان به ما رسید
ما سال ها پای وصالت گریستیم
یعقوب وار دیده ی گریان به ما رسید
با زلفِ خویش زلفِ دلم را گِره بده
شاید هوای زلفِ پریشان به ما رسید
باید کویر می شدم و خشک می شدم
کردی دعا و این همه باران به ما رسید
یک لحظه چشم از دلِ بی تاب برندار
دور از تو غم, به سرعتِ طوفان به ما رسید
از ما همیشه دردسر ما به تو رسید
از تو همیشه رحمت و احسان به ما رسید
دل های ما کنارِ شما آبرو گرفت
آقا چقدر از کرَمَت نان به ما رسید
ما بابِ میل تو نشدیم عاقبت ولی
لطف تو هر دقیقه و هر آن به ما رسید
خوب است وقت روضه تو ما را خبر کنی
شاید نوای آن دلِ سوزان به ما رسید
یکبار هم از نیابت ما کربلا برو
توفیق هر چه هست ز جانان به ما رسید
کارِ تو و دعایِ تو و رحمتِ تو بود
حبِّ رقیه ای شدن آسان به ما رسید
#محمدجواد_پرچمی
#یوم_یتوقع_فیه_ظهورک 💐
@dobytyhayroze
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
👈امام عسکری علیه السلام
در فرازی از صلوات حضرتش که در سامراء بر عبدالله بن محمد عابد املاء فرمود،حضرت زهرا سلام الله علیها را چنین ستوده است:
🥀اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَةِ فَاطِمَةِ الزَّکِیَّةِ حَبِیبَةِ حَبِیبِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ اُمِّ اَحِبَّائِکَ وَ اَصْفِیَائِکَ الَّتِیِ انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ کُنِ الطَّالِبُ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ کُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ اَوْلَادِهَا🥀
پروردگارا! بر صدیقه، فاطمه پاک و محبوب دل حبیب و پیامبرت درود بفرست! همان بانویی که مادر دوستان و برگزیدگان توست. او را از میان دیگر بانوان برگزیدی و فضیلت دادی و بر زنان عالم برتری بخشیدی. خداوندا! تو خود انتقام آن بانوی گرامی را از کسانی که بر او ظلم روا داشته و حقش را سبک شمردند، بستان! بارالها! انتقام خون فرزندانش را نیز خودت بگیر!»
آقای سامرا چقدر ناتوان شدی
خیلی شبیه مادرِ خود قدکمان شدی
آه ای بهار زرد و خزانی تو میروی
چون مادرت زمان جوانی تو میروی
#محمدجواد_پرچمی
@dobytyhayroze
#فاطمیه
دید آن غریب شهر ، شبِ دفن فاطمه
می رفت زیر خاک جواب سلام ها
#حامد_آقایی
غمگین ترین امیر، الهی که بشکند...
دستی که خنده را به لبِ تو حرام کرد.،
#سید_المظلومین
دیگر آن خندهی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
قطرهی اشک علی تا به ته چاه رسید
چاه فهمید که کسی همچو علی تنها نیست
#اللﮩــمعجـللولیــڪالفـرجـــــ
ما هرچه می كشيم، از اين لفظ "مادر" است
از "مـا" كه نه؛ همه اش پـشت آن "در" است
نقشى ز گل كشيده به ديـوار كوچـه مان
نامرد بی هوا زد و اين، بغضِ خيبر است
#وای_مادرم
یادم نرفته تا در خانه تو را زدند
یادم نرفته (با) در خانه تو را زدند
#وای_مادرم
بخند راحت جانم که بعد خنده ی تو
کسی به غیر مغیره به من نخندیده ست
#حسن_کردی
فضه،زياد است اين همه خرما براى ختم
غير از من و تو بچه ها ، كسي كه نيست
#ایوایمادرم
خرمای نخلستان من خرمای ختمت شد
همسایه ها خوردند و خندیدند و رفتند
#مظلوم_امیرالمومنین
با آن همه جلالت و عزت که زاده شد
یا رب مراسم شب دفنش چه ساده شد...
#وای_مادرم
شمعِ من سوسو مزن حیدر خجالت میکشد
دست بر پهلو مزن حیدر خجالت میکشد
خواهشی دارم که با دستِ شکسته فاطمه
خانه را جارو مزن حیدر خجالت میکشد
#طاها_تحقیقی
از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان
حالا که چیزی خواستی تابوت میخواهی؟
#وای_مادرم
میان این در و همسایه پشت پا خوردی
حلال کن سر من ضربه بی هوا خوردی
#محمدجواد_پرچمی
حتی به سختی هم دگر بالا نمی آمد
دستی که نان خلق را از آسمان می داد
#مهدی_کبیری
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@dobytyhayroze
#فاطمیه
میان این در و همسایه پشت پا خوردی
حلال کن سر من ضربه بی هوا خوردی
#محمدجواد_پرچمی
#اللﮩــمعجـللولیــڪالفـرجـــــ
@dobytyhayroze
#شبزیاࢪتےاࢪبابــــ
گر یاد محرم نکنم با لب تشنه
لب تشنگی این رمضان ها نمی ارزد
#محمدجواد_پرچمی
#السلام_علیک_یا_سیدنا_العطشان
@dobytyhayroze
#امام_جعفر_الصادق_علیه_السلام
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
نشناختند خشكِ مقدس مَآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهاي او همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
حق مي دهيم مرد اگر گريه مي كند
تنها ميانِ چند نفر گريه مي كند
با ترسِ کودکان چقدر گريه مي كند
افتاده يادِ مادر و در گريه مي كند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
آتش به بيتِ اطهرش افتاد گفت: آه
يادِ صداى مادرش افتاد گفت: آه
عمامه اش كه از سرش افتاد گفت: آه
وقتِ فرار، دخترش افتاد گفت: آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى "عفيفه نقابى" نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم
#محمدجواد_پرچمی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@dobytyhayroze
🥀کوچه بنی هاشم در مدینه، که توسط آل سعود ملعون تخریب شد🥀
از کوچه لیلا جبین نشکسته نگذر چون
این کوچه نزد عاشقانش حرمتى دارد...
#محمدجواد_پرچمی
@dobytyhayroze
#ایهاالعزیز
به من، ای صبا
نسیمی، ز بهار دولت او
برسان، که سال و ماهت
همه نو بهار بادا...
#اوحدی
ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ...
#محمدجواد_پرچمی
اللهم عجل لنا فرجه....💔
@dobytyhayroze
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
#شب_سوم
تا از غم تو نداده ام جان
به دیدن من بیا شتابان
تب کرده ام از ندیدن تو
کم حوصله ام ز درد هجران
من رخت مناسبی ندارم
شرمنده شدم ز روی مهمان
من دخترم انتظار دارم
که باز ببوسی ام دو چندان
گفتم که ببوسم از لب تو
با این لب پاره نیست امکان
رفتی و مرا بغل نکردی
باید بغلم کنی کماکان
دندان تو را شکست چوبش
طفل تو گرفت درد دندان
من فاتحه بهر خویش خواندم
تا زجر رسید در بیابان
پاداش به حرمله ندادند
از دختر تو گرفت تاوان
در شام زدند بین بازار
ناموس تو را دکان به دکّان
یک مشت شرابخوار کافر
گفتند به عمه نامسلمان
عمه که همیشه مقتدر بود
با حرف کنیز شد پریشان
#محمدجواد_پرچمی
@dobytyhayroze