تاملی کنیم!
مایی که عمری را داده ایم. به چه رسیده ایم ؟
با چه هدف هایی همراه بوده ایم؟
مگر می خواهیم در این دنیا چه کار کنیم!
که از آن کوچ نکنیم!
#استاد_عشق_علی_صفایی_حائری
راستی تصور مون از دنیا چه جوریه!🌱
تفریحگاه، گذرگاه، پرتگاه، خوابگاه، چَراگاه
#میگذرد
از بالای قصر، قلمرو پادشاه منظره و جلوه ی دیگری داشت؛
وزیر کنارش ایستاده بود و حکومت وسیع پادشاه را مشاهده می کرد.
پادشاه که از دیدن سرزمین هایش سر حال شده بود به وزیرش گفت:
((چقدر خوب بود که دنیا باقی می ماند و از ما جدا نمی شد !))
وزیر با لبخندی گفت: (( اگر دنیا از دیگران جدا نشده بود؛ به تو نمی رسید و در دست همان پادشاهان قبلی می ماند.))
✍محمد مهدی پیری، میم پ
۱۲تیر۱۴۰۲
@doctormimp
نوشته های یک طلبه
#میگذرد از بالای قصر، قلمرو پادشاه منظره و جلوه ی دیگری داشت؛ وزیر کنارش ایستاده بود و حکومت وسیع
راستی که دنیا رفتنی و بی وفاست 🍃
امام علی علیه السلام:
تعجب می کنم از کسی که مرگ را از یاد برده است! در حالی که مردگان را می بیند!(نهجالبلاغه)🍁
راستی فکر کردیم یه روزی هم ما بر روی دوش های مردم گذاشته میشیم!⚰🪦
#مدرسه_حیوانات
سال تحصیلی آغاز شده است!
اینجا مدرسه حیوانات است. هر روز صبح حیوانات با استعداد مزرعه در کلاس های مختلفی حاضر می شوند.
مثل :
کلاس آموزش حروف و کلمات
کلاس دروس زندگی حیوانی
کلاس قوانین حیوانی
و...
این مدرسه دارای پنج معاون و یک مدیر و شش معلم می باشد!
شعاری که مدیر و معاونان برای مدرسه حیوانات انتخاب کرده اند به این شرح است:
درس را خوب بخوان نمره فقط یک عدد است!
این شعار در همه جای مدرسه نوشته شده بود!
علاوه بر این چند شعار دیگر هم به چشم می خورد از جمله
مدیر و معاونان خاطر خواه و حامی دانش آموزان اند.
هر روز صبح مدیر در صبحگاه حاضر می شد و ...
ادامه دارد
May 11
نوشته های یک طلبه
#مدرسه_حیوانات سال تحصیلی آغاز شده است! اینجا مدرسه حیوانات است. هر روز صبح حیوانات با استعداد مزرع
#مدرسه_حیوانات
#قسمت_دوم
هر روز صبح مدیر در صبحگاه حاضر می شد و سخنرانی می کرد.
در حرف زدن دستی بر آتش داشت! به طوری که تمام حیوانات مجذوب گفته هایش می شدند؛
در آخر حرف هایش هم شعار مدرسه را بلند می گفت.خران و گوسفندان و مرغان شعار را تکرار می کردند؛
درس را خوب بخوان نمره یک عدد است
اما دانش آموزان تیز هوش بی اعتنا بودند!
بعد از مدیر معاون اول مدرسه حیوانات گزارش کار می داد.
به حیوانات مژده اردو و مسافرت می داد و شرط حضور دانش آموزان را گرفتن نمره عالی گذاشته بود؛
در پایان معاون اول هم شعار را تکرار می کرد و خران با شور حالی دیگر شعار را تکرار می کردند! انگار تیتاپ خورده اند.
اما به زودی گَند ماجرا بیرون آمد
ادامه دارد...
انتقاد ها، نقطه ضعف ها را نشان می دهد!
مشورت ها، طرح های اصلاحی را آشکار میکنند.
#استاد_عشق_علی_صفایی_حائری
#مدرسه_حیوانات
#قسمت_سوم
به طور عجیبی اسب سفید مزرعه که دانش آموز درس خوانی بود؛ نمره هایش افت شدیدی کرد؛
بدون اینکه تلاش و کوشش و درس خواندش افت کند؛
اسب سفید در اتاق معاون ایستاده بود! و بسیار عصبانی؛
اما معاون اول خوشحال بود از اینکه می تواند عقده هایش را خالی کند؛
شروع به حرف زدن کرد:
((خب اسب سفید، فکر کردی درس هایت را خوب بخوانی نمره های خوب هم می گیری! کور خواندی!
اینجا من هستم که نمره می دهم؛ نه تو که نمره میگری!
خیال کرده ای وقتی اعتراض می کنی به نوع سؤال در امتحان، من با کسی شوخی دارم!
حالا این و تو این اعدادی که برایت ثبت کرده ام؛ خود دانی! بهتر است تا دیر نشده دست از این کار ها برداری!))
اسب سفید نگاهش را به شعار مدرسه که جلوی میز معاون نوشته بود دوخت؛
اسب سفید گفت:(( پس این شعار های چرت و پرت را از دیوار ها و اتاقتان پاک کنید!
یک مشت حیوان بی مصرف در جا هایی نشسته اند که حقشان نیست! مدرسه ای که حق اعتراض در آن نداشته باشی همان بهتر که اخراج شوی! ))
معاون اَری زد و گفت: برو اخراجی!
این که کی چه می گوید؛ به دَرَک!
بگذار بگوید!
مگر ما مرده این هستیم که کی چه می گوید!؟
تو آدم بشو! بگذار هرچه می خواهند بگویند.
امروز تو مبتلایی؛
#استاد_عشق_علی_صفایی_حائری