eitaa logo
جوانان انقلابی
148 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
283 ویدیو
77 فایل
بسم رب الشهدا 🌷 و آدمی تا بوده،شتابزده بوده است. این کانال شامل👈نوحه🎧تصاویر ومطالب شهدایی*✏📷وعاشقانه به شکل خدایی😍😍
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ : لذتهایی ڪه مادران شهدا میبرند ... خیلی حال میده یہ بچہ خوشگل دنیا بیاری ! خیلی حال میده تو ڪوچیڪی همہ جا از ادبش و تو بزرگی از اخلاق و صفا و صمیمیتش و معرفتش حرف بزنند . خیلی حال میده بہ سن جوونی ڪه رسید وقتی نگاش ڪنی دلت بره ...! خوشگل ، خوشتیپ ، شیڪ و .... «خیلی حال میده وقتی دفاع از حرم و انسانیت میاد وسط دیگہ بی خیال همہ چیز ، بگہ می خوام برم و تو بگی خدا بہ همراهت مادر .» ولی از همہ اینا باحال تر می دونی چیہ ؟ اینہ ڪه وقتی بعد چندین سال چشم انتظاری استخونای پسر خوشتیپت را بیارن ، ڪفنش را بگیری سمت آسمون و آروم بگی ... ♥️ #اللهم_تقبل_منا_هذا_القلیل ♥️ #شهید_مدافع_حرم #شهید_میثم_نظری 🌷 🌹 (صبوری دل مادران دلسوختہ شهدا صلوات) 🌹 https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
✍ : مدافع حرم میثم نظری ، از زبان استاد پناهیان ... باباش می‌گفت : «در ڪار و ڪاسبی در خیابان جمهوری ڪه تعمیرڪار موبایل بود ، بین همہ مشهور بہ « » شده بود . یڪ قِران پول اضافی از ڪسی نمی‌گرفت . گفتہ بود ڪه من می‌خواهم سوریه برم و یڪ مدت هم برای تمرین و آموزش می‌رفت ؛ آموزش‌های سخت ! باباش می‌گفت : خیلی دیروقت می‌اومد خونہ . من خوابیده بودم ، می‌اومد می‌گفت : «بابا، بابا!» وقتی می‌دید ڪه من خوابیدم ، مرا بوس می‌ڪرد و می‌رفت و ‌من گاهی ڪه بیدار بودم ، اخم می‌ڪردم ڪه «چرا این‌قدر دیر وقت اومدی؟!» می‌گفت : وقتی خبر شهادتش را آوردند ، خیلی دلم گرفتہ بود . یڪ شب خیلی منتظر شدم ، با خودم می گفتم یعنی دیگہ بچه م نمیاد خونہ ؟ بعد می‌گفت : خدا شاهد است ، یڪ دفعہ چشم‌هام را باز ڪردم و دیدم ڪه توی اتاقہ ! لبخند می‌زد . و من بیدار بودم ! ‌گفت : «بابا…» یڪ لبخندی بہ من زد ، اصلاً غمش از دلم رفت . لذا این پدر شهید پیراهن سیاه نپوشیده بود و می‌‌گفت : «آن لبخند ، ڪار خودش را ڪرد .» ۲۷_سال 🌹 https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei 🇮🇷در آرزوی شهادت🇮🇷
🌺امام علیه السلام الگوی ساده زیستی 💠من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعام هاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، آيا به همين رضايت دهم كه مرا امير المؤمنين عليه السلام خوانند و در تلخى هاى روزگار با مردم شريك نباشم . 📘 ۴۵ https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
🔴چرا گاهی بی دلیل دلمان میگیرد؟ ✅جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد، از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: 🔆یابن رسول الله! گاهي بدون مقدمه و بی دلیل اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، ❓رازش چيست؟ 🌹امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود. ✳️به همين خاطر مؤمن برادر مؤمن است، روي اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد.. 💐امام باقر علیه السلام با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر، ناراحت نشود، در ايمان او نقص و نارسائي وجود دارد.... 📌پیوست: 🌘یکی از دلایل دلگیر بودن غروب جمعه هم همین است،چون نامه اعمال مومنین به اقا امام زمان عج عرضه میشود و حضرت از اعمال ناشایست و گناهان مومنین اندوهگین و غصه دار میشوند. 🔴ناراحتی و اندوه حضرت بر دل مومنین هم اثر می‌گذارد و بدون آنکه بدانند چرا،غروب جمعه دلشان میگیرد.. 🌹آقا تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر میشود... 📘اصول کافی، باب اخوة المؤمنين … حديث 2، ص 166 - ج 2. https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
🚨 #اطلاعیه_فوری همراهان گرامی اگر شما هم از وضعیت کنونی کشور #ناراضی هستید هم اکنون در سامانه ثبت #شکایت از رئیس جمهور و مسئولان فضای مجازی که توسط معاون #دادستان_کل_کشور راه اندازه شده است شکایت خود را ثبت کنید👇 http://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9 http://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9
با عرض سلام خدمت همه بعد از شکایت نفر از مردم اهواز حالا به رأی و تک تک شما عزیزان نیازمندیم حتما برای پیشبرد اهداف انقلاب در این👆👆 سامانه که راه اندازی کرده شکایت خودتون رو به صورت رسمی ثبت کنید تا بتونن از جهت قانونی رو به ثمر برسونند یا علی انتشار حد اکثری https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
🔴 قسمت دوم مستند فاخر "ایستگاه پایانی دروغ" ⏬ امشب : شبکه دوم : بعد از خبر ۲:۳۰ شبکه اول : بعد از خبر ۲۱ شبکه خبر : بعد از خبر ۲۲ https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
چَشمِ آلوده کجا دیدنِ دلدار کجا؟! ‌🆔 https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
45 وقتی اسم یه سازمان عریض و طویل در کشور دوست و همسایمون میاد که اصل و بیخ و بن اون سازمان را بر اساس آموزه های دستگاه های امنیتی انگلیس تشکیل دادند و حتی موسساتی داره که با همکاری انگلیس، راهبردهای امنیتی منطقه را بررسی و طراحی میکنند، خب دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! حالا گرفتید چرا میگم: «هیچ فسادی «شکل» نمیگیره، مگر با برنامه از پیش تعیین شده! و هیچ فسادی «فراگیر» نمیشه، مگر اینکه قدرت و سیاست پشتش باشه!» ؟! داستان از مستراح بغل مسجد کنار گاراژ اوس جلال شروع شد و الان کجاییم؟ الان دقیقا 233 ی ما در مغازه مشروب فروشی رو به روی یه موسسه جاسوسی و خرابکاری به نام مرکز مطالعات مشترک پاکستان و انگلستان وایساده!! ... دقت کنین لطفا! از مستراح بغل گاراژ در تهران تا مرکز مطالعاتی در اسلام آباد پاکستان!! در چه شرایطی؟! و به چه قیمتی؟! در شرایطی که یه شهید مفقود الجسد هم دادیم و پیگیری اینکه چطوری ردش را زدند و با چه ترفندی شکارش کردند، خودش یه حکایت دیگه است! و به قیمت آوارگی و زیر پل خوابیدن یک بانوی مامور گردان پیاده شهری ما در مملکت غریب و تعقیب و مراقبت های نفسگیر! کلید واژگان عجیبی تا حالا به تورمون خورده... مثلا: افشین... شو... مدلینگ... بی حیایی... شمال... آمل... گوشی گم شده... کوروش... تاجزاده... افسانه... رویا... فائزه... شوی عربی... پسر سفیر انگلستان... مرکز مطالعات و... البته باید این نکته را هم عرض کنم که بچه های ما هم بیکار نبودن و موسسات رصد و شناسایی خوبی در عرصه داخلی و خارجی در طول سال های پس از انقلاب و پس از جنگ در زمینه مطالعات راهبردی تشکیل داده اند که روز به روز هم فعالیتهای اونا گسترده تر و عمیق تر میشه و اینجا جای بحثش نیست. اینو گفتم تا کسی فکر نکنه بچه های جبهه خودمون از کسی عقب هستند و همیشه در موضع انفعالی قرار دارند. اصلا اینطور نیست. بگذریم! اطلاعات خوبی توسط 233 یا همون بانو مطهره از مختصات مکانی و شکلی و پیرامونی اون موسسه کسب شد که زمینه های بسیاری را در پیش روی ما قرار داد. زمینه هایی که بچه های ما در طول حدود 3 سال کار نفسگیر با همکاری بچه های خط مقاومت افغانستانی و پاکستانی تونستند رصد و کشف کنند. نتیجه کار شهید شاهرودی و بانو مطهره تا اینجا این شد که ما به یک باند بسیار ریشه دار از قاچاق و فروش دختران و زنان ایرانی در شوهای مختلف در بازارهای پاکستان و امارات پی بردیم. این باند کثیف و گردن کلفت، توسط بعضی عوامل استکبار و پیاده نظام های غرب زده در داخل ایران برنامه ریزی و پیگیری میشد! کسانی که حتی به نام و ناموس خودمون هم رحم نمیکردند، تونسته بودند به مراکز حساس نفوذ کنند و راحت تر اهدافشون را دنبال کنند! قاچاق و فروش دختران و زنان، منحصر به یک باند و دو باند نیست. چرا که این داستان مخوف، در استان های مرزی به شکل دیگری است! پدیده قاچاق زنان و دختران ایرانی را می توان به دو نوع کاملا متفاوت تقسیم بندی کرد ؛ قاچاق زنان به پاکستان و قاچاق زنان به کشورهای حاشیه خلیج فارس و از همه مهمتر امارات متحده عربی. در هر کدام از این دو گروه قاچاق ، نوع به دام کشیده شدن قربانیان قاچاق، طریق انتقال آنها و شرایط زندگی پس از قاچاق قربانیان از یکدیگر متفاوت است... ادامه دارد... https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
46 قاچاق زنان در استان های خراسان و سیستان و بلوچستان، در واقع استان های همجوار کشور با پاکستان و افغانستان رایج است و شیوه کار قاچاقچیان عمدتا به این صورت است که دختران رااز خانواده هایشان که غالبا در شرایط نابسامان اقتصادی به سر می بر ده اند ، خواستگاری کرده و به عقد خود در می آوردند و سپس آنها را به خانه های فساد در پاکستان که به خرابات موسومند می فروختند. این قاچاقچیان، خانواده های فقیر را شناسایی کرده و با معرفی خود به عنوان اهالی زاهدان که صاحب مال و مکنتی نیز هستند دختران را از خانواده هایشان خواستگاری می کردند. این دختران همراه آنها به زاهدان انتقال می یافتند و در شهرهای کویته،کراچی و راولپندی به کنیزی و یا روسپی گری کشانده می شدند. در واقع همه قربانیان به صورت کاملا رسمی ازدواج کرده بودند و تنها چند روز بعد از ازدواج همراه با اجبار ، زور، تهدید و فریب و نیرنگ به زاهدان و سپس پاکستان انتقال داده شده بودند. متاسفانه پدیده فروختن دختران توسط خانواده هایشان یا شوهرانشان در شهرهای مختلف مرزی رواج فاحشی یافته است و اکثر مسئولان مربوطه چندان برنامه مشخصی جهت مقابله با آن ارائه نداده اند! ببخشید که روضه مکشوف میخونم اما باید بدونید که معمولا دخترانی که به دوبی قاچاق می شوند بین 10 تا 16 سال سن دارند و برای دو مناسبت عمده عید فطر و عید قربان منتقل می شوند. انتقال آنها هم به دو شکل است: عده ای از آنها بطور رسمی خواستگاری می شوند، به نام شیوخ بزرگ عرب و درازای پرداخت مبالغی به خانواده شان از مرز عبور داده می شوند. و عده دیگر دخترانی هستند که برای این منظور ربوده می شوند و بدون اجازه پدر و مادر از کشور خارج می شوند. اگر شیوخ عرب در «مراسم حفله» دختران را برای همسری بپسندد مشکل زیادی وجود ندارد. مشکل از زمانی بوجود می آید که دختران وارد شده توسط شیوخ مورد استقبال قرار نمی گیرد! بنابراین افراد وارد بازار کار شده و به روسپی گری در کلوپها و کاباره ها مشغول می شوند! تفاوت عمده ای که این عده از دختران قاچاق شده با قربانیان قاچاق به پاکستان دارند، این است که اغلب اوقات ظاهرا قاچاق دختران با رضایت و آگاهی قربانیان انجام می شود. در واقع قربانیان از همان ابتدا از مقصد و نحوه کار خود آگاهی دارند. یک نوع رضایت ظاهری که البته به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این رضایت ظاهری نمی توانند مانع از این امر شود که ما آنها را در زمره افراد قربانی قاچاق محسوب کنیم. در واقع این افراد، قربانی شرایط نابسامان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند. و اما نکته تامل برانگیز اینست که اکثر قریب به اتفاق قربانیان تمایلی به بازگشت به ایران ندارند. در واقع بیشتر آنها ترجیح میدهند در همان شرایط غربت و روسپی گری در دوبی بمانند به جای اینکه به ایران بازگردند. پنج نفری که توسط شاهزاده های وهابی سعودی در اون شب انتخاب شدند که به امارات و عربستان بروند، هیچ کدامشان به ایران برنگشتند و حتی... با کمال تاسف... اخبار و اطلاعات بچه های اونجا حاکی از اینه که دو نفرشون در مجالس لهو و لعب دوبی به طرز وحشیانه ای توسط شاهزاده های دائم الخمر به قتل رسیدند! و اما اجازه بدید ادامه پرونده را عرض کنم و اینکه چطوری 233 به ایران برگشت و سرگذشت جواز عبدالله چه شد؟! مطالب کشف شده توسط 233 دارای طبقه بندی است و بیشتر از این نمیتوان مطرح کرد. 233 پس از پایان ماموریتش در خاک پاکستان، توسط دو تیم تخلیه و انتقال، از مرز زاهدان وارد ایران شد. دو تیم تخلیه و انتقال، تونستند ظرف مدت کمتر از سی ساعت، 233 را از راه زمینی از اسلام آباد به تهران منتقل کرده و تحویل دهند!!! همون تیم تخلیه و انتقال، در دستگیری عبدالمالک ریگی توانست رکورد قبلیش درباره انتقال 233 را شکسته و ظرف مدت کمتری، ینی در حدود 11 ساعت، ریگی را دستگیر و منتقل کنند!! جواز عبدالله که اصلاتا از شیران بیشه هزاره افغانستان هست، اکنون با نامی دیگر در ردیف فرماندهان لشکر زینبیون مشغول به فعالیت و مجاهدت می باشد. فقط همینو بگم که تا حالا هر وقت کار لشکر زینبیون گره خورده، به دستان با کفایت عمو جواز عبدالله پرونده خودمون و بچه هایی که در پاکستان تربیت کرده باز شده است. اللهم انصر الاسلام و اهله... ادامه دارد... https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
#کف_خیابون 👆👆
[بِسمِ الٰلّهِ اَلرَّحمٰن اَلْرَّحیم...]
السلآم علـی اُمِّ الحـَسَنِ وَالحُســین💛✋🏻
چقدر خوبه که برای امام زمانمون بتونیم گناه نکنیم... بتونیم گناهمونو ترک بکنیم😔 یه جا شنیده بودم میگفت : با هر گناه یه سیلی میرنین تو صورت حضرت زهرا{س} اقا جان مارو ببخش که انقدر سیلی تو صورت مادرتون زدیم😭😭😭 خدایا ما رو ببخش که لطف تورو ندیدیم و رفتیم دنبال گناه و بعد پیشمون شدیم، اما باز گناه کردیم😔😭 امام زمانمون شفاعت مارو به خدا بکن!!! خدایا تو هم مارو ببخش واسه گناهایی که جلوی چشممون رو گرفتن و ناراحتی یوسف زهرا رو ندیدیم. خدایا این بنده بیچارتو ، که کسی رو برای حرف زدن جز تو نداره رو ببخش .... تو ببخش ما هم از همین الان عهد مییندیم برای ظهور یوسف زهرا ، از همین الان یه گناهمون رو ترک کنیم😔 💕{ اللهم عجل لولیک الفرج }💕 ||https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
بِسمِ الٰلّهِ اَلرَّحمٰن اَلْرَّحیم... سلام همراهان عزیز🌈 👑✨ 💠از21 اسفند ماه تا دوم اردیبهشت ولادت امام زمان(عج) 💠این پیام رو داخل گروه هاتون ، دوستان ، اشنایان و....بفرستید. فراموش نکنید که : اگر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری✨🎨 کسانی که قصد شرکت دارند میتوانند به آیدی زیر مراجعه فرمایند👇 @Modafeh_m ❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️ //https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
از شام بلا شهید آوردند با پیکر مطهر مدافع حرم دوشنبه ۱۳ اسفند | ساعت ۱۵ معراج الشهدای تهران https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
🔶🔹حکایات تربیتی 🔹🔶 استقبال از کودک 🌺🌺 رسول اکرم(ص) نشسته بود که حسن و حسین (ع) وارد شدند ، حضرت به احترام آنها از جای بر خاست و به انتظار ایستاد . کودکان که هنوز در راه رفتن ضعیف بودند ، آرام پیش می آمدند و پیامبر(ص) همچنان منتظر ایستاده بود . سر انجام رسول اکرم (ص) به طرف آنها رفت ، بغل باز کرد ، هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد در حالی که می فرمود : فرزندان عزیزم مرکب شما چه خوب مرکبی است و شماها چه سواران خوبی هستید . امام رضا(ع) می فرماید : ☺️لازم است با اطفال و بزرگسالان مودب و محترمانه معاشرت کنی .😍 https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
سفره ی زیبایی برای سربازان آقا صاحب الزمان(عج) پهن شده است نکند غفلت کنیم و این سفره برچیده شود...🌺 تا جایی که در توان داری انتشار کن شاید دلی شکست و مهدی فاطمه آمد....🌹💙💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساعاتی پیش/ لحظات جانسوز وداع دختر شهید مدافع حرم سعید انصاری با پیکر پدرش بعد از سه سال اش چه زیباست... این لحظات چند ؟ https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
دوستان عزیز تا الان هیچ تبلیغی در کانال قرار نگرفت چون هدف چیز دیگری بود اما الان با گذاشتن این تبلیغ به هدفمان هم تاکید میکنیم❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌حمایت از کالای ایرانی😍😍😍🌹🌸🌸🌸🌸
توجه 🗣توجه🗣 دوستای گلم انشالا از تاریخ ۱۴ اسفند تا ۲۴ اسفند ماه نمایشگاه بهاره صنایع دستی کالای ایرانی برقراره اسلامشهرخیابان تعاونی کوچه تعاونی ۳امارت مجد نمایشگاه صنایع دستی از ۸ صبح تا ۸ شب جمعه ها ۱۲ظهر تا ۸شب منتظرتون هستیم😊🌷 https://eitaa.com/khordhid
47 یک هفته و حتی بیشتر، شاید حدودا دو هفته طول کشید تا کل پرونده ای را که شهید شاهرودی زحمتش کشیده بود، مطالعه و آنالیز کردم. آنچه شما تا الان خوندید، فقط بخش هایی از کل اون پرونده به زبون خودم بود که مسائلی را که میشد بیان کرد را خدمتتون تقدیم کردم. اما هنوز ناقصه! چون تا پرونده ای نامه دادگاه و صدور حکم و قرار محکومیت متهمانش را به همراه نداشته باشه و ضمیمه اش نکرده باشند، ینی مهم ترین بخش کار صورت نگرفته. حالا ما کلی خوندیم و آنالیز کردیم اما آخرش که چی؟ هنوز داشتند متهمان پرونده راست راست راه میرفتند و آزادانه به کثافت کاری های قبلیشون ادامه میدادند! کوروش و دار و دسته اش ... تاجزاده و رابطینش... عوامل پرونده در دانشگاه... عموجونی که میتونه پروتنه کسب واسه متهمان جفت و جور کنه... عفت و فائزه و ندا و زهره... تقاضای جلسه مشورتی کردم... اما جایگاهم در تهران مثل شیراز نبود و مجبور بودم کمی معطل بشم تا همه اونایی را که میخواستم دور هم جمع بشن. من تقاضای کارشناس مسائل حوزه امنیت اخلاقی، کارشناس حقوقی، کارشناس و رابط اصلی اداره در شورای تامین و یک نفر به عنوان قاضی و کاملا بی طرف و بی اطلاع! چرا یک نفر را به عنوان قاضی و کاملا بی اطلاع از پرونده اصلی تقاضا دادم؟ دلیلش واضحه! چون معمولا کسانی که تازه یه مطلبی را میشنوند و برای اولین بار در جریان اون مطلب قرار میگیرند، درصد دقتشون حدودا بیست برابر کسانی است که اینقدر درگیر اون مطلب هستند که ممکنه جزئیات و اشکالات طرح و پروژه را نبینند. حدود سه ساعت پس از تقاضای جلسه شور، پنج نفرمون دور هم جمع شدیم. در طول اون سه ساعت، فرصت بدی نبود که خلاصه نویسی های خودمو نشون کسی بدم که تازه داره در جریان قرار میگیره! چون بقیشون تا جایی که لازم داشتند قبلا در جریان پرونده بودند. نشستیم دور هم... جلسه را اینطور شروع کردم: «سلام و نیم روز شما بخیر! ارادتمند شما محمد ........ هستم که قراره ان شاءالله ادامه مسیر شهید شاهرودی را برم و امیدوارم عنایت شهدا شامل حالمون بشه و شرمنده بزرگواریشون نشیم. ساعت 10 و نیم هست... ان شاءالله سقف جلسه به مدت 40 دقیقه! قبلا در جریان پرونده قرار گرفتید. سر نخ ها تقریبا کامله و از نظر اطلاعات، الحمدلله تا اینجا کمبود خاصی نداریم. هر چند دو تا نکته هست که داره در مسیر خودش و توسط سر تیم های دیگه پیگیری میشه: یکی نحوه اطلاع از موقعیت و ماموریت شاهرودی توسط دشمن... و یکی دیگه هم میزان نفوذ MI6 ... پس بهتره ما به کار خودمون برسیم و سوال خودمون را در جریان بندازیم.» کارشناس و رابط اداره با شورای تامین حرفمو قطع کرد و گفت: «جسارتا چرا میگید این دو مسئله به شما ربطی نداره و قراره کسانی دیگه روش کار کنند؟! مگه شما اطلاع خاصی دارید که ما نداریم؟ تا جایی که ما خبر داریم قراره همه محورهای مربوط به این پرونده به شما منتهی بشه و شما پیگیری کنید!» گفتم: «در ابلاغی که به من شده، این دو موضوع نیست! بلکه صراحت و فحوای ابلاغ من اینو میرسونه که این دو مسئله خارج از حیطه جغرافیایی پرونده من هست و صلاح نیست که خارج از حیطه جغرافیایی خودم که ایران باشه ذهنمو جای دیگری مشغول کنم! جسارتا شما هم اگر نظر دیگری بر خلاف چیزی که من گفتم دارید بهتره با مقام مافوق بنده در میون بذارید!» شخصی که قاضی و بی خبر بود گفت: «خب بنظر من حرف کارشناس شورای تامین درسته! چون اگر اینطور نباشه و بخواد برخی از اجزای پرونده توسط دیگران اداره و مدیریت بشه، مدیریت موازی پیش میاد و حتی ممکنه نیروهای خودمون در تقابل با هم قرار بگیرند! فکری به حال مسئله کردین؟!» لبخندی زدم و گفتم: «اتفاقا این مشکل احتمالی را حدودا دو سه هفته پیش خودم مطرح کردم و چنین احتمالی را هم دادم. (رجوع کنید به مکالمات من و سردار که در قسمت 4 شرحش گذشت.) اما گفتند صلاح نیست. باید به همین منوال پیش بریم. در حالی که هیچکس علم غیب نداره و روی پیشونی هیچ کدوممون ننوشته خوب یا بد!» ادامه دارد... https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
48 همه از این تصمیم سازمان تعجب کرده بودند اما خیلی هم چیز غریب و گنگی نبوده و نیست. خود من هم دو سه هفته قبل از تعجب حضرات، از این تصمیم شگفت زده شدم اما چاره ای نبود و باید میگفتم چشم! گفتم: «بالاخره تصمیمی هست که گرفته شده وگرنه من سابقه ماموریت های برون مرزی هم داشتم. اما اجازه بدید دستور جلسه را مطرح کنم تا بیشتر از این، از تایم 40 دقیقمون گرفته نشه. ببینید دوستان! همه چیز داریم. منظورم از همه چیز، اطلاعات و خط و ربط های لازمه. ما الان یه گروه و یا بهتره بگم یکی از گردن کلفت ترین باندهای قاچاق زنان و دختران به بازارهای پاکستان و امارات را کشف و شناسایی کردیم. حتی مامور ما تا توی دلشون رفت و برگشت. بیشتر از ماموریتش هم اطلاعات واسمون جمع کرد و یکی از مراکز مطالعاتی یا بهتره بگم جاسوس خونه جدیدالتاسیس انگلستان در پاکستان هم کشف شد. اما ... بذارید اینجوری مطرح کنم: نظرتون چیه؟ الان باید چیکار کنیم؟ ادامه پرونده چطوری باشه بهتره! بریزیم باشگاه کوروش را از دم تعطیل کنیم؟ بریزیم تاجزاده را بکشونیم به دادگاه و بفرستیمش جایی که عرب نی میندازه؟ چیکار کنیم الان؟ دوستان! ما الان حدودا با پنجاه تا اسم و رسم مختلف در لباس ها و ماموریت های مختلف در این پرونده مواجهیم که دستگیری این حجم از انسان و نیروهای کثیف و معاند حتی در بازه یک هفته در جریان یک پرونده، علاوه بر اینکه محدودیت های رسانه ای و بین المللی ممکنه برامون پیش بیاره، ممکنه عوامل و مهره های اصلی را در لاک تدافعی و چراغ خاموش قرار بده و حتی تا 50 سال دیگه هم بهشون دسترسی پیدا نکنیم. بسم الله ... نظرتون چیه؟!» چند لحظه ای سکوت بر جلسه حکمفرما شد و همه به کاغذها و مدارکشون نگاه میکردند. هر کسی یه چیزی میگفت... مثلا یکی میگفت از شاخه بین المللی شروع کنید... یا یکی میگفت از خارج شروع کنید و سرنخ خا را به شیوه معکوس دنبال کنید تا داخل کشور... یکی دیگه پیشنهاد داد دایره افراد پرونده را بیشتر کنید ببینید به کجا میرسید و... اما... هیچکدومش به دلم ننشست... منطقم قبول نمیکرد که بخوام از ناکجاها شروع کنم... تا اینکه جلسه تموم شد. وقتی همه داشتن میرفتند، همون بنده خدایی که مثلا به عنوان قاضی و بی خبر دعوتش کرده بودیم را نگه داشتم و گفتم: «لطفا چند لحظه تشریف داشته باشید!» اسمش ابالفضل بود... حدودا 28 ساله... چهار سال تحصیل در دانشکده خودمون... دو سال آموزش مستمر... از بدو گرفته تا ضمن خدمت کارشناسی امنیت... سه سال هم سابقه کاری خوب... بچه یکی از روستاهای اطراف مشهد... هیکلی... چهارشونه... ورزشکار... خوراکش هم عملیات بود... ضمنا مجرد ! گفتم: «ببیند آقا ابوالفضل... از برخورد و مسائلی که بهش اشاره کردید خوشم اومد و به نظرم میتونم روت حساب کنم... درگیر پرونده خاصی نیستی؟» گفت: «پرونده خاصی که نه! یکی بود که سه روز پیش تموم شد و فرستادم دادسرا... امری داشتید؟: گفتم: «میخوام تقاضا کنم که با خودم کار کنی! اما به یه شرط! اگه به یه سوالم جواب دادی و مثل خودم فکر کردی، همین حالا تقاضات را مینویسم و کاری میکنم که در طول کمتر از شش ماه، به اندازه شش سال تجربه کسب کنی!» ابوالفضل گفت: «باعث افتخارمه! بفرمایید!» گفتم: «سوالم اینه: بنظرت باید از کجا شروع کنیم؟ اولین کلیمون را خرج کدوم قفل کنیم؟!» گفت: «خب مشخصه! کسی که هم در دسترس باشه و هم بشه ازش کار کشید بدون اینکه بفهمه که ما داریم بازیش میدیم. معمولا نیروهای کف یک جریان... مثل عوام «کف خیابون» چون از دسترسی و ذکاوت گنده هاشون برخوردار نیستند، جالب تر میشه باهاشون نفوذ کرد و موضوع اصلی پرونده شما را که مربوط به جریانات اخیر است دنبال کرد! سرتون در نیارم... من باشم پامیشم میرم سراغ افسانه و رویا... بچه تازه کار کم تجربه ای با نام ابالفضل هم میفرستم دنبال افشین! باید از اونا شروع کرد... چون اونا به ما میگن که الان دارن چیکار میکنند و آخرین دستوری که بهشون ابلاغ شده چیه؟» گفتم: «برو وسایلت جمع کن و بیا اتاق بغلی... یه خط تلفن داخلی هم بگیر واسه خودت... کسی نفهمه قراره با من کار کنی تا نامه اعلام نیازت را بزنم! بدو ماشالله که خیلی کار داریم... بدو ...» ادامه دارد... https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei
#کف_خیابون 👆👆
☆★در آرزوی شهـادتـــــ★☆: 9⃣0⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰فرزندم تلاش بسیاری انجام داد تا راضی شویم به برود. وی می‌گفت، «مگر (ع) با تصمیم حضرت علی اکبر (ع) برای نبرد مخالفت کرد⁉️» با شنیدن این جمله، کردم. 🔰هنگام به علی اکبر(ع) امام حسین (ع) تاسی کردم. لحظات سختی بود😭 تا آن روز فقط پدر و پسر💕 را شنیده بودم، اما آن لحظه شنیده‌ها را کردم. 🔰۲۳ بهمن ۱۳۹۴ بود. را بوسیدم. قدو بالایش را نگریستم😍 او و من نگاهش می‌کردم. پس از شهادت🌷 دوستانش می‌گفتند، محمدرضا گفته است، «من می‌دانستم پدر من را نظاره می‌کند 💥اما برگردم و با یک نگاه، عاطفه 💞 من را از مسیرم دور کند.» هیچ‌گاه آن لحظه را فراموش نمی‌کنم❌ 🔰آن‌ها به کمین می‌خورند. با تعداد کمی از ، تعداد بسیاری از تکفیری‌ها👹 را نابود می‌کنند، اما به دلیل اتمام ، به رگبار گلوله💥 بسته می‌شوند و پیکر مطهرشان⚰ زیر آفتاب☀️ می‌ماند. 🔰در نهایت نیز آن منطقه در دست باقی مانده و پیکر پسرم در آن‌جا به یادگار می‌ماند و به آرزوی خود که 🌷 همچون مادرمان حضرت زهرا(س)❤️ بود، می‌رسد. 🔰چند روز پیش از از یک‌دیگر می‌خواهند که در حق هم‌دیگر دعا کنند🙏 و سپس از خود بگویند. نوبت محمدرضا که می‌شود، می‌گوید، دعا می‌کنم خدا من را کند تا همچون مادرم حضرت زهرا (س) گمنام بشوم🌷» پسرم به خواسته خود می‌رسد. 🔰آخرین مرتبه که محمدرضا به امام حسین (ع)🕌 رفته بود، هنگام بازگشت از آن حضرت به دوست خود می‌گوید، «من مزد خود را از (ع) گرفتم😍 و امسال به خواسته خود می‌رسم👌» راوی:پدر شهید 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/doghtaran_zahrayei