eitaa logo
♡•دُختࢪانِ چـٰادُࢪَی♡
1.9هزار دنبال‌کننده
21.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
150 فایل
˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹🫀 هَمیـن‌چآدرےڪِہ‌برسَـرتُوسـت، دَر‌ڪَربلا،حتّـۍبا‌سَخـت‌گیرےهـٰاے یَزیـد‌،از‌سَـر‌زیـنَـبۜ‌نیوفـتـٰاد 🍃 ⩥ مدیر کانال: @Amamzmanaj ⩥ رزرو تبلیغات‌و‌تبادلات: @Amamzmanaj تولد کانال✨ : ۱۴۰۰/۱/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
♥✨♥✨♥✨♥✨♥✨♥✨ ✨♥✨♥✨♥✨♥✨♥✨ ♥✨♥✨♥✨♥✨♥✨ ✨♥✨♥✨♥✨♥✨ ♥✨♥✨♥✨♥✨ ✨♥✨♥✨♥✨ ♥✨♥✨♥✨ ✨♥✨♥✨ ♥✨♥✨ ✨♥✨ ♥ (راوی میدونم میدونم میخواید با دمپایی هاتون بکشینم ولی خب امتحانه دیگه بخدا اگه تابستون وقتم زیاد بود روزی دوپارت میزارم اینم جایزه 2تا پارت) با شانس بد سعیده از بدبختی ش امیر محمد در خانه را باز کرد و ای وای که وقتی ماموران سوالی درمورد سعیده پرسیدند امیر محمد آن کینه قدیمی را به یاد آورد اما خودش خواست چیزی نگوید ولی مثل اینکه چیزی نمی گذاشت با غرور خود بجنگد و باید پشت به احساسات خود میکرد گفت: زیاد نمی شناسمش اما... اگه یکی چپ بهش نگاه کنه ...میکشتش اتفاقا تمام اقوامش خلافکار هستند .. نمیدونم چجوری اومده پلیس شه که چی با کی بجنگه با فامیل خودش...هه خودش هم باور نمی کرد این هارا میگفت انگار دست او نبود واقعا دست او نبود 🔄⏩برگشت به زمان حال ✨ چند ساعتی قبل امشب تولد عمو اسمان پدر امیر محمد است سعیده درحال آماده شدن است که آیفون را میزنند _بله کیه؟ +سلام منزل خانم خودکامه(راوی:فامیلی سعیده مختاری هست بعدا میفهمید) _بله خودم هستم بفرمایید... +چند لحظه دم در تشریف بیارید _بله صبر کنید چادرش را سرش کرد و از پله های ورودی پایین رفت به حیاتی سرسبز که درختان کاج و سرو با گل های رنگین و سبزی های خوش عطر و بو پر کرده اند ش می رسد.. نفس عمیقی میکشد و در را باز میکند بعد ازم سلام و احوالپرسی پستچی یک نامه به سعیده میدهد و امضا میگیرد و خدانگهدا‌... روی پاکت نوشته بود که از طرف کیست بله مربوط به همان تحقیق است سعیده با شوق آن را با ز میکند و... ... نویسنده و ادمین برای ادامه پارت ها به کانال ما بپیوندید @dokhpkjbbvdsryj🌸✨