eitaa logo
♡•دُختࢪانِ چـٰادُࢪَی♡
1.9هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
9.5هزار ویدیو
130 فایل
˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹🫀 هَمیـن‌چآدرےڪِہ‌برسَـرتُوسـت، دَر‌ڪَربلا،حتّـۍبا‌سَخـت‌گیرےهـٰاے یَزیـد‌،از‌سَـر‌زیـنَـبۜ‌نیوفـتـٰاد 🍃 ⩥ مدیر کانال: @Amamzmanaj ⩥ رزرو تبلیغات‌و‌تبادلات: @Amamzmanaj تولد کانال✨ : ۱۴۰۰/۱/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
اصل‌فلسفه‌ی‌دنیا اینه که بندگان صالح ، راه صداقت ، راه نیکی، راه خوشبختی را طی‌بکنند‌و به‌دیگران یاد بدهند... .یاران همه جمعند چه خوش بودند عکسهایی که بوی شهادت میداد شهید احمد کاظمی!🤎
𓊈🌸💗𓊉 ♥️🦋 _او را خیلی دوست میدارم او خُدایِ‌مَن است مَحرَم راز ونیاز مَن است. همدَم شب های تـار من است " خدا تنها_کسی‌_که_هرگز_مرا_ترک‌نکرده_است:)♥️" •شهیدمصطفی‌چمران✨ ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
「🤍🕋」 ♥️ _"خدا:ایمان‌آورندهِ‌هــاۍمن؛ +جآنم آخدا ؟! _اذْکُرُوا اللّهَ ذِڪْراً کَثِیــرا +به‌روۍدیدگان♥️:)" [ احزاب، آیه‌ۍ۴۱] ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
•|♥️🪐|• ♥️✨ "یَرًوُنَٖ مَقَاٰمٍی وَ یَسَمٌعُونَ ڪًلآٰمی جز تو..! با هر ڪہ حرف زدم صدایم را نشنید!🦋:)" ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
ولی من که از تو نا امید نمیشم🌱
* 💞﷽💞 🌱🤍 🤍🌱 ⭐️ رمان محتوایی ناب🌼🍃 اما خبری از سهیل نبود..داشت دیر میشد و باید کم کم برمیگشتیم خونه. برگشتم ببینم چکار میکنه؛هنوز روی همون نیمکت نشسته بود و نگاهش به بچه ها بود و فکرمیکرد. محمد اومد سمت ما و گفت: _بیاید چایی ای،میوه ای،چیزی بفرمایید.کم کم دیگه باید بریم. سهیل بلند شد و رفت پیش محمد. ضحی هم از بازی خسته شده بود و بدو رفت پیش باباش.منم دنبالشون رفتم. محمد و مریم و ضحی یه طرف نشستن و باهم مشغول صحبت شدن.انگار که اصلا من و سهیل نبودیم.سهیل هم یه طرف نشسته بود.من موندم چکار کنم. اینجوری که اینا نشستن من مجبور بودم نزدیکتر به سهیل بشینم. داشتم فکر میکردم که محمد جوری که سهیل نفهمه با اشاره ابرو گفت اونجا بشین.با نگاه بهش گفتم _نفهمیدم،یعنی نزدیک سهیل بشینم؟؟!!! نگاهی به سهیل انداخت و با اشاره گفت:_آره. به سهیل نگاه کردم،سرش پایین بود و با میوه ش بازی میکرد.با بیشتر ازیک متر از سهیل نشستم. وقتی متوجه نشستن من شد خودشو جمع کرد. تعجب کردم.آخه شب خاستگاری همه ش سعی میکرد نزدیک من بشینه.خودشم از حرکتش تعجب کرده بود،آخه به تته پته افتاده بود. محمد یه بشقاب میوه داد دستم و دوباره مشغول صحبت با مریم شد. سهیل همونجوری که سرش پایین بود آروم گفت: _شما این آرامش رو چطوری به دست آوردین؟ -این آرامش رو به من هدیه داده.خدا برای هرکاری که آدم بخواد انجام بده گفته که اگه اونا رو انجام بدیم تأثیر زیادی توی زندگیمون داره،هم تو این دنیا تأثیر داره،هم اگه به اینکه چون خدا گفته انجام بدیم توی اون دنیا اثر داره.یکی از آثارش داشتن توی زندگیه.وقتی توی زندگیت خدا بگه انجام میدی یعنی برات مهمه که خدا ویژه نگاهت کنه.وقتی خدا ویژه نگاهت میکنه دلت آروم میشه. -آرامشی که با کوچکترین موجی ازبین میره؟ -آرامشی که با بزرگترین تلخی ها و سختی ها ازبین نمیره. -یعنی سنگدل شدن؟ -نه.اصلا.اتفاقا همچین آدم هایی خیلی هستن،اونقدر که حتی راضی نمیشن دانه ای از مورچه ای بگیرن یا خار تو دست کسی بره. -متوجه نمیشم. -مثلا امام حسین(ع)خیلی مهربونن. میدونید که با چطور رفتار میکرد،تحمل گریه های علی اصغرش سخت بود براش.شب عاشورا بوته های خارو از اطراف خیمه ها جمع میکرد که فرداش تو پای بچه ها نره.اما همین امام حسین(ع) سرسختانه میجنگه. همین امام حسین(ع)هرچی به شهادت نزدیکتر میشه ونجواهاش میشه.چون خدا داره میبینه.آدم وقتی باور داره خدا نگاهش میکنه میگه خدایا هرچی توبگی،هرچی تو بخوای،من و هرچی که دارم فدای یه نگاه تو.نوکرتم که یه نگاه به من میکنی،منت سرمن میذاری به من نگاه میکنی،چه برسه به نعمت هایی که به من میدی. باتمام وجودم و با تمام عشقم به خدا این حرفها رو به سهیل میگفتم؛ مثل امروز تو دانشگاه.اگه یه کم دیگه از عشق به خدا میگفتم از خوشحالی گریه م میگرفت.دیگه ادامه ندادم. سهیل گفت: _از کجا میدونید خدا الان،تو این لحظه، برای حالی که توش هستید چی گفته؟مثلا الان شما برای نشستن مشکل داشتید.ازکجا فهمیدید خدا برای این زاویه نشستن شما چی گفته؟ توی دلم گفتم ناقلا حواسش بوده. بهش گفتم: _اولش باید کنید.ببینید خدا برای کارهای مختلف چی گفته.قبلا گفتم،مثلا برای غذاخوردن،خوابیدن و چیزهای دیگه.بعد که خوب مطالعه کنید میاد دستتون.هرجا توی موقعیتی قرار گرفتید که درموردش مطالعه نکرده بودید،به توجه کنید،ببینید دلتون چی میگه. -مثلا من دلم میگه به ازدواج با شما اصرار کنم.به حرف دلم گوش بدم؟ ادامه‌ دارد... 📚 نویسنده : بانو مهدی‌یار منتظرقائم ⚠️ .↯🌱↯.@dokhpkjbbvdsryj
بَشِّرِ الصَّابِرینَ
باور نـدارم 
 به کسی نه، بگویـد .. 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿می‌گفت‌وقتی‌به‌غصه‌هات‌میگی‌هرچی‌شد، کفیلِ‌من‌خداست، بهترین‌برات‌اتفاق‌می‌افته! حتی‌بهترینی‌که‌شایدتویِ‌ذهنِ‌تو جوردیگه‌ای‌برنامه‌ریزی‌شده‌بود؛ اماقرارنیست‌همیشه‌بهترین همونی‌باشه‌که‌تویِ‌فکرته! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا اَقرَبَ مِن کُلِ قَریب . ای نزدیك تر از هر نزدیك . ❤️‍🩹✨️
برای غیر خدا .... 🤭
کار خاصی نیاز نیست بکنیم کافیه کارهای ِ رو بخاطر ِ انجام بدیم اگه تو این کار زرنگ باشی شک نکن شهید بعدی تویی
• عاقل که درد فراق نداره .. درد فراق و فقط داره عقیده عاشق جماعت هم اینه که 《کاری به کار عقل ندارم! به قول عشق : کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا..؟》
بسپار به خودش:)🌱 ♥️
دلگرم کننده ترین آیه ای که خوندم اینجا بـود که گفت: وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ یعنی اگر برای تو خیری بخواهد هیچکس نمی‌تواند مانع لطفتش شود، به همین قشنگی ... ✨ 🌿
«وَهُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ» همراهتونه هر جا که باشید، قدم به قدم، توی سخت ترین و حساس ترین لحظه ها، همه جا و همیشه پس بدون ترس ادامه بده... ✨🤍
✨☁️ “مَن‌ کان‌ لِلّٰه، کان‌ الله‌ُ لَه” ‏تو نگاهت به خدا باشه؛ و همه‌ ی نیروهایش ،برای‌ تو خواهد بود .🌿 ❤️ |
ان الله مع صابرین... خدا همراه صبرکنندگان است... منبع پروفایل های مذهبی اینجاست🌷
آقا امیرالمومنین‌علیه‌السلام: مبادا به خاطر راضی کردن کسی، خشم را به جان بخری! نهج‌البلاغه،نامه۳۱
●آقا امیرالمومنین(علیه‌السلام): به خودتان اجازه ندهید به کسی غیر از تکیه کنید! | غررالحکم،حدیث۶۷۳۵
خیلی قشنگه✨👇🏻 خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد.. خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت... خواستند او رابفروشند که برده شود، پادشاه شد... خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد... از نقشه های آدمها نباید دلهره داشت، چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است... یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا؛ حتی به سوی درهای بسته هم دوید... و تمام درهای بسته برایش باز شد... اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهاي بسته برو چون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست!🩶♥ ✨🌿