#دلشوره
#پارتشصت
رادین : انقدر زود قضاوت نکن میرم یه چیزی بگیرم مامانت از دیشب چیزی نخورده تو هم برو پیشش تنها نباشه
رادمهر : چشم 🙂💔
___
روشا : حال رها دیوونه ام کرده بود 💔🙂ناخود آگاه چشمام میبارید دست خودم نبود فقط حرف های دکتر تو گوشم اکو میشد : هوشیاری شون پایینه باید سریعتر دستگاه هارو جدا کنیم این طوری فقط داره اذیت میشه
آخه چطور اجازه بدم پاره ی تنم و بکشن😭😭😭😭چطور خنده هاش و فراموش کنم چطور ناز کردن هاشو فراموش کنم چطور لوس بازیاشو فراموش کنم اصلا اگر رها نباشه برای کی لباس بخرم 😭😭😭😭💔یاد تمام خاطرات میوفتادم همیشه خودم براش لباس می خریدم خودش فقط ناز میکرد و با مهربونی تشکر میکرد آخه اگر رها نباشه برای کی حرص بخورم 😭😭😭😭
دستش و گرفته بود : رها خانم 🙂💔پاشو دوباره موهاتو شونه کنم دیگه ایندفعه من نمیگم بزرگ شدی تو هم بگی این طوری خوشگل تر میشم 😭😭😭مگه قول ندادی وقتی رفتی زود زود بهم سر بزنی الان کلا میخوای از پیشم بری ؟😭😭😭😭تو که بی معرفت نبودی تو که هر جا میرفتی قبلش اصرار میکردی منم بیام💔😭😭الانم منو با خودت ببر
رادمهر : تحمل اشک های مامان و نداشتم 💔
نشستم کنارش : مامان جان شما برو خونه من هستم
روشا: میخوام پیشش باشم😭😭💔
رادمهر : گریه نکن قربونت برم من هستم شما برو یه خورده استراحت کن
روشا : رادمهر دست از سرم بردار میخوام پیش دخترم باشم😭😭😭😭هر چقدر تونستید ازم دورش کردید الان بزار لاقل کنارش باشم 😭😭💔
رادمهر : چشم چشم فقط شما گریه نکن 💔