🌱 ⃟♥°
تَجربہبِـهمیاددادهکـِه...
بَرایاینکِـهطلبشَهادَتکنۍنَبایدبه
گُذشتهخودتنِگاهکُنۍ...!
راحـَتباش!نِگرانهیچۍنَـباش!
فقطمواظِباینباشکِـه،شیطونبِهتنگہتو
لیـٰاقتشَهادتنَداری..🙂!'
⇠|♥️|•• #شھیدانہ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(🌱)اللّهُمَّ
🌸(🌱)صَلِّ
🌸🌸(🌱)عَلَی
🌸🌸🌸(🌱)مُحَمَّدٍ
🌸🌸🌸🌸(🌱)وَ آلِ
🌸🌸🌸🌸🌸(🌱) مُحَمَّدٍ
🌸🌸🌸🌸(🌱)وَ عَجِّلْ
🌸🌸🌸(🌱)فَرَجَهُمْ
🌸🌸(🌱)وَ اَهْلِکْ
🌸(🌱)اَعْدَائَهُمْ
(🌱)اَجْمَعِین
سلامعلیڪم🖐🏻✨
یہ کانال بہ عشق شہادت و آقامون ساختیم..!🙂🤍
"https://eitaa.com/joinchat/760938666C39c0c192bf"
❪شہادٺبالنمیخوادحالمیخواد..❫
❪اگھحالشوداشٺیممیریم..❫
❪اگھہمڪہنہهسٺیمدرخدمتتون❫
⦑شہیدمحمدرضادهقانامیرے⦒✨🖇
ـ رماݩهاوادیٺهاباخۅدمونہ😍♥️
ـ خوشآمدے🥰❤🔥
عضۅشیددلمارۅشادڪنیدٺاڪلےازپسٺهامۅنبہرھمندبشید😉🖇️
ـ اینجامیخوایمزمینہسازظہورباشیم!
ـ میخوایمشہیدانہ بزیسٺیم!🙂💔
.
.
#امیرےحسینونعمالامیر💚
آبرویم همہ این است
شدم عبد حسین
واے اگر نوڪر این خانہ
حسابـم نڪنے...💔🍂
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر خوب که پایشماست، نوکریم
حسین جانم . .❤️
اشتیاقیکه به دیدارِتو دارد دلمن
دلِمنداند و مندانم و دلداند و من!
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
آسمـونۍشُدننَہبالمیخـوادنَہپر
دِلۍمیخـوادبِہوسعَتخودآسمـون
مَردانآسمـونۍبـٰالپَروازنَداشتَنتَنها
بِہنِداۍدِلشـونلَبیکگُفتـنوَپریـدَن((:♥️!'
˼
🍃🌸
تمام کمد هارا زیر و رو میکنم
لباس های بهاری
بارانی ها
خانگی ها
مجلسی ها
خسته میشوم از این همه رنگ و مدل
نگاهم که به تو گره میخورد
آرام میشوم
ساده بودنت،دنیآ می ارزد
مشکی آرام من♥️✨💚
#دختر_پیرومهدی
شھادت ؛ راه رو آسون میکنه!💔'
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِحسین
" ادم با حرف و حدیث شهید نمیشه..!💔
هرچقدر به شهدا نزدیک باشی شهید هستی...
#خواهرم بیداری…؟؟؟
بی قرارم اینك …
پشت خطݥ…
وصلی ؟؟؟📞
خواهرم باتوسخن میڴویم ..
اگر آقا غریبم آید..🌸..
و بگوید دختر..🧕🏻..
سالها پشت در #غیبت اڴر من ماندم😔
این همہ #ندبه ۍ غربٺ خواندݥ
همہ اۺ وصل به ڴیسوے تو بود ...
چه جوابی دار؎؟؟؟😔
اگر آقا ڱوید
از سر #عشق_خیالۍ ݣھ تو کرد؎ آواز
من ندارم #سرباز
چه جوابی دار ..😞..؟
#دختر_شیعه هنوزم وصلی..📞..¿¿
تو رو #ارباب قسم قطع نݢݧ
سالها منتظرم
رحمۍ ݢݩ ..
🥀مجاهدان313
شهداء دعاداشتند . . .
ادعا نداشتند . . .
نیایش داشتند . . .
نمایش نداشتند
حیا داشتند . . .
ࢪیا نداشتند . . .
ࢪسم داشتند . . .
اسم نداشتند . . .
یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
🤍🌱
در میـانِ قبـورِ شه.دا قدم میزدم...
بوے عطرِ دلانگیز آب و خاڪ
هـوش از سرم برده بود (:
همینطور ڪھ بھ مَزارِ رفیق شهی.دم
نزدیڪ میشدم ؛ یادِ اینجملهافتادم:
"شه.دا خاڪیانـد!
ڪافیست #باران بزند؛تا
عطرشان همه جا را پُرڪند" #شهید_محسن_حججی
یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
♥✨♥✨♥✨♥✨♥✨♥✨
✨♥✨♥✨♥✨♥✨♥✨
♥✨♥✨♥✨♥✨♥✨
✨♥✨♥✨♥✨♥✨
♥✨♥✨♥✨♥✨
✨♥✨♥✨♥✨
♥✨♥✨♥✨
✨♥✨♥✨
♥✨♥✨
✨♥✨
♥
#به_سمت_او
#پارت4
بدتر از من...
یعنی اگه ولم میکردی و اگه سینی چایی دستم نبود بخش زمین میشدم از خنده😂
وجدان:(یعنی دختر هم دخترا ی قدیم)
نکه تو از من بزرگ تری
وجی:(😐چیزی ندارم)
بهتر
خب مادر داماد هم...(چیه نکنه فک کردین مث رمانا میگم مادر داماد هم قربون صدقه ام میرفن نخیر زن عموی ما اینطوری نیست) هیچی نمی گفت غیر از بحث طلا که با مشارکت محبوبه (زن ایرج داداش امیر محمد پسر عموم) گفت که
+ببخشید دخالت میکنم ولی به رسم همیشه از این بحث ها دور شیم و بزاریم که این جوون ها هم برن باهم صحبتی داشته باشن
وایکه ذوب شدم
بابام: پس با اجازه داداش بفرمایید
عمو: اختیار داری بلند شید برید صحبت هاتونو بکنید
امیر و من: چشم
یه لحظه به هم نگاه کردیم ولی سریع چشم برداشتم و اونم متوجه شد که ضایع نشه
رفتم بالا و اونم پشت سرم در اتاق رو باز کردم و گفتم بفرمایید که پرو پرو رفت بیشعور
اولش میخواستم بریم روی کاناپه پشت که چند متری فاصله با مبل هایی که مهمون ها نشسته بودن داشت صحبت کنیم ولی خب اون موقع بیشتر معذب بودم
رفتم داخل که مظلوم امیر تا پنج دقیقه هیچی نگفت اصلا حواسش نبود دستم رو هم تکون دادم بازم هیچی نشد یه فکری به ذهنم رسید گوشیش زنگ بدی داشت برای همین بهگوشیش زنگ زدن بدبخت سکته کرد باید منتظر جنگ جهانی سوم باشم سریع دستم رو روی صورتم گذاشتم که...
نویسنده#گمنام
توسط ادمین #گمنام
#رمان
برای دیدن بقیه پارت ها عضو کانال ما شوید
@dokhpkjbbvdsryj