eitaa logo
دُخت‌حـٰاجۍ‌|ᴅᴏᴋʜᴛ ʜᴀᴊɪ
40 دنبال‌کننده
46 عکس
33 ویدیو
0 فایل
«بسـم‌ـرب‌نگـاھ‌حاجۍ🇮🇷!'» ﭘﺷﺗﻳﺑﺍن ﻭﻟﺍﻳت ﻓﻗﻳﻫ ﺑﺍﺷﻳﺩ ﺗﺍ ﺑﻫ ﻣﻣﻟﻛت ﺷﻣﺍ ﺍﺳﻳﺑی ﻧﺭﺳد🕶:)! ڪُپۍ‌ازڪانـٰآلمـۅن‌آزادھ!(: +‹یڪ‌صلـۅـٰاٺ›‌🖐🏻!- تبادل: @Dokht_hajii https://harfeto.timefriend.net/16859689922666 لفت‌دادی‌313‌صلوات‌گردنت🥹:)
مشاهده در ایتا
دانلود
نَهایَةَ الحُــ❤️ـبْ؛ تَضْحیَة... عاقبت عــشـ❤️ــق؛ جانفدا شدن است... 『@dokht_hajiiii
حقوقش کفاف زندگی مشترکی که شروع کرده بود رو نمی داد گاهی با موتور می رفت و مسافرکشی می کرد اما پولی که از این راه به دست می آورد رو خرج خورد و خوراک نمی کرد به خانمش می‌گفت: این پول رو جدا بذار من گواهینامه موتور ندارم ممکنه پولش شبهه ناک باشه به حقوق سپاه اطمینان بیشتری دارم با این پول، پول آب و برق و گاز و شارژ ساختمون رو بدیم... @dokht_hajiiii
هربار که می روم زیارت امام رضا (ع) صدایش می پیچد توی گوشم که «تا بهت اشک ندادن، نرو داخل» می‌گفتم: خب چیکار کنم؟ می‌گفت: توی صحن قدم بزن... خودش از صحن جامع رضوی شروع می کرد و یک دور، دور حرم می چرخید زمزمه می کرد و شعر می‌خواند و استغفرالله می‌گفت تا واقعاً گریه اش می‌گرفت بعد می‌گفت: حالا بیا برویم داخل؛ پیش ضریح آنجا هم سلام میداد و زیاد جلو نمی رفت... @dokht_hajiiii
ازش پرسیدن این چیه سنجاق کردی رو سینه‌ت؟! 🤔 لبخند زد و گفت: این باطریه، اگه نباشه قلبم کار نمیکنه❤️(: شهید‌هادی‌ذوالفقاری♡ 『@dokht_hajiiii
خیلی عصبانی بود سرباز بود و مسئول آشپزخانه اش کرده بودند ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هرکس بخواهد روزه بگیرد، سحری بهش می رساند خبر سحری دادن ها که به گوش سرلشکر ناجی رسیده بود خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه سرباز ها به خط شوند و بعد یک لیوان آب به خوردشان داده بود که «سرباز ها را چه به روزه گرفتن!» پس از این جریان ابراهیم گفته بود: اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می کردند برایم گواراتر از این بود که با چشمان خود ببینم که چگونه این از خدا بی خبران فرمان می دهند تا حرمت مقدس ترین فریضه دینی مان را بشکنیم و تکلیف الهی را زیرپا بگذاریم! ابراهیم بعد از بیست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه بعد برگشت،‌ با چند نفر دیگر کف آشپزخانه را تمیز شستند و با روغن موزاییک ها را برق انداختند سرلشکر ناجی که رسید، در درگاه آشپزخانه ایستاد، نگاهی مشکوک کرد و وارد شد اولین قدم را که گذاشت تا ته آشپزخانه کشیده شد و کارش به بیمارستان کشیده شد همین شد که بچه ها تا آخر با خیال راحت روزه گرفتند(: @dokht_hajiiii