eitaa logo
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
8.9هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
297 فایل
💌 کانال رسمی «دخترونه حرم امام رضا علیه السلام» 💌https://www.haram8.ir/dokhtar_razavi معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی 💚👈 راه ارتباطی با دخترونه رضوی: @dokhtar_razavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 🌙 . 🌱 روزى گروهى از شيعيان وارد مدينه شدند تا سؤالهاى خود را از امام موسى بن جعفر (ع) بپرسند. كاروان پس از ورود به مدينه به سوى خانه امام راه افتادند به اين اميد كه هم سؤالات خود را بپرسند و امام (ع) را ببینند. هرچه نزديك‌تر مى‌شدند، شـوق ديدار افزونتر مى‌شد؛ تا اينكه جلـوى در خانه حضرت رسيدند.⛅ . در زدند و اجازه ورود خـواستند؛ به آنان اطلاع دادند كه امام در مسافرت هستند. همه کاروان ناراحت شدند و با غم اسباب و اثاث خود را جمع كردند و تصمیم گرفتند عازم شهر خود شوند. دختركى شيرين‌زبان و زیبا از منزل امام (ع) بیرون آمد و سؤالها را از آنان گـرفت و با دقتِ تمام، پـاسخ يكايک نامه‌ها را نـوشت و نامه‌ها را دوبـاره به آنان بازگرداند.☔ . مردان بزرگ كاروان هرگز چنيـن صحنه‌اى را به ياد نداشتند که كودكى هشت يا نه ساله بتواند جـواب سـوالهاى فقهى را بدهد! آنان در دل مى‌گفتند: «جواب ايـن سوالها اگر آسان بـود، همان علماى شهر مى‌دادند. سوالها اينقدر پيچيده بـود كه مـا نزد امام آورديم. سبحان الله عجب خاندان پاكيزه‌اى...»🍃 . کاروانیان شاد و خوشحال از این خاطره خوب، كم‌كـم از مدينه خارج شدند. در راه، مردى، از فاصله دور، امام مـوسى بن جعفر (ع) را دید. همه كاروانيان بى‌درنگ پياده شدند و شتابان نزد ايشان رفتنـد. آنگاه داستان خـود را با شور و شادى تمام بازگو كردند و دستخط آن دختـر را هـم نشان دادند.💫 . امام همین‌که نامه را باز کرد، سيمايش از شادى شكفته‌شد. لبخند زیبایى بر لبانش نقش بست و با همان لبخند آسمانى فرمود: فداها ابوها فداها ابوها فداها ابوها... (پدرش به فدايش...)💕 . . . * مستدرک الوسائل ج ۱۵. ص ۱۱۵ (س) دخترونه حرم امام رضا علیه السلام @dokhtar_razavi
💌 🌙 . . در دامنه‌ی کوه مشغول چراندن گوسفندها بود که یکی از گوسفندها از گلّه خارج شد و تنها به سوی بیابان دوید.🐏 . از جا برخاست و به طرفش دوید تا او را بگیرد و برگرداند. در آن مسیر سنگلاخ، دنبال گوسفند می‌دوید و از گلّه فاصله می‌گرفت.⚡ . هوا تاریک شده‌بود که گوسفند را پیدا کرد؛ با اینکه خیلی خسته شده‌بود و نفس‌نفس می‌زد، به گوسفند که رسید، دلش به رحم آمد؛ یادش آمد که این گوسفند، هر چه باشد، نعمت خدا برای اوست و او با همین گوسفندها امرار معاش می‌کند.🍀 . با مهربانی نوازشش کرد و گفت «درست‌ است خسته شده‌ام امّا تو گناهی نداری؛ کاش خودت را خسته نکرده‌بودی...»💕 . پاهای گوسفند سست شده‌بود و توان راه رفتن نداشت؛ برای همین، برایش آب آورد و آنقدر دست بر سر و رویَش کشید تا حال گوسفند بهتر شد. . آن‌روز، موسی (ص) با دلی صبور و آرام همراه گوسفند به طرف گلّه می‌رفت که خدا او را بخاطر همین خُلق خوش، بـــرای مقـــام نبـــوّت انتخاب کرد🍃 . . . . . برگرفته از کتاب «داستانهای خواندنی از پیامبران اولوالعزم». محمد محمدی اشتهاردی 🌸🌸 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 💕 🌙 . هر روز مادرم وقت ناهار، سفره را به نیت یکی از معصومان پهن می‌کرد. روزی سفره را می‌انداخت و می‌گفت: «بچه‌ها، امروز مهمان رسول اکرم (ع) هستیم» 💚 . روزی مهمان امیر مؤمنان علی (ع) بودیم و روزی مهمان حضرت فاطمۀ زهرا، و روزهای بعد مهمان مابقی این خانواده؛ به این ترتیب، در خانۀ ما نام تمام معصومان، سر سفره برده می‌شد.💓 . مادرم دست‌پخت خوبی داشت و من در همان کودکی، لذّتی را که در طعم غذای مادرم می‌چشیدم، از جانب اهل‌بیت می‌دانستم. ⛅ . خانۀ ما هر روز برای معصومان، سفرۀ نذری می‌انداخت و بچه‌های خانه، این نذری را می‌خوردند. وقتی بزرگتر شدیم، یقین و باورمان شد که عالم سر سفرۀ احسان و نعمت اهل بیت نشسته است و آنها به معنای حقیقی کلمه «اولیاء‌النعم» هستند.🌸 . امام صادق (ع) در حدیثی، به داوود رِقّی فرموده‌اند: «داوود، اگر اسم و روح من نبود، نه نهرها جاری می‌شد و نه میوه‌ها می‌رسید و نـــه درختـــها سبـــز می‌شـــدند» 🍀🍀 . . . . . 🍃🌸 💚💜 📚 «صفحه‌ی صداقت». نعیمه استیری. انتشارات آستان قدس رضوی دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi . دوستانتان را به دخترونه‌ی حرم رضوی دعوت کنید 💙 .