🍃 #خاطره_شیرین #حتما_بخوانید🌙 آن روز اعلام کردیم که هر کس هر نوع عینک اضافه که در خانه دارد بیاورد مدرسه.👓 عینکهایی که جمع شدند هفتاد تا شدند. به بقیه مدرسه‌ها هم اعلام کردیم. عینکها زیاد شدند. به بخش بهداشت رضویه 📞 تلفن زدیم که ما می‌توانیم تمام عینک مورد نیاز منطقه شما را بدهیم. با یک عینک‌فروشی صحبت کردیم، قرار شد شیشه‌های فریم‌ها را عوض کند.🍀 پول تمام شیشه‌ها را خودمان پرداخت کردیم. هر کس عینک لازم داشت، یک نامه از طرف بهداشت می‌گرفت و می‌رفت آن عینک فروشی و عینک رایگان تحویل می‌گرفت. 🌸 در عرض یک ماه، کلّ منطقه از عینک بی‌نیاز شدند. مازاد عینکها را هم فرستادیم روستاهای جنوب خراسان. ⛅ آن منطقه، محروم بود و من می‌دانستم در هر مدرســه‌ای تعـــدادی دانش‌آموز هســت که عینــک لازم دارد.... 💜💚 📌 خاطره خانم صدیق‌زاده (از معلمان پرورشی دهه ۶۰) 📚 منبع: تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد #یک_خاطره_خوب🌸🍃 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi

🍃 #یک_خاطره_خوب #حتتما_بخوانید تازه با هم ازدواج کرده بودیم و من خیلی اخلاقش را نمی‌دانستم. بیشتر دلم میخواست غذاهای رنگی بپزم و مشغول تزئینات باشم تا خوشحال باشد🍗🍝 اما یوسف نه به غذا ایراد می‌‌گرفت، نه به کارِ خانه. حتی اگر دو روز هم غذا درست نمی‌کردم، خم به ابرو نمی‌آورد. یوسف خوشحال‌تر می‌شد، اگر می‌نشستم و چهارتا کتاب می‌خواندم. می‌گفت «زیاد وقتت رو صرف کارهای روزمره‌ی زندگی نکن که از مطالعه‌ات بمونی»📘📚 وقتی بچه‌ها به دنیا آمدند، بیشتر پول‌هایش را خرج کتاب خریدن برای حامد و فاطمه می‌کرد. برای خودش هم می‌خرید. هر وقت بچه‌ای به خانه‌مان می‌آمد، به او کتاب و اسباب‌بازی هدیه می‌داد. 🎁🎉 یوسف مرد جنگ بود، اما همیشه فکرهایش خیلی قشنگ بود؛ به جبهه که می‌رفت، کار رزمنده‌ها را سامان می‌داد و خانه که می‌آمد، فکرهای خوب او زندگی ما را زیبا ‌‌می‌کرد 🌸🍃 خاطره‌‌ای از همسر شهید #یوسف_کلاهدوز دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi