eitaa logo
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
8.8هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
298 فایل
💌 کانال رسمی «دخترونه حرم امام رضا علیه السلام» 💌https://www.haram8.ir/dokhtar_razavi معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی 💚👈 راه ارتباطی با دخترونه رضوی: @dokhtar_razavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 🌙 ۲۵ سالش بود که به خواستگاری‌ام آمد. یک افسر جوان بود و می‌دانستم زندگی با یک فرد نظامی آن‌هم ساده‌زیست خیلی سخت است 🍁 اما بخاطر پاکی و نجابتش، پدرم از بین همه‌ی خواستگارهایم با علی بیشتر موافق بود.💌 برای من هم تقوای علی خیلی مهم بود؛ این‌که به هیچ دختری نگاه نمی‌کرد و نماز و روزه‌اش در سخت‌ترین شرایط ترک نمی‌شد.🍀 علی، مرد رزم و جنگ بود، امّا قلبی مهربان داشت و برایش مهم بود فرزندانش دلی خدایی داشته باشند؛ برای همین به مریم و مهدی یاد داده بود هر کاری را با وضو انجام دهند و برای خدا کار کنند.❤ یادم است آن روزهای آخر، خواب دیده بود یکی از دوستان شهیدش آمد و او را با خود بُرد. خوابش را که برایم تعریف کرد، قلبم بیتاب شد؛ مگر می‌شد من باشم و علی نباشد؟ مگر زندگی بی او معنا داشت...؟!⛅ بعد از آن خواب، یک ماه بیشتر نگذشته بود که مرد زندگی من در برابر چشمهامان، هدف تیرهای منافقین قرار گرفت و به شهادت، یعنی همان آرزوی دیرینه‌اش رسید💚 * خاطره‌ای به نقل از همسر شهید 💜 دخترونه نورالهدی @dokhtar_razavi
🍃 🌙 مردی از سفر خانه‌ی خدا برمی‌گشت. در راه پول خود را گم کرد. خیلی خسته بود. وقتی به شهر رسید پیش امام رضا (ع) رفت و گفت: «من فقیر نیستم. در بین راه پولم را گم کرده‌ام»🍁 امام (ع) از جایش بلند شد، داخل اتاقی دیگر رفت و لحظاتی بعد دستش را از در بیرون آورد و کیسه‌ی پولی را به مرد مسافر داد.🍀 آن مرد خوشحال شد، پول‌ها را گرفت و رفت. وقتی امام (ع) از اتاق بیرون آمد، پرسیدم: «آقای من، چرا نخواستید او را ببینید؟» 🌙 امام (ع) فرمود: «نمی‌خواستم در لحظه‌ی کمک کردن، مرا ببیند و بخاطر پولی که به او دادم، خجالت بکشد.....» ⛅ 📗 «مشق خوب» داستان نامه رضوی. به کوشش سید نوید برکچیان. معاونت تبلیغات آستان قدس رضوی دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
🍃 🌙 رجاءبن ابی‌ضحاک، مأمـور مأمـون بـود. بـا سـربازانش آمـده بـود کـه امام‌رضـا (ع) را از مدینه به مرو ببرد.⛅ راه دراز و طولانی بود. دستور داشت امام (ع) را زیر نظر بگیرد و همۀ اتفاقات را گزارش کند.🌙 رجــاء گفته‌است: «به خــدا هیچ‌کس را باتقواتر از او ندیدم. نام خدا همواره بـر لبانش بـود و ترس از خدا همیشه در دلش...»🍀 به مـرو که رسیدند و عبادتهـای روزانـه و شـبانۀ امـام (ع) را شـرح داد،📝 مأمـون سـری تـکان داد و گفـت: «این مرد، بهتریـن انسان روی زمین و دانـــاترین و عـــابدتریـن آنـــان است؛ اما آنچـه دیده‌ای، به هیچ‌کس مگو تا خودم آنها را برای مردم بگویم!» امـا هیچوقــت آنها را بــرای کســی نگفــت!🍁 📗 یک قمقمه دریا. آستان قدس رضوی @dokhtar_razavi دوستانتان را به کانال دخترونه حرم رضوی دعوت کنید 💙
🍃 🌙 آخرین روزهای زندگی پیامبر (ص) بود. 🍁 جانشین ایشان در حجه‌الوداع، معرفی شده بود و حالا وقت آن بود که حرفهای آخر و وصیت‌های خود را یکی‌یکی به گوش یاران و فرزندان برساند: «با زیردستان خود به نیکى رفتار کنید اخلاق خوب را پیشه خود سازید» به فاطمه (س) هم مژده داده بود که بعد از رحلت، تو اولین نفری هستی که به من می‌پیوندی 💔 روزی یکی از بزرگان شهر، از امیرالمومنین (ع) پرسید: «پیامبر (ص) در آخرین لحظات عمر چه گفت؟ آخرین وصیت ایشان چه بود؟»🌙 امام علی (ع) فرمود: آن لحظه، پیامبر در حالیکه سرش روى شانه من بود، فرمود: «الصلاة الصلاة» (نماز، نماز) آخرین وصیت پیامبر، بود ..... 🍀 📗 الطبقات الکبرى. ج  ۲. ص  ۲۵۴ دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
🍃 🌙 اهل خانه غذا نمی‌خوردند. حال آقا خیلی وخیم بود. چه کسی در چنین اوضاع و احوالی به فکر خوردن و آشامیدن است؟!⚡ امام رضا (ع)، یاسر خادم را صدا زدند و فرمودند: «مردم چیزی خورده‌اند؟» یاسر که گریه راه گلویش را گرفته بود، گفت: «آقا! بــا این حال ِ شما، چه کسی می‌تواند غـذا بخورد!»🍁 امام (ع) از جا بلند شدند و فرمودند: «سـفره را بیندازید» سفره را انداختند. حضرت فرمودند: «بگویید همۀ اهل خانه بیایند» همه آمدند. امام (ع) با یکی‌یکی آنها احوال‌پرسی کردند؛ سـپس لقمه‌ای برداشـتند تـا دیگـران هـم بخورنـد. 🍇 وقتـی همه غـذا خوردنـد، فرمودنـد: «بـه زن‌هـا غـذا داده‌ایـد؟» گفتنـد: «آنهـا هـم غـذا خورده‌اند»🌾 انگار خاطر حضرت جمع شده بود، که یکی فریاد زد: «آقــا از هــوش رفــت!» ⛅ 📗 یک قمقمه دریا دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 🌙 از امروز دوباره نقاره‌های حرم امام رضا به صدا درمی‌آیند. 📣 نقاره‌های حرم، هر سال از آغاز محرّم تا سومین روز پس از شهادت امام رضا (ع) به رسم ادب، سکوت می‌کنند و از سوم ربیع الاول نواخته می‌شوند. 🍀 🔷 نقاره‌زنی در حرم رضوی را میرزا ابوالقاسم بابر (نوه گوهرشاد خاتون) از اواسط قرن نهم هجری مرسوم کرد🍃 که در این آیین، هر شبانه‌روز در دو نوبت، یعنی چند دقیقه قبل از طلوع و غروب آفتاب، 🔆 نوبت‌چیان رسمی، طبل و نقاره🎺 را با آهنگی خاص می‌نوازند و با نواختن آخرین ضربات، طلوع و غروب خورشید☀️ را اعلام می‌کنند. علاوه بر این، در عیدهای مذهبی و روزهای ولادت اهل‌بیت (ع) و لحظه 🕑 تحویل سال نیز نقاره‌ی شادمانی را چندین نوبت می‌نوازند. 🍰 در سحرهای ماه مبارک رمضان هم حدود یک ساعت قبل از اذان صبح، نقاره می‌زنند. خوب است بدانید امروزه مراسم نقاره‌نوازی، درون ساختمان نقاره، واقع در ضلع شرقی صحن انقلاب انجام می‌شود. 💜💚 دخترونه حرم امام رضا (ع) @dokhtar_razavi @razavi_aqr_ir
🍃 🌙 فک کن که روز شهادت امام عسکری (ع) کنارشون بودی و نفَس‌نفَس‌ زدن‌هاشون رو می‌دیدی.... 🍁 حالا با همون چشم‌های بارونی، ⛅ دل بسپار به چند خط از حرفهای آخرشون: ✨ امام حسن عسکری (ع) فرمودند: «شما را سفارش می‌کنم به تقــوای الهی و در دينتان، و تــلاش برای خــدا و راستگــويی🍏 و درباره‌ی كسی كه شمــا را امين دانسته؛ چه نيكوكار باشد يا بدكار و طولانی کردن ، و رفتار خوب با همسايگان 💙 ... زیرا هر کدام از شما، در دینش پارسا، و در سخن راستگو و امانتدار و با مردم باشد، گفته می‌شود: "او، يک شيعه است" 💚 و اين كارهاست كه مرا خوشحال می‌کند. 💫 مايه‌ی زينت و آراستگی ما باشيد نه زشتی؛ ... زياد به ياد خدا باشيد و زياد ياد مرگ كنيد و زياد قرآن بخوانید و زياد بر پيغمبر (ص) صلوات بفرستيد؛ 💜 ...آنچه را به شما گفتم حفظ كنيد؛ شما را به خدا می‌سپارم، و سلام بر شما.....»⛅⛅ 📗 بحارالانوار. ج ۷. ص ۳۷۲ دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
🍃 🌙 «حسین»، یکی نوادگان اهل بیت (ع)، مرتکب گناهی بزرگ بود. او روزی نزد احمد بن اسحاق، رفت تا یکی از مشکلاتی که داشت را بگوید، اما احمد بن اسحاق که از گناه حسین باخبر بود، راهش نداد و او را از خانه‌‌ی خود راند.🍁 در همان سال، احمد پس از حج، به سامرا رسيد و اجازه خواست تا خدمت امام عسکری (ع) برسد، ولی امام (ع) به او اجازه ورود ندادند.⚡ احمد که از شیعیان اهل بیت (ع) بود، بسيار گريه کرد،⛅ تا این‌که امام (ع) به او اجازه دادند و به محض ورود، به او فرمودند: ای احمد، چرا پسرعموی ما را راه ندادی؟ احمد گفت: به خدا قسم! او را رد نکردم مگر به سبب گناه او🍂 امام (ع) فرمودند: «راست می‌گويی؛ اما چاره‌ای نيست جز آن‌که ...💚 بعد از آن سفر، احمد بن اسحاق نزد حسین رفت و داستان ديدارش با امام عسکری (ع) را بيان کرد؛ حسين که با شنیدن این سخن امام (ع)، از گناه خود پشیمان شده بود، توبه کرد و از گناه خود دست برداشت.🍀 این پست رو برای سادات‌ دوست‌داشتنی و گلی که می‌شناسی🌷 📗 آیینه کمال. ص ۲۲۸ دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 🌙 آن سال، تازه به ایران برگشته بود و در دانشگاه ما تدریس می‌کرد. بچه‌های دانشکده از کیف و کفشِ آنچنانی‌اش می‌گفتند و لحن حرف زدنش؛ 🚀🏠 می‌گفتند هم خوب درس می‌دهد و هم برای رفع خستگی‌مان، از خاطره‌‌ سفرهایش می‌گوید؛ از جشن‌های فلان کشور یا هوای آن یکی شهر. ⛅ همه از اخلاق و کلاس‌هایش خوششان می‌آمد 🍏 با خودم فکر کردم به هر بهانه‌ای شده باید چند دقیقه‌ای در کلاس درسش حاضر شوم و حرفهایش را بشنوم.💤 آن روز کمی که درس داد، من را در کلاسش دید؛ آن‌وقت از رشته‌ و استادهایمان پرسید. بعد، وقتی فهمید اهل مشهد هستم، انگار دلش هوایی شد 💓 لبخندی روی لبهایش نشست و گفت «بعد از این‌همه سفر، هنــوز برایم لذّت در صحن‌های حرم نشستن، 💜 عطر رواق‌های زیبا و پر نور، نسیم خنک کنار ضریح، 💚 یک حس دیگر دارد؛ یک حس خوب؛ حس آرامش ... دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi دوستانتان را به کانال دخترونه حرم رضوی دعوت کنید 💙
💌 🌙 نوجوان بود و سن زیادی نداشت. آن روز وقتی پیامبر را دید، از شادی، لبخند روی لبانش نشست و به ایشان سلام کرد. 🌸🍃 پيامبر وقتی شادی او را دید، بعد از سلام، به او فرمود: «اى جوان! مرا دوست دارى؟» نوجوان گفت: «اى پيامبر خدا! به خدا سوگند، آرى...» 💚 پیامبر با لبخند، دوباره پرسید: «همچون چشمانت؟» گفت: بيشتر..... 💙 پیامبر فرمود: «همچون پدر و مادرت؟» گفت: بيشتر.... 💜 فرمود: «همچون خودت؟» نوجوان این‌بار با همان قلب پر از شوق گفت: «اى پيامبر خدا! به خدا سوگند، بيشتر....» 💓 پیامبر فرمود: «همچون پروردگارت؟» نوجوان، با شنیدن این حرف تعجب کرد! ⛅ بعد نگاهی کرد و آرام گفت: «به خدا، به خدا، به خدا، که اى پيامبر خدا! در حقيقت، تو را براى دوستىِ خدا، دوست مى‌دارم» 🍀 . در اين هنگام، پيامبر به همراهان خود روى كرد و فرمود: 💫 «اين‌گونه باشيد؛ خدا را بخاطر احسان و نيكى‌اش به شما، دوست بداريد و مرا براى دوستى خدا، دوست بداريد»💕 📗 حكمت‌نامه پيامبر اعظم (ص). محمدى رى شهرى. ص ۳۱۹ دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 🌙 هشت ساله بود که محمد او را از ابوطالب گرفت. از آن تاریخ، علی در خانه‌ی محمد زندگی کرد، در نوازش و مهربانی‌های او و عنایات خدیجه بزرگ شد. ⛅ در همان هشت سالگی، خواندن و نوشتن آموخت. شبها خدیجه و محمد، از رفتار و اخلاق پسندیده‌ای که در کارهای جزیی او می‌دیدند با هم صحبت می‌کردند. 💚 هرچه علی بزرگتر می‌شد، مهر و محبت او در دل محمد و خدیجه افزون می‌گشت. ✨ به دنبال همین علاقه‌ی محمد به علی بود که سال‌ها پس از بعثتش، به ابی لیلی‌الغفاری، یکی از یاران خود گفت: «بعد از من... دست به دامان علی دراز کنید؛ زیرا او نخستیــن کســی است که در روز رستــاخیز، مرا خواهد دید. او بزرگترین راستگـویان، و امیر مومنان است» 💕 📗 پیامبر. زین العابدین رهنما. صص ۲۵۶- ۲۵۹ دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi دوستانتان را به کانال دخترونه حرم رضوی دعوت کنید 💙
💌 🌙 سه سال دعوت نهانی محمد به‌طول انجامید. در این مدت اشخاص جدیدی، اسلام محمد را قبول کردند. یکی از آنها ارقم بود. بعد از او عثمان بن مظعون 🌴 محمد و پیروانش، همینطور مردم را نهانی به اسلام دعوت می‌کردند. قبول اسلام، فقط به گفتن شهادتین و به‌جا آوردن چند رکعت نماز بود. این نماز را در دره‌های مکه و خانه ارقم، پنهانی انجام می‌دادند. 🌙 . آیات قرآنی که به تدریج نازل می‌گشت در آنجا قرائت می‌شد. در این سه سال که هنوز محمد مامور به تبلیغ علنی نشده بود، چهل و هفت سوره‌ی‌ قرآن نازل شد: فاتحه، ناس، فلق، مدثر، عادیات و...💜💚 این سوره‌ها را مسلمانان با صدای خوش و خوش‌آهنگ می‌خواندند. آهنگ آن در گوش مردم، مانند بهترین نغمه‌ها خوش‌آیند بود و معانی آن، در دل و فکرشان، همانند چراغ پرنوری می‌درخشید.... 🌸🍃 📗 پیامبر. زین العابدین رهنما. صص ۲۸۷ -۲۸۸ دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 🌙 فرشته تصمیمش را گرفته بود. پیش خدا رفت و گفت: «خدایا، می‌خواهم زمین را از نزدیک ببینم. اجازه می‌خواهم و مهلتی کوتاه. دلم بی‌تاب تجربه‌ای زمینی است» ⛅ خدا درخواست فرشته را پذیرفت. فرشته گفت «تا بازگردم، بال‌هایم را اینجا می‌سپارم. این بال‌ها در زمین چندان به کار من نمی‌آید» 💚 خدا بال‌های فرشته را بر روی پشته‌ای از بال‌های دیگر گذاشت و گفت: «بال‌هایت را به امانت نگاه می‌دارم، اما بترس که زمین اسیرت نکند» 🍁 فرشته گفت «باز می‌گردم ... حتما باز می‌گردم» فرشته به زمین آمد و از دیدن آن‌‌همه فرشته بی‌بال تعجب کرد.💤 او هر که را می‌دید، به یاد می‌آورد. زیرا او را قبلا در بهشت دیده بود. اما نمی‌فهمید چرا این فرشته‌ها، برای پس‌گرفتن بال‌هایشان به بهشت برنمی‌گردند... 🌸🍃 📗 پیامبری از کنار خانه ما رد شد. عرفان نظرآهاری دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi دوستانتان را به کانال دخترونه حرم رضوی دعوت کنید 💙
💌 هنوز دانشگام تموم نشده 😐 سه ماه دیگه، مصاحبه‌ی کاری دارم 😎 تا فلان کلاس رو شرکت نکنم، حرفشم نزن 😶 هنوز دور دنیا رو نگشتم 🙄 او هم شاید به فکر رشد و موفقیت بود؛ تصمیم گرفته بود حالا حالاها فکر دیگری ذهنش را مشغول نکند.🍁 آن روز نزد امام باقر (ع) رفت و گفت: «من تارک دنیا هستم» 🍃 حضرت فرمودند: «منظورت از تارک دنیا چیست؟» گفت: «تصمیم دارم، هرگز ازدواج نکنم» ⛅ حضرت فرمودند: «برای چه؟» گفت: «برای رسیدن به فضل و کمال» 🍀 امام باقر (ع) با شنیدن حرف او، با مهربانی فرمودند: «از این تصمیم منصرف شو؛ زیرا اگر خودداری از ازدواج، فضیلت بود، فاطمه (س) به درک این فضیلت از تو شایسته‌تر بود، درحالی که هیچ كس نيست كه در فضیلت، بر وی پیشی گیرد...»🌸🍃 پ.ن : داستان به نقل از امام رضا (ع) ❤ 📙 بحارالانوار، ج ١٠٣، ص ٢١٩ دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 🌙 کاروان، برای دیدن امام رضا (ع) از مدینه به سمت مشهد حرکت کرد. 🐫 همه خوب می‌دانستند قلب مهربان و بیتاب خواهر، تاب و توان این‌همه دوری را ندارد. ⛅ اما هنوز به مشهد نرسیده بودند که دشمنان اهل بیت (ع) با کاروان، وارد جنگ شد. آن روز، تقریبا همه مردان کاروان به شهادت رسیدند.❤ تا مشهد، فاصله زیادی مانده بود و حمله دشمنان، رمق را از کاروان گرفته بود.⚡ قرار شد به‌جای مشهد، به شهر قم بروند و مدّتی آنجا ساکن شوند. خبر به گوش مردم رسید و شهر پر شد از شادی و شور 🌸🍃 فاطمه معصومه (س) تنها ، میهمان شهر قم بودند 💫 اما حالا قرنهاست حرم پاک ایشان پناهگاه‌ قلب‌هایی است که با محبّت اهل بیت (ع) تپش دارد . . .💚💜 🌟 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 به یه انرژی مضاعف نیاز داری؟ 💓 احساس می‌کنی اتفاقای اطرافت تکراری‌ان و حس نشاطت کم شده؟ 🍁 دلت می‌خواد با یه حس بهتر به کارهات برسی؟ ✨ 👈 توی روز، این دعای پیامبر (ص) رو زیاد تکرار کن: «اللهم امْنُنْ عَلَيْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْكَسَلِ وَ الْعَجْزِ وَ الْعِلَلِ وَ الضَّرَرِ وَ الضَّجَرِ وَ الْمَلَل» ⛅ خدایا سرزندگی و کوشایی را به ما هدیه کن و از سستی، تنبلی، ناتوانی، بهانه‌آوری، زیان، دل‌مردگی و ملال، محفوظمان دار 💕 📗 بحارالانوار. ج ۹۱، ص ۱۲۵ دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 🔔 آهنگ گوشی هرکس، با توجه به اعتقادات، سلیقه‌ها و روحیاتش انتخاب می‌شه 💚💜 بعضی‌ها دوست دارند با هر تماس تلفنی، صدای یا مداحی رو بشنوند 🔆 و بعضی‌ها ترجیح میدن ترانه‌های ایرانی یا خارجی یا حتی صدای 🍃 صدای زنگ تلفن همراهشون باشه؛ بطور مثال، بعضی‌ها برای این مورد صدای ⛅ رو انتخاب می‌کنن تا با شنیدن صدای اون، احساس آرامش کنند 💕 👈 اما باید یادمون باشه به‌عنوان یک خوب و باخدا انتخاب بعضی آهنگ‌ها مشکل شرعی داره ⚡ بعضی آهنگ‌ها هم از نظر عموم، حساب می‌شن و صدای اونها، افراد رو ناراحت می‌کنه 🍁 مثلا صدای نعره‌ی حیوانات، یا صدای جیغ؛ که این موارد، هم از لحاظ و هم پذیرفته نیستند! ⛔ ✅ بنابراین خوبه همیشه برای گوشی‌هامون، حسّاسیت بیشتری به‌خرج بدیم 💓 و آهنگی رو انتخاب کنیم که معرّف پاک و اجتماعی ما باشه . . .👌👌 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 گاهی فکرهای عجیب، بیقرارت می‌کنه: «چرا اون اتفاق افتاد؟ چرا اون حرف‌ها رو زدم؟ ⚡ چرا اون کار رو انجام دادم؟» 🌵 👈 درسته که همیشه باید حواسمون جمع باشه تا کمتر اشتباه کنیم، اما یادت باشه ، مشکلات رو بیشتر می‌کنن ⛅🍁 برای همین، خوبه این فکرها و جمله‌ها رو به خاطر بسپاریم، تا با تکرارشون، بیشتری برای تلاش کردن داشته باشیم👇: 🍀 «اشتباه، گریزناپدیره و هیچ انسانی بی‌عیب نیست!» 🌸 «قبلا تونسته‌ام از چنین موقعیتهایی موفق بیرون بیام و الان هم می‌تونم باهاش مقابله کنم»👍 🍀 «در حال حاضر، توی این موقعیت گیر افتادم اما این وضعیت، موقتی‌ه!» 💚 🌸 «این، یه فرصته تا یاد بگیرم چطور با ترس‌هام مبارزه کنم» 🍀 «اونقدر قوی هستم که بتونم با این موقعیت کنار بیام . . .» ✌✌ دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 #برگه‌ها_بالا #حتتما_بخوانید 💠 گزینه ۱: یه کار آسون 💠 گزینه ۲: یه کار سخت کدوم گزینه رو انتخاب می‌کنی؟ اینکه توی هر شرایطی، کار آسون رو انتخاب کنیم در نگاه اوّل، بهتر و دوست‌داشتنی‌تره ✅ اما خوبه بدونیم: افرادی که حاضرند گزینه ۲ رو انتخاب کنند، معمولا در زندگی، #موفق‌تر هستند 🍀 👈 هر چقدر انسان‌ها از ظرفیت جسمی و روحی خودشون بیشتر استفاده کنند، 🍏 و چیزهای بیشتری یاد بگیرند، از زندگی حس #رضایتمندی بیشتری دارند ✨ اگر تا این لحظه با تلاش‌هات به جایی‌که دوست داری نرسیدی، 🍁 اگر گاهی کم‌تلاش بودی و عقب افتادی، نگران نباش! ⛅ زندگی یک #دوی_ماراتن‌ ه، که به تو فرصت میده سال‌ها تلاش کنی، تا به نتیجه مطلوبی که دوست داری، برسی . . . 🌸🍃 #هیچوقت_برای_موفقیت_دیر_نیست #تلاش #موفقیت دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 #یک_حس_خوب #حتتما_بخوانید دلش مسجدی می‌خواست، با گنبدی فیروزه‌ای💙 و مناره‌ای نه خیلی بلند و پیرمردی که هر صبح و ظهر و شب بر بالای آن اللّه اکبر بگوید 💫 . دلش یک حوض لاجوردی کوچک می‌خواست، و شبستانی که گوشه گوشه‌اش مهر و تسبیح و جانماز است. دلش هوای محله‌ای قدیمی را کرده بود، با پیرزنهایی ساده و مهربان اما محله‌شان مسجد نداشت . . .🍁 🕊 فرشته‌ها که خیال نازک و آرزوی قشنگش را می‌دیدند، به او گفتند: «حالا که مسجدی نیست، تو مصالحش را فراهم کن، ما مسجدت را می‌سازیم» 🌸🍃 او خندید و گفت: «چه محال زیبایی» 💤 و نمی‌دانست هر بار که آهی می‌کشد، ⛅ هر بـار که دعـایی می‌کند، هر بار که خدا را زمزمه می‌کند، آجـری بـر آجـری گذاشتـه می‌شود؛ آجر همان مسجدی که آرزویش را داشت . . . 💚💜 #خدای_خوب 🍏 پیامبری از کنار خانه ما رد شد. عرفان نظرآهاری #دعا #مسجد #گنبد دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
🍃 #یک_داستان_زیبا #حتتما_بخوانید ... فاطمه، سوالات را با دقت خواند. چند لحظه‌ای فکر کرد و گفت: «اجازه می‌دهی پاسخ سوالات را بنویسم؟» 📝 ابراهیم لبخندی زد و گفت: «حتما، صبر کن برایت قلم و مرکب بیاورم.» می‌دانست که فاطمه از عهده‌ی این سوالات برمی‌آید. 🍀 مردهای کاروان، خداحافظی کردند و مدینه را به قصد دیار خود ترک کردند. هنوز از مدینه دور نشده بودند که ... رئیس کاروان، #موسی_بن_جعفر را شناخت. از اسب پیاده شد و مشتاقانه به سمت او رفت. 💚 امام موسی کاظم نیز از اسب پیاده شد. سلام کرد و با مرد دست داد. 🔆 مرد گفت: «مشتاق دیدار شما بودیم. همراهانم سوالاتی از محضرتان داشتند که به همین دلیل می‌خواستیم محضر مبارک‌تان شرفیاب شویم، اما اهل منزل گفتند #سفر هستید. خدا را شکر که توفیق بود اینجا شما را زیارت کنیم» 💕 ... امام گفت: «سوالاتتان چه بود؟» رئیس کاروان، بُرد مصری را از میان عبایش درآورد و مقابل ایشان گرفت و گفت: «سوالاتمان را نوشتیم تا خدمت شما بدهند. اما دختر گرامی‌تان #فاطمه_خانم پاسخ آنها را برای ما نوشتند» 🌙 امام دست دراز کرد و پاسخ‌ها را از مرد گرفت. باز کرد و تمام آن را خواند. لبخند بر لبش نشست و سه بار زیر لب گفت: «فداها ابوها؛ پدرش به فدایش . . .» 🌸🍃 📗 «دختر ماه». نگاهی داستانی به زندگی حضرت فاطمه معصومه. سارا عرفانی #حضرت_معصومه💚 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 #حال_خوب #حتتما_بخوانید گفت: نگاه کن به بازی گنجشک‌ها! چه آسوده و بی خیال می‌خندند 💓 مرد پاسخ داد: «زمانی که کودک می‌خندد، باور دارد که تمام دنیا در حال خندیدن است 💚 و زمانی که یک انسان ناتوان را خستگی از پای درمی‌آورد، گمان می‌برد که خستگی، سراسر جهان را از پا درآورده ⛅ چرا ناامیدان، دوست دارند که ناامیدیشان را لجوجانه تبلیغ کنند؟ ⚡ چرا سرخوردگان مایلند که سرخوردگی را یک اصل جهانی ازلی و ابدی قلمداد کنند؟🌙 من هرگز نمی‌گویم که در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد 💤 من می‌گویم: به #امید بازگردیم، قبل از آن‌که ناامیدی نابودمان کند . . .» 🌸🍃 #یک_صفحه_کتاب 📗 یک عاشقانه آرام دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 #قلبهای_امیدوار #حتتما_بخوانید انتظار فرج یک حس قلبی نابه که تنها توی قلبهای با محبت ایجاد می‌شه 💕 کسی که منتظر فرجه، قلبش برای تمام مردم جهان می‌تپه 💚 او طاقت غم و رنج مردم دنیا رو نداره و دوست داره با ظهور منجی، #شادی به دلها برگرده 🍰🍰 انسان منتظر یک انسان متعهّد و مسؤل‌ه که دید و نگاهی وسیع و جهانی داره 🔆 🍀 #شهید_چمران در مناجات‌هایش نوشت: «من مسئولیت تام دارم که در مقـابل سختـی‌هـا و بـلاهـا بـایستـم ⚡ تمام ناراحتیها را تحمل کنم، رنجها را بپذیرم، چون شمع بسوزم و راه را برای دیگران روشن کنم، به مردگان روح بدمم و تشنگان حق و حقیقت را سیــراب کنم» 🌸🍃 #ظهور 🌙 #منتظران_واقعی دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 😉 داوطلب دخترونه‌ای عزیز، لطفا با دقت به سوالات زیر پاسخ دهید: 1⃣ آیا درباره خودت احساس خوبی داری و خودت رو دوست داری؟ 💕 2⃣ آیا با معیارهای درست درمورد خودت داوری می‌کنی و قضاوتت درمورد دیگران، منصفانه‌ست؟ 🍀 3⃣ آیا سعی می‌کنی از دیگران زود عصبانی نشی و مسائل مختلف رو شخصی نکنی؟ ⛅ 4⃣ آیا دوست‌های زیاد داری و دوستات، حسابی دوستت دارن؟ 💚💜 5⃣ آیا شاد هستی و شادی‌ت رو به دیگران انتقال میدی؟ 🌸🍃 6⃣ آیا در هر شرایطی فکرهای جدید و خوب داری و برای کارهات انرژی می‌گذاری؟ 🔷 اگه جوابهات مثبت بود، تبریک می‌گم؛ چون تو خوب و کافیه👌👌 👈 خب دیگه، خسته شدی، بفرما دهنتو شیرین کن 🍰🍰🍰🍰 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 #رنگ_خدا #حتتما_بخوانید «در دنیا پسندیده‌ای، و در آخرت، ستایش‌شده ...» 💫 وقتی برای اولین‌بار با امام باقر (ع) روبرو شد، یک #کنیز ساده بود؛ 🔅 اما زمان زیادی نگذشت که #عروس خانه اهل بیت (ع) شد✨ «حمیده»، #همسر امام صادق (ع)، بانویی پاک و باایمان بود 💜، که خیلی زود با علوم دینی آشنا شد و آنقدر معارف اسلامی را خوب یاد گرفت که اهل بیت (ع)، از بانوان می‌خواستند برای آموختن احکام و مسائل #دین، نزد او بروند 💚 حضرت حمیده‌، همان کسی بود که پس از دیدن خواب #پیامبر (ص)،💤 #نجمه خاتون، را به فرزندش، امام کاظم (ع) برای همسری معرفی کرد. این بانوی باایمان، مادربزرگ امام رضا (ع) است ... 🎉🎉 👈 می‌دونی مقبره حمیده خاتون کجاست؟ #بانوان_نمونه دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi