eitaa logo
دُخٺــࢪاݩ‌‌فـٰاطـمـے❤️💫
3.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
25 فایل
📣 بࢪا؎ عضویٺ دࢪ گࢪوه به عنوان مࢪبے یا دختࢪان فاطمے و یا اطݪا؏ از بࢪنامهـ ها با ادمین کاناݪ، دࢪ اࢪتباط باشید 📲 «گروه تبلیغی جهادی رشد🌱» ارسال تصاویر و ویدئوها: @aghayari12 ادمین: @Mirzaei1369 @SarbazAmad
مشاهده در ایتا
دانلود
🎋دعای خروج از صفر و ورود به ماه ربیع الاول🎋 پایان صفر را مژده دهید..بهشت برشما واجب میشود این دعای آخر ماه صفر است حتما بخوانید دعای خروج از ماه صفر👇 بسم الله الرحمن الرحیم یا سَیّدُ یا سَیّدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً مَمّا اَنا فیهِ وَاکْفِنی فِیهِ وَ اَعُوذُ بِکَ بِسْمِ اللهِ التّامّاتِ یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا خالِقُ یا رازِقُ یا بارِیُ یا اَوَّلُ یا آخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا مالِکُ یا قادِرُ یا واهِبُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا حَکیمُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ یا غَفورُ یا رَحیمُ یا غافِرُ یا شَکُورُ یا عالِمُ یا عادِلُ یا کَریمُ یا رَحیمُ یا وَدودُ یا غَفورُ یا رَؤفُ یا وِتْرُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مَعیدُ یا حافِظُ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا دَلیلُ یا حَیُّ یا قَیّومُ یا جَبّارُ یا غَفّارُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفْرانُ یا بُرْهانُ یا سُبْحانُ یا مُسْتَعانُ یا سُلْطانُ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَکَبّ‍ِرُ یا شَکُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا ‍وَفِیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا اَمینُ. (آمین یا رب العالمين) التماس دعا اولین نفرى باشیم که زودتر از موعد، ربیع الاول رو به همدیگر  تبريک میگوئیم حضرت محمد(ص) گفتندهرکس پایان صفر رامژده دهد بهشت براو واجب است. تا فرصت هست بین عزیزانتان نشر دهید مارا از دعای خیرتون بی بهره نگذارید یا علی دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسم ايرانيها اينه که : وقتی می خوان كسی رو از عزا در بيارن، براش لباس می برن... خدايا بعد از 2ماه عزا... بر قامت امام عصر، لباس فرج  و بر ما ، لباس تقوا بپوشان🤲 حلول ماه ربیع الاول مبـارک🌙♥️
32.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش تصویری ازچهارمین جلسه هیئت «دختران عقیله»، مصادف با رحلت نبی اکرم صل الله علیه و آله و شهادت امام حسن مجتبی و امام رضا علیهما السلام مربی: 🍃خانم قاسم زاده🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 قصه شب👇👇👇👇👇👇👇
🌹فصل هجدهم 🍃برگ چهل وششم از طرفی دلم برایت می سوزد،چون داری وارد همان بن بستی می شوی که من شده ام. این عشقی ممنوع و بی سرانجام است.پدرت هرگز رضایت نخواهد داد با رنگرزی شیعه که به جرم دشمنی با او به سياه چال افتاده،ازدواج کنی. برای من تجربه تازه ای است،اما می دانم عشق،بدون آنکه اجازه ورود بگیرد،هجوم می آورد. هرچه هست،هیجان انگیز است. احساس خوبی دارم! بیرون دارالحکومه از کنار چند نخلستان گذشتیم و به فرات رسیدیم. خط ساحل را گرفتیم و تا پُل،اسب ها را به یورتمه واداشتیم تا گرم شوند.عبور از پُل با اسب، لذت بخش بود. خوشحال شدم که کسی به ما توجهی نداشت. آن طرف پل،باز مسافتی را یورتمه رفتیم. به فضای باز و بدون مانع که رسیدیم،اسب ها را به تاخت درآوردیم. قنواء سعی کرد از من پیشی بگیرد،امامن شانه به شانه اش می تاختم. بیرون شهر،کنار کاروانسرایی،دست از مسابقه کشیدیم.اسب ها عرق کرده و کف برلب آورده بودند. آفتاب،سوزندگی نداشت. قنواء پرسید:《سواری را کی یاد گرفته ای؟》 سواری حالم را جا آورده بود. در نوجوانی؛آن سالها که تابستان ها به روستا می رفتیم. شش ساله بودم که پدرم کره اسبی به من داد. او پسر ندارد.من سعی کردم با یاد گرفتن سوارکاری و تیراندازی،جای خالی اش را در زندگیِ پدرم پُر کنم. کاروانی در دوردست،در حاشیه فرات دیده می شد.معلوم نبود در حال آمدن است یا رفتن. چند کشاورز توی مزرعه ها کار می کردند. آسمان توی جوی هایی که از رود جدا کرده بودند،پیدابود. بیرون شهر،هوای سبکتری داشت. قنواء انگار دوست داشت هرچه بیشتر از دارالحکومه دور شود. من ترجیح می دادم قبل از غروب به شهر برگشته باشم. یورتمه می رفتیم تا بدن اسب ها سرد نشود. پدرت ناصبی است و با اهل بیتِ پیامبر و شیعیان دشمنی دارد،اما تو به دو شیعه کمک کردی. خدا کند نفهمد! ولی مادرم نه تنها ناصبی نیست،بلکه به اهل بیت علاقه دارد. مگر می شود چنین زن و شوهری با هم زندگی کنند؟ کار آسانی نیست. مادرم مخالف آزار دادن شیعیان است،ولی معمولاً مجبور است ساکت بماند. وزیر هم ناصبی است؟ نمی دانم.فکر نمی کنم. دربازار،مرد نیکوکاری است به نام ابوراجح. حمام زیبایی دارد. شیعه است.من تا به حال مردی چنین خوب و درستکار ندیده ام. چند روز پيش به حمام رفته بودم که وزیر به آنجا آمد تا دو قوی زیبای ابوراجح را بگیرد و به پدرت هدیه بدهد. شنیده ام پرنده های قشنگی اند.کاش می توانستم آنها را ببینم! قوها توی حوض رختکن هستند. ابوراجح و مشتری ها به این دو پرنده علاقه زیادی دارند. ابوراجح به وزیر گفت که قوهایش را دوست دارد و آنها باعث رونق بیشتر کسب و کارش شده اند. وزیر به بهانه ای سیلی محکمی به ابوراجح زد که آن بیچاره، روی زمین افتاد و از بینی اش خون جاری شد.بعد هم تهدیدش کرد و رفت. این در حالی بود که ابوراجح به وزیر بی احترامی نکرده بود و حاضر شده بود قوها را به پدرت هدیه بدهد. قنواء قبل از آنکه اسبش را به تاخت درآورد،گفت:《مذهب وزیر،مقام پرستی است.او هرکاری می کند تا همچنان وزیر بماند.پسرش 《رشید》را وا داشته تا مثل او فکر کند.وزير دلش می خواهد مرا برای رشید بگیرد تا رابطه اش با پدرم محکم تر شود.وحالا از این که مرا با جوان زیبا و ثروتمندی به نام هاشم ببیند،خوش‌شان نمی آید. 》 نزدیک پل از سرعت مان کم کردیم. قنواء گفت:《حالا که خودم را به شکل پسرها در آورده ام،دوست دارم بروم و قوهای ابوراجح را ببینم.》 به من فرصت نداد تا تصمیمش را تغییر دهم. پاها را به پهلوی اسب کوبید و مثل تیری که از چله کمان رها شود به حرکت درآمد. خوشبختانه ابوراجح در حمام نبود.قنواء سکه ای به طرف مسرور انداخت و گفت:《برو بیرون و مواظب اسب ها باش!》 مسرور سری تکان داد و رفت. جز دو پیرمرد،کسی در رختکن نبود.قنواء کنار حوض نشست و با دقت به قوها نگاه کرد. این دو پرنده زیباتر از آن هستند که فکرش را می کردم. بودن قنواء در آنجا کار درستی نبود.اگر ابوراجح از راه می رسید،قنواء را می شناخت و از اینکه اورا به حمام آورده بودم،آزرده خاطر می شد. بهتر است برویم. ما نباید به اینجا می آمدیم. قنواء ایستاد و گفت:《تو گفتی می خواهی سیاه چال را ببینی.خودم را به خطر انداختم و همراهی ات کردم. حالا من خواسته ام به اینجا بیاییم و قوها را ببینم و تو مرا همراهی کرده ای. اینجا که بدتر از سیاه چال نیست.》 من هم با تو به سواری رفتم. خوب گوش کن!من در عوضِ نجات حماد و صفوان از سیاه چال،این دو پرنده را می خواهم. تو باید از ابوراجح بخریشان و برایم بیاوری.بهایشان را هرچه باشد،می پردازم.🍂 دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یعنی قایق زندگیت را دست کسی بسپاری که صاحب ساحل آرامش است! 🌺🌿 🌸 قشنگترین و شادترین لحظات نصیبتان باد! ☀️روزتون بخیر و شادی و آرامش و آمرزش ☺️☺️ دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
باورم نمیشه روز اول ربیع :( انگار همین دیروز بود با شوق میخوندیم ؛ میزنه قلبم.. داره میاد دوباره باز بوی محرم
کاش این ماه صفر ی جور دیگه تموم میشد.. مثلا ؛ با دیدن بین الحرمین:)
روز اول ربیعِ؟ حسین جان ؛ شرمنده‌‌ایم گریه‌ی سیری نکرده‌ایم شرمنده‌ایم از غم زینب نمرده‌ایم : ))!
دعای اولین روز ماه ربیع الاول تقدیم شما دوستان عزیز : 🎀الهی یهویی و 🌸بی دلیل دل مهربونتون شادشه 🎀الهی یهویی وبی دلیل 🌸گل لبخند روی لباتون بشکفه 🎀الهی یهویی 🌸کاراتون راس وریس شه 🎀الهی یهویی امروز 🌸یکی ازبهترین روزای زندگیتون شه 🎀الهی یهویی بشه اون 🌸چیزی که دل مهربونتون میخواد 🎀الهی هزار تا یهوییِ 🌸قشنگِ دیگه نصیب تون بشه 🎀الهی کہ ماه ربیع الاول 🌸شروع بهترین ها براتون باشہ دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_شهیـد‌ابـراهـیم‌هـادی‌💚 همیشه‌میگفت:بھتره‌شبـازود‌ بخـوابیم‌تـانمازصبح‌رواول‌وقـت‌ و‌سرحـال‌بخـونیم. کسی‌که‌نمـازظـھر‌و‌مغرب‌روسروقت‌ بخونه‌هنرنکرده‌چـون‌بیـداربوده! آدم‌بـاید‌نـمازصبح‌هم‌اول‌وقت‌بخونه..!
{💛🌱} ‍ میگفت‌: اگر به گناه افتادید یا حتی غرق در گناه بودید دست از نماز برندارید این رشته باریک بین خود و خدا را پاره نکنید عاقبت این نماز شما را اصلاح میکند🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چیزهای خوب سراغ کسی می آید که "صبر" می کند اما چیزهای بهتر سراغ کسی می آیند که "تلاش" می کند....♡ 😌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک لحظه نخور" حسرت "🕊🌺 آن را که نداری راضی به همین چند قلم مال خودت باش... پرواز قشنگ است ولے بے غم و منت منت نکش از غیر پر و بال خودت باش.🕊🌺 دختران فاطمی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca