|.• میگفت بعدِ نماز هرڪی یه دعای مسـتـجـاب داره ↯ {دعا برا فرج آقا یادمون نرهـ}❤️ #التماس_دعای_فرج✨ @dokhtaranZeynaby

🕊پاتوق جوان 💜 فضایی برای دورهمی و نشاط دخترانه ❤️📣❤️📣❤️📣❤️📣❤️📣❤️ آموزش پینگ پونگ (رایگان)🏓 دوشنبه ها ساعت ۱۰ تا ۱۱ 📢📢📢 ⏰روزهای زوج ساعت ۱۲_۱۰ طبقه بالای مسجد حضرت زینب سلام الله علیها منتظرتون هستیم 😉 @dokhtaranZeynaby

#طنز_جبهه #چفیه چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ، داد میزد : آهــــای ...😃 سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسڪ ، ڪلاه ، ڪمربند ، جانماز ، سایه بون ، ڪفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ... هــــمـــه رو بردن !!!😂😄🙈 شادی روحشون ڪه دار و ندارشون همون یڪ چفیه بود صلوات!🌹🥀🌹 @dokhtaranZeynaby

#طنز_جبهه 🌸عید غدیر😊 🌿...عید غدیر که می‌شد خیلی‌ها عزا می‌گرفتند. لابد می‌پرسید چرا؟ 😳 به همین سادگی که چند نفر از بچه‌ها با فرماندهی فریبرز با هم قرار می‌گذاشتند، به یکی بگویند؛ سید ... 😁 البته کار که به همین جا ختم نمی‌شد. 😉 ⛺️ایستاده بودیم بیرون چادر، یک دفعه دیدیم چند نفر دارند دنبال یکی از برادرها می‌دوند. 🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂ می‌گفتند: وایسا سید علی کاریت نداریم! 😄 و او مرتب قسم می‌خورد که من سید نیستم، ولم کنید. 😲 تا بالاخره می‌گرفتندش و می‌پریدند به سر و کله‌اش و به بهانه بوسیدنش آش و لاشش می‌کردند. 😂😂😂 🌿...بعد هم هر چی داشت، از انگشتر، تسبیح📿، پول،💰 مهر نماز تا چفیه و گاهی هم لباس😜، همه را می‌گرفتند و از تنش به بهانه متبرک بودن در می‌آوردند ... جالب اینجاست که به قدری فریبرز و نیروهایش جدی می‌گفتند؛ سید که خود طرف هم بعد که ولش می‌کردند، شک می‌کرد و می‌گفت: راستی راستی نکند ما هم سید هستیم و خودمان خبر نداریم، 😂😂 گاهی اوقات کسی هم پا پیش می‌گذاشت و ضمانتش را می‌کرد و قول می‌داد که طرف وقتی آمد تو چادر،⛺️ عیدی بچه‌ها یادش را فراموش نکند؛ 💵حتی اگر یک کمپوت گیلاس 🍒باشد و سرانجام برای اینکه از دست اینها راحت شود، طرف کمپوت را می‌داد و غر می‌زد که عجب گیری افتادیم، بابا ما به کی بگیم ما سید نیستیم❗️❗️❗️😁😂😆 #طنزجبهه #فقط_به_عشق_علی #دهه_ولایت #یاعلی_بگیم_خداهوامونوداره 😷 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri

#دلنوشته «آنچه از سرگذشت...» هنرمند: خانم نسترن لنجابی #هنرمندی_شما @dokhtaranZeynaby

بخشی از کتاب «فرشته ای🧚‍♂ در برهوت🏜» صوت دوم، الف @dokhtaranZeynaby

بخشی از کتاب «فرشته ای🧚‍♂ در برهوت🏜» صوت دوم، ب @dokhtaranZeynaby

بخشی از کتاب «فرشته ای🧚‍♂ در برهوت🏜» صوت اول @dokhtaranZeynaby

دسر آسون برای عصرانه 👌❤ #ماقوت اول از همه دو لیوان آب سرد و دو قاشق نشاسته ی گل و نصف پیمانه شکر را در قابلمه میریزیم و روی حرارت ملایم مدام هم میزنیم تا قوام بیاد بعد دو قاشق گلاب و زعفران دم کرده (یا مثلا کاکائو) و خلال بادام یا پسته را اضافه میکنیم بعد از اینکه چندتا قل زد از روی حرارت بر میداریم. وقتی از دما افتاد تو ظرف مورد نظرمون میرزیم. حرارت حتما ملایم باشه تا ماقوت شفاف بشه میتونید بجای آب از شیر استفاده کنید ک در اینصورت ماقوت شفاف نخواهد بود. @dokhtaranZeynaby

📜 یا علی...یا علی.... 🎤 خلج 🌼 #عید_غدیر @dokhtaranZeynaby

فوری فوری به اطلاع میرساند ： با عرض پوزش پاتوق جوان و مسابقات ورزشی خواهران، فردا دوشنبه به علت همزمانی با مسابقات برادران برگزار نمی شود. زمان مسابقات ورزشی خواهران متعاقبا اعلام می گردد. @Paigahhazratzeinab

#قرار_عاشقی❤️ هر شب رأس ساعت ۲۲ دعای فرج را به نیابت از همه دوستان و اموات، به نیت تعجیل در فرج آقامون، 💗صاحب الزمان (عج)💗 قرائت می‌کنیم. @dokhtaranzeynaby

#قرار_عاشقی❤️ صوت دعای فرج با صدای علی فانی @dokhtaranzeynaby

⚠️ #تلنـــگرانه... 🔹قبل اینکه بخوابیم، چشمامون رو ببندیم فکر کنیم به امروزمان... 🌤امروز برای ظهور و شادی دل مولای غریبمان چه کرده ایم⁉️ 💔آیا یک عمـل، فقط به ″نیت شـادی″ دل عزیز زهرا(س) انجام داده ایم و یا گناهی را ترک کرده‌ایم؟؟ 🍁چه عجیب درگیر روزمرگی‌هایمان شدیم بی آنکه یادی از شما کنیم... 😔روسیاهی‌ام را ورق می‌زنم و می‌بینم امروز هم برای ظهورت کاری نکرده‌ام...❌ 😢ببخش مرا بخاطر همه‌ی گناهانی که لذتش رفت و مسئولیتش ماند... یاریم کن!💖 فردایم مثل امروزم نباشد ای پدر غریب، دلسوز و مهربانم❣ @dokhtaranZeynaby

با سلام و عرض ادب💐💫💐 🌞هر صبح آغازی است دوباره برای آموختن و بالیدن💐 آغازی است برای نماندن غبار از دل و نشاندن بذر محبت و دوستی در آن❤️ پس شروع دوباره ی زندگی بر شما مبارک💐💫💐 روزمان را با آیه ی شریفه ی قرآن آغاز می نماییم💫💫💐💫💫 💠 سوره مبارکه الزُّمَر آیه ۶۱ 🔸 وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ 🔹 و خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردند با رستگاری رهایی می‌بخشد؛ هیچ بدی به آنان نمی‌رسد و هرگز غمگین نخواهند شد. 💫💐💫💐 التماس دعا💐💫💐💫 @dokhtaranZeynaby

💠رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) : ✨هنگامی که فتنه‌ها ، هم چون پاره‌های شب تاریک، شما را در خود پیچید ، بر شماست که به قرآن تمسک جویید.     📖 اصول کافی ج ۲ ص ۴۵۹ ✅ ذکر روز دوشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌺یا قاضی الحاجات🌺 ✅ @dokhtaranZeynaby

ماه ابر وستاره نمدی. 🌙☁️🌟 هنرمند: طیبه قاسمی✂️ #هنرمندی_شما @dokhtaranZeynaby

#طنز_جبهه 💠آموزش نارنجک💠 شیخ مهدی می‌‌‌خواست آموزشِ پرتابِ نارنجک بده. گفت: « بچه‌ها خوب نگاه کنید.👀 محمد! حواست اینجا باشه. احمد! این جوری نارنجکو پرتاب می‌‌‌کنند. خوب نگاه کنید تا خوب یاد بگیرید. خوب یاد بگیرید که یه وقتي خودتون یا یه زبون بسته‌ای رو نفله نکنید. 😬من توی پادگان، بهترین نارنجک زن بودم.😌 اول، دستتون رو می‌‌‌ذارین اینجا». بعد شيخ مهدي ضامنو کشید و گفت: « حالا اگه ضامنو رها کنم، در عرض چند ثانیه منفجر می‌‌‌شه». داشت حرف می‌‌‌زد و از خودش و نارنجک پرانی اش تعریف می کرد که فرمانده از دور داد زد: « آهای شیخ مهدی! چیکار می‌‌‌کنی؟»😤 شیخ مهدی یه دفعه ترسید و نارنجک و پرت کرد. 😰نارنجک رفت و افتاد رو سرِ خاکریز. بچه‌ها صاف ایستاده بودند و هاج و واج نارنجک و نگاه مي کردند😳 که حاجی داد زد: « بخواب برادر! بخواب!» انگار همه رو برق بگیره، هیچکس از جاش تکان نخورد.😐 چند ثانیه گذشت. همه زُل زده بودند به سرِ خاکریز؛ که نارنجک، قِل خورد و رفت اون طرفِ خاکریز و منفجر شد.😢 شیخ مهدی رو به بچه‌ها کرد و گفت:« هان! یاد گرفتید! دیدید چه راحت بود!»😁 فرمانده خواست داد بزند سرش، که یه دفعه‌ای صدایی از پشتِ خاکریز اومد که می‌‌‌گفت:« الله اکبر! الموت لِصدّام! »😳 بچه‌ها دویدن بالای خاکریز ببینن صدای کيه؟ دیدند يه عراقی ‌ای، زخمی شده و به خودش می‌‌‌پیچه. شیخ مهدی، عراقی رو که دید، داد زد:« حالا بگویيد شیخ مهدی کار بلد نیست!؟😊😌 ببینید چيکار کردم!» #طنزجبهه 😷 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri

فردا سوالها رو می ذاریم رو کانال، هرکی هنوز کتاب نداره سریع بیاد خصوصی:🏃‍♂🏃‍♂ @mamanmohamadha