فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 همه مسئولیم
🎙 عینصاد
🔺 برشی از سخنرانی استاد علی صفایی حائری
📚 مدیریت و سازندگی
👈در یک جمع اسلامی هر واحدی مسئولیت داره، کار بر زمین مانده رو بر دوش بگیره، حتی اگر تخصص میخواد مقدمات میخواد، مقدماتش رو فراهم کنه...
منتظر نمیمونه که مدیرعامل بهش کار بده!
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
ســـلام دخترااا😍!!
حالواحوالِدلاتونچطوره🫀؟
چهخبـــرازدرسوامتــحـــانا📚؟
هفتهٔ پیش که معرفی نداشتیم دلتون برامون تنگ شده بود😜!؟
بخاطــر همین این هفته دست پُر اومدیم🖐؛
یه کتــاب براتون آوُردیم که واقعــا خوندنیه و از مطالعهاش پشیمون نمیشین😉!
اسم کتابمــون ❲الغــارات❳هست💜'
ترجمـهشدهتوســطجنابِ•سیدمحمودزارعی•
📌البته به همراهِ مقدمهٔحاجآقاپناهیان..
این کتاب در ۳٠۴ صفحه، سالهای روایت نشده از حکومت امام علی"ع"رو روایت میکنه 📝!
درواقعاینکتابدربارهٔدورهغارات؛یعنیدورهدومحکومتامامعلی"ع"هست📍!
حاجقاسمعزیزاینکتابروتوصیهکردندوفرمودن:«این کتاب الغارات را که قدیمیترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتماً بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابیطالب هست، آگاهانهتر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه میکنیم، نظر میدهیم و دفاع میکنیم.»
-بریم یه بخشی از کتابُ باهم بخونیم✨؟:
«ابوذر از رسول خدا (ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «مَنْ فَارَقَنِی فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ وَ مَنْ فَارَقَ عَلِیاً فَقَدْ فَارَقَنِی؛ هرکس از من جدا شود از خدا جدا شده است و هرکس از علی (ع) جدا شود از من جدا شده است.»
یکی از مشکلاتی که پس از جنگ نهروان و نمایان شدن سستی یاران امیرالمؤمنین (ع) برای حکومت آن حضرت به وجود آمد، این بود که هرکس از اصحاب حضرت که خیانتی میکرد یا به دنیا گرایش پیدا میکرد، برای خود مأمنی سراغ داشت که از دست امیرالمؤمنین (ع) بگریزد و به آن پناه ببرد، که آن مأمن، شام و قرار گرفتن تحت حمایت معاویه بود. در نتیجه عدهای از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) خیانت کرده و به سمت شام میگریختند.»
-امیدواریمازخوندناینکتابلذتببرین❤️^^
#بر_مدار_کتاب
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
یادتونه طعنه میزدن سیستان آب نداره!
خواستم بگم دیگه داره...
از روز اول دولت سیزدهم دغدغه ی رییس جمهور عزیزمون رفع این مشکل بود و حالا نتیجه این پیگیری ها افتتاح بزرگترین آبشیرینکن فراساحلی در سیستان و بلوچستان بود.
مگه میشه این خدمات رو دید و برای رییسی عزیز نسوخت💔
✍ مینا رشیدی
#شهید_جمهور #خدمات_بی_نظیر
#روایت_جمهور
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
🔺ابراهیم رئیسی، مردی که صادرات نفت ایران را زنده کرد
🔹الجزیره نوشت، ابراهیم رئیسی، در زمانی که کشور از تحریمهای آمریکا علیه ایران رنج میبرد، زمانی که واشنگتن اجرای تحریمها علیه ایران نفت خیز را شدیدتر کرد، ریاست جمهوری این کشور را بر عهده گرفت.
🔹تولید نفت ایران در دوره رئیسی و تحت شدیدترین تحریمهای غرب بین اگوست ۲۰۲۱ تا آوریل ۲۰۲۴ رشد ۶۰ درصدی داشت.
🔹همچنین میانگین صادرات نفت ایران به ۱.۵ میلیون بشکه در روز در چهار ماهه اول سال ۲۰۲۴ افزایش یافت که نسبت به میانگین ۱.۱ میلیون بشکه در روز در مدت مشابه سال قبل، ۳۹ درصد افزایش نشان میدهد.
#شهید_جمهور #خدمات_بی_نظیر
#روایت_جمهور
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
نامزهای انتخاباتی که مشخص شدن
👈مراسم قرعه کشی برنامه های تبلیغاتی نامزدها هم اکنون از شبکه ۱ سیما در حال پخشه
کیا درسا رو خوندنو الان منتظرن انتخابات پر شور امسال آغاز بشه و بسم الله رو برای بالا بردن مشارکت بگن😁؟✌️
به یاد شهید رئیسی🥺گوش به فرمان رهبری😇
#انتخابات #خادم_جمهور
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_کانال😍
🎞#پادکست | روایت چهاردهم : مبارزه با فساد سازمانی
✨ تجلیل رهبری از مبارزه با فساد و تشکیل مجموعه ی نظارت داخلی توسط شهید جمهور سیدابراهیم رئیسی
📚برشی از کتاب سیدالشهدای خدمت
#شهید_جمهور
#خادم_مردم
🔰رسانه روایت امید
سایت | ایتا
─┅─🌿🌺🌿─┅──
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دورهمی و افطاری
#دختران_حاج_قاسم_رشت
دورهمی همراه با بازی پانتومیم و سوال های مسطورایی😊♥️
افطاری هم داشتیم که جای همه دختران حاج قاسم استان خالییی بود 🙃🙂
#فروردین_۱۴۰۳ #ماه_رمضان
#زندگی_با_آیه_ها
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهای دختر انقلابی ✋🏻
میخوای تو هم واسه انتخابات کاری کرده باشی؟
اگه آره ، این کلیپ و ببین 😉👆🏼
#دختران_حاج_قاسم
🌻 | DHGH_IR
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ شما به کدوم رأی میدی؟
هی مستر کام، کام پیلیز امضا این...
چرا برقا خاموش شد؟🧐
تا آخر ببین چی میشه😉
#فرق_داره_کی_رئیس_جمهور_بشه✌️
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
سلام دخترای درس خون☺️
حالا که حسابی درگیر امتحانایین کاغذ و قلم بردارین بیاین یه کتاب جذاب حاج قاسمی براتون آوردم، یعنی تابستون یه کتاب درباره حاج قاسممون نشه؟
•شاید اسم این کتاب رو خیلیاتون شنیدین... اما چند نفر خوندینش؟
"از چیــزی نمـــیترسیـدم"
میدونستی این کتاب روایتِ زندگیِ شهید سلیمانی از زبان خودشونه؟! 😍
تو این کتاب دستنوشته های شخصیِ شهید ، از کودکی و زندگی در روستای قنات ملک تا بزرگسالی و... آورده شده📌!
یھبخشِکوچیکوجَذابازکتابُباهمبخونیم📃:
«دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که درآن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد. بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود و در چهارراه که جنب شهربانی مستقر بود. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین امدم. آن قدر عصبانی بودم که عواقب این حمله هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفت وگو با هم شدند. برق آسا به آن ها رسیدم. با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی هایش فوران زد. پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود. دو پاسبان به سمت ما دویدند با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت ها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمیترسیدم.»
#بر_مدار_کتاب
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای طبیبیان
وزیرش آقای نحیف
همون وعدههای عوامفریبانه و پوچ همیشگی
بیبرنامه
بی حساب و کتاب🧐
🎙نوید جعفر زاده
#انتخابات
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
💠اکران نیم بها فیلم سینمایی آپاراتچی💠
زمان : پنجشنبه ۳۱ خرداد ماه ساعت ۱۸:۰۰
مکان: سینما سرو کانون جوانان بسیج رشت واقع در خیابان رسالت
جهت ثبت نام و تهیه بلیط ، به آیدی زیر در پیامرسان ایتا مراجعه فرمایید.
https://eitaa.com/sarv_cinema
🌸🌸🌸
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 مصاحبه ای کوتاه با موضوع #شهید_جمهور
شما چه انتظاری از رئیس جمهورتون دارین؟
#دختران_حاج_قاسم_رضوانشهر
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•کلامی ناب
📽ملزومات کار اجتماعی
قسمت دوم : تیم ورک خوب❗️
• پنج اصل تیم ورک
¹ رهبر
² مدیریت و ... 🧐
#کار_تشکیلاتی ازدیدگاه: #حاج_حسین_یکتا
#یک_دقیقه_درباره_تشکیلات
#دختران_حاج_قاسم_گیلان #دوشنبه_های_تشکیلاتی
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
ادامه میدیم....pdf
722.5K
این جزوه رو بخونید👆
به شما کمک میکنه که چطور
بقیه رو اقناع کنید که در
انتخابات شرکت کنند
و حتما رأی بدن
۱۲ تا راه اقناع کردن رو یاد داده...
با دقت مطالعه کنید و شروع کنید
〰〰〰〰〰〰〰
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
🦋کهنه شوری یا ریاستجمهوری فرقی ندارد !😳
❞ نوع کارها مهم نیست. مهم نیست شغلمان کهنهشوری باشد، یا پیچ کردن در به دیوار باشد، یا حتی ریاستجمهوری!..مهم نقشهاست. باید ببینیم آن نقشمان را در ضمن چه شغلی میتوانیم پیاده کنیم؟
📚 #مدیریت_و_سازندگی | ص ۱۵۳
✍🏻 #عین_صاد #تربیت
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این یک دعوت ویژه است🔊...
شما برای تماشای واقعهیغدیر دعوت شدهاید‼️
(جهت کسب اطلاعات بیشتر؛
کلیپ را تماشا کنید🎥)
#غدیر #عید_ولایت
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
سلامدُخترایپایکارِحاجقاسم✨..
حـــال دلــتـون چطـــوره؟
چــه خبـــــرااا!؟
ان شاءالله با موفقیت امتحانات رو پشـت سر گذاشته باشین و بهترین نتیجه رو بگیرین🎀!
حالا دُخترای کتابخونِ کانال لیستِ کتاباتونو بیارین که قراره یه اسمِ دیگه بهش اضافه کنین^^
راستیییی!!
تو لیستتون چندتا کتاب داریین🤔؟
کدومش رو از همه بیشتر دوست داشتین💕؟
اسامیِ کتابهایی که خیلی دوسشون داشتین یا بنظرتون مفید هستن و ارزش خوندن دارن رو میتونین به آیدیِ @nojavan_pishro1 بفرستین تا ما اونارو به رفقای کانال هم معرفـی کُنــیم🌸"
حالا بریم سراغِ کتاب قشششنگِ این هفته😍؛
اسمش❴نَخلوُنارِنج❵هست🍊؛که زندگینامهٔ آیتاللهمرتضیانصارے،مرجعِتقلیدِ بزرگ شیعیان،در دورانِ قاجار،در قالبِ رُمان هست📌.
نویسنده(آقایوحیدیامینپور)در این کتاب علاوه بر روایتِ زندگی و زمانهٔ این عالمِ بزرگ، به رویدادهای دیگهای مثلِ:جنگ های ایران و روس،حضور انگلستان در ایران و دوران امپراتوریِ عثمانی پرداخته⏳!
بریم یه بخشی از کتابُ باهم بخونیم:
«بازار نجف از هفت شاخه به حرم منتهی میشد و آن راهی که مرتضی میآمد از سمت شرق و در مقابل ایوان طلا به حرم میرسید. چند نفر با لباسهای بلند عربی در حال بازگشت از نماز جماعت ظهر و عصر بودند. از اقامه نماز چیزی نگذشته بود و هنوز خادمان حرم درها را نبسته بودند. مرتضی نعلینش را بیرون حرم از پا درآورد و به سمت درگار چوبی رفت. نعلینی که به زردی میزد فرسودهتر از آن بود که کسی را به طمع بیندازد. درگاه را بوسید و گونه راستش را روی زمین گذاشت که ناگهان موجی از دلتنگی آمیخته با اشتیاق توفید و چشمها را به اشک نشاند. دربرابر ایوان طلا ایستاد تا اذن دخول بخواند، ولی پیش از آن دوست داشت بار دیگر تمام زوایای حرم را با دقت ببیند و به خاطر بسپارد.
حرم با طلاکاریهای جدید شاه قاجار و ضریح نقرهای که چندی پیش نصب کرده بودند، به کلی با گذشتهاش فرق کرده بود. دو گلدسته در اطراف ایوان بهتازگی به دستور فتحعلیشاه طلاکاری شده بودند و شبستان اصلی حرم با زیلوهایی با نقش چهارگوش و لوزی را از جلوی ایوان تا کنار ضریح مفروش شده بود.
حرم خالی از زائر و نمازگزار بود و جز گفتوگوی مبهم خادمان در شبستانهای اطراف صدایی شنیده نمیشد. مرتضی با قدمهای کوتاه خود را به ضریح رساند؛ دستهایش را در پنجرههای نقرهای آن گره کرد و پیشانی را بر آن تکیه داد. آن رؤیای ملکوتی را به یاد آورد و تمام وجودش از خاطره شنیدن صدای امیرالمومنین مشتعل شد.»
-اُمیدواریمازخوندنِاینکتابلذتببرین🌸(:
#بر_مدار_کتاب
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
💠امام صادق (علیه السلام):
📜وَ يَوْمُ غَديرِ بَيْنَ الْفِطْرِ وَالاَْضْحى وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَواكِبِ.
💬 ... روز غدير خم در ميان روزهاى عيد فطر و قربان و جمعه،همانند ماه در ميان ستارگان است.
📚{اقبال سید بن طاووس:۴۶۶}
عـِــیــْـدِتــُـونْ مــُبــٰارَكــْـ💚✨
#امام_صادق #عید_غدیر #غدیر
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️خورشید از ایوون نجف طلوع و غروب میکنه
حلاوت عشق تو، تو سینه رسوب می کنه ♥️
وقتی که اسم تو میاد حالمو خوب میکنه🥰
#عید_غدیر✨ #حاج_مهدی_رسولی
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
🌱غدیر یعنی انتخاب درست
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
برای حضور در انتخابات
تنبلی نکنید
بی اعتنایی نکنید
دست کم نگیرید
#راه_بر
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
سلام دُخـتــراااا✨
حالتون چطــوره؟ رای اولی ها رایتون رو انداختین تو صندوق؟🙃
برای مشارکت در انتخابات چی کارا کردین؟
این هـفــته هم اومدیم با یــه کتــابِ
جـذابِ دیگه📕!!
یه رُمــان ۱۹۶ صفحـهای دربــارهٔ دو داعــشــی⚔...
بـه اسمِ ⟦داعـشـیوعـاشــقــی⟧
به قلم آقای"مجیدملامحمدی"📌.
داستان دربارهٔ یک دختر به نام زینا و پسری به نام جوزفِ که هـردو داعـشـی هستند📝...
ماموریـت اونا عـمـلـیـات انتـحاری در میانِ زائران اربعیـن هست📿!
به نظرتون چه اتفاقی میفته؟ آیا اتفاقات مسیر میتونه منصرفشون کنه یا ... ؟🤭!
بریم یه بَخشی از کتاب رو باهم بخونیم:
"مرد عربی جلو دوید. هول ورم داشت. دست درشت و پنبه ای اش را دور گردنم انداخت. به زبان خودش گفت: «اهلاً و سهلاً. خوش آمدی زائرِ حسین! به قیافه ات نمی آید که عرب باشی! ایرانی هم که حتماً نیستی. هستی؟ نه نیستی! » خیره خیره و عصبانی نگاهش کردم. وسط پیشانی ام را سفت بوسید، آبدار و حال به هم زن. بعد گفت: «خسته ای؟! می دانم. الهی که خاکِ مسیر راهت بودم. این پاهای تو چقدر توی این راه درد دیده، سختی کشیده! این قامت چقدر مرارت برده تا ذره ای از اجر دردها و مرارتهای بی بی زینب(س) در مسیر مشّایه را ببرد! » بلندبلند زد زیر گریه. جا خوردم. نه، دروغکی نبود. راستی راستی می گریید. بعد دستم را بوسید. افتاد به پایم و کفشم را بوسید. دست به خاک روی کفشهایم کشید و به روی پلکهایش مالید. حیرت کردم. لال مانده بودم که چه بگویم. کمی هم ترسیدم. شکیبا ایستاده بودم. چرا زبانم نمی چرخید تا او را از خود دور کنم؟! کاش ابوطلحۀ دمشقی اینجا بود. کاش او به نوکرانش فرمان می داد جَلدی به اینجا بیایند و این عرب عجیب و غریب را از سرِ راه من کنار بزنند. اقلاً بلد بودند به او بفهمانند که بس است دیگر. حالا راهت را بگیر و برو! مرد عرب رخ به رخ من، شاخ ایستاد. خیره شد به چشم هایم و با احترام و ادب گفت: «پیش از ورود به کربلای مُعلّا، به خانۀ من بیا. کمی خستگی در کن. خاک پیراهنت را روی فرش های خانه ام بتکان. به سفرۀ غذایم برکت بده. نمازهایت را در اتاقم بخوان تا خانه ام بوی ملائک بگیرد... یالّا عجله کن برادر! »"
-اُمیدواریمازخوندناینکتابلذتببرین❤️
#بر_مدار_کتاب
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
سلام دختراااا👋
چطوورین🙃...؟
چه خبر از انتخابات و تبیین گری...📝؟
این هفته دستِ پُر اومدم با یه مُعرفی جدید😁!
اسم کتابمون«مـــار وُ پـــِله» هست که داستانِ زندگیِ زنی به نام مدینه؛ادمین کانال داعش در ایران رو روایت میکنه🧩!
خانم میرصمدی؛نویسندهٔ کتاب در سالِ ۱۳۹۶ با ایشان دیداری داشتن و بعد از این که مامورین امنیتی کمی دربارهٔ این زن و فرزندانش و محل زندگی و وضع اجتماعی او براش گفتن، نسبت به زندگی او مشتاقتر شده!بنابراین تصمیم گرفته داستان زندگی این زن رو بنویسه. مدینه توی این کتاب درباره همه زوایای زندگیاش حرف زده📒!
بریم یِه بخشی از کتابُ باهم بخونیم✨:
۲ ماه از آزادی من میگذرد، امروز جلسه هفتگی دارم با سیمین. بارها به او گفتهام از بازجوی خودم وقت ملاقات بگیر و او هر بار بهانهای میآورد و میگوید:
"مدینه رابط تو، منم. شغل ما اقتضائاتی داره که نمیتونم برات توضیح بدم. هر بار گفتی، منم گفتم به خودم بگو، مطمئن باش که منتقل میکنم."
_قول بده همهچیزو بگی.
+باشه.
-سیمین من میخوام برگردم افغانستان.
+برای چی؟
_نمیتونم اینجا بمونم.
+میدونم سخته، ولی دوران سختشرو گذروندی، از این به بعد درگیریهات کمتر میشه.
_سیمین به آقای حیدری بگو کارش دارم.
+باشه. اگه موافقت کرد، بهت خبر میدم.
_خیلی ممنون. جزاکالله خیرا.
+آمین و ایاک.
_احسنت سیمین خانوم. نمیدونستم تکیهکلامهای مارو بلدی.
+دیگه چه خبر؟ مدینه بگو از بابات چه خبر؟ از وقتی برگشته اوضاعت بهتر نشده؟
آستین لباسم را بالا میزنم و دستم را نشان میدهم که از کبودی به سیاهی میزند. سیمین مات و مبهوت من را نگاه میکند. زبانش بند آمده.
_چی بگم سیمین؟ تمام تنم همینجوریه. روزی که بابا برگشت، تا حد مرگ منو زد.
بهش حق میدم. مادر ساده من مثلا اومد منو از زیر کتک باباجی نجات بده که گفت: " نزن! این طفلکی حمل داره!" بابا عصبانیتر شد و بهقدری منو زد که نفسش بند اومد. نصف شب منو از خونه بیرون کرد، نشستم در خونه، جاییرو نداشتم که برم. بعد یک ساعت گلشن اومد تو کوچه که آشغالها رو بگذاره، منو دید.
+گلشن کیه؟
_دوست مامانم، همسایهمون. گلشن هم میترسید منو ببره تو خونه. تو حیاط یه تخت چوبی کوچیک دارند، بالش و پتو داد که همونجا بخوابم و گفت: " خدا کنه امانخان امشب بیدار نشه و توالت نره. حواست باشه اگه اومد، برو زیر تخت قایم شو." بندهخدا خیلی معذرتخواهی کرد که تو سرمای حیاط میخوابم. میگفت: " وقتی که رفتی افغانستان، آشناها و فامیل پشت سرت نفرین میکردند، وقتی برگشتی، همه با تنفر بهت نگاه میکردند، اما از وقتی مامورهای اطلاعات تو رو گرفتند، همه ازت میترسند." سیمین!
-اُمیدواریم از خوندنِ این کتاب لذت ببرین🌻!
#بر_مدار_کتاب
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین صوت شهید عباس دانشگر🥺
خیلی کار داریم !
#قرارگاه_نوجوانی_دختران_گیلان
@dokhtaran_hajqasem_gilan