eitaa logo
دخٺࢪان زینبـے|𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷 𝔃𝓮𝔂𝓷𝓪𝓫𝓲
1.1هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
177 فایل
『﷽』 به پاتوق گل دختران ایتا خوش آمدے🌚💘 اینجآ؟ +اکیپ دهه هشتادیاوکنج دلی ازاحوالاتمون🫂♥️🤌🏻 ومنبع تزریق حس و حال خوب🪐💕💉 تنهاچنلے که عاشقآباپستاش عاشق ترمیشن🦦💞🖇 بگوشیم زیبآ💁🏻‍♀https://daigo.ir/secret/2672158086 کپی؟روزی³پست✔️ روزمرگی؟لا✖️
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍💚🤍💚🤍💚🤍 ✍🏻 + قول میدی؟ _ نمیخوام بدقول باشم. + قول میدی؟ چند ثانیه سکوت کرد و گفت _ قول میدم. نفس عمیقی از روی خیال راحتی کشیدم و سری تکون دادم. + حالا خیالم راحت شد.برو به سلامت. توراه برگشت به خونه،واسه بچه ها یکم خرید کردیم. بچه ها خوابشون برده بود. طاها بغلشون کرد و تو تختشون گذاشت. واقعا نای ایستادن نداشتم. سریع لباسامو عوض کردم و توی جام دراز کشیدم. طاها هم اومد توی اتاق. با دیدن کوله اش که گوشه ی اتاق بود چشماش گرد شد. _ این چیه؟ + کوله. _ میدونم کولست.برای چی اینجاست؟ + پس باید کجا باشه؟ _ خالی و تو کمد. + خب من وسایلتو جمع کردم تا زحمت تو کم بشه. _ مثل اینکه واسه رفتن من عجله داری. + لطفا چرت نگو که خوابم میاد. بلند خندید.هیچ وقت این طرز خنده ش رو فراموش نمیکنم. + شب به خیر. _ شب شما هم بخیر.