یکی از اولین نیروهای #فاطمیون بود
مردی پرتلاش و دلسوز بود
آخرین بار که او را دیدم
یک ماه قبل از شهادتش بود
با شوخی بهش گفتم : سید جان
نورانی شدی نڪند شهید بشی !؟
باحسرت گفت ما کجا وشهادت کجا؟!
یکی از اولین نیروهای #فاطمیون بود
مردی پرتلاش و دلسوز بود
آخرین بار که او را دیدم
یک ماه قبل از شهادتش بود
با شوخی بهش گفتم : سید جان
نورانی شدی نڪند شهید بشی !؟
باحسرت گفت ما کجا وشهادت کجا؟!
گلویش را بغض گرفت ...
گفت تمــام دوستانـم
دستمزدشان را گرفتند ، رفتند
ولی من لایق نبودم دیگه خسته شدم
ڪاش بی بی زیـنب (س)
دستمزد منو هم میداد میرفتم ...
من بهش گفتـم :
سید جان فعلا کار داری
بهت نیاز است ، گفت :
بیشتراز ۳سال خدمت کردم دیگه بسه
سرانجـام در ایام محـرم
دستمزدش را گرفت و با لب خندان
به جمع دوستان شهیدش پیوست .
ولادت : 1352
شهادت : 8 آبان 1394
✍ راوی : همرزم شهید
#شهید_سیدعلی_حسینی_عالمی
#نام_جهـادی_ابوسجاد
آخرین روز ...💔
پنجشنبه(98/10/12)
ساعت 7 صبح #دمشق
🔻با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،
هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در #سوریه حاضرند.🔸
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...💎
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛ همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت📝
گفت و گفت... از منشور پنج سال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه😳
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما #پنج_شنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه..☺️
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
🔻ساعت 3 عصر
حدود #هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود🚗حاجقاسم عازم #بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
ساعت حدود 9 شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته. شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.‼️
حاجی اعلام کرد امشب عازم #عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!🙏
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسین #شهید بشم!☺️
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم...
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش☝️ #میوه_رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته❗️
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد✈️
ساعت 2 صبح جمعه
خبر #شهادت حاجی رسید😔😔
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.🔖
(راوی؛ ستاد لشکر #فاطمیون)
🔻پ.ن: آخرین عکس رزمندگان فاطميون با #فرمانده_جبهه_مقاومت #سپهبد_قاسم_سلیمانی
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿