بهترین چیزی را که
دوست دارید...
درباره شما بگویند؛
درباره مردم بگویید!🌿
#حدیثـانــه✨
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
💚🍃
حاجت فــــوری😍
اگه دیگران برای تو دعا کنن... حاجتت زودتر داده میشه...
❤️ امام صادق علیه السلام❤️
~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~
اگه برای دوستت دعا کنی...صد هزار برابر اون دعا به سمت خودت برمیگرده...
❤️ امام کاظم علیه السلام❤️
~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~
دعای زیر بارون مستجابه...
❤️ امام علی علیه السلام❤️
~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~
اگه دستت رو بلند کنی و دعا کنی ...خدا خجالت میکشه از اینکه دست تو رو خالی برگردونه...
به خاطر همین هر وقت دعات تموم شد دستتو بکش به صورتت...
❤️ امام صادق علیه السلام❤️
#حدیثخودمونی📜
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠موشن گرافیک احکام: این ها مصداق دروغ است
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
#حکم_۸۷
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: حرکت ممنوع !
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
#حکم_۸۸
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
-
#شایدتلـــــنگࢪانھ❗️
میگفت:
همه فکر میکنند چون گرفتارند به خدا نمیرسند؛
اما چون به خدا نمیرسند گرفتارند..🙂
✍میرزا اسماعیل دولابی
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_پنجم
بعد از خوردن چاي که در تموم مدت حس می کردم زیر چشمی نگاهم می کنه ، بلند شدن و به رسم ادب اجازه ي رفتن گرفتن .
تا جلوي در مشایعتشون کردیم .
حرفاي بابا و آقاي درستکار
تمومی نداشت . اصلا
گوش ندادم ببینم چی میگن ولی هر چی بود مورد علافه ي دو طرف بود و هیچ کدوم
مایل به تموم کردنش نبودن .
مامان و خانوم درستکار هم داشتن حرف می زدن .
مهرداد کنار بابا ایستاده بود و به حرفاشون گوش می داد و رضوان سر صحبت رو با نرگس باز کرده بود .
فقط من و امیرمهدي تک افتاده بودیم .
مثل زاویه هاي چهار ضلعی ، هر کس
گوشه اي رو اشغال کرده بود .
من یه زاویه بودم و امیرمهدي یه زاویه .
رو به روم زاویه ي بابا و آقاي درستکار بود و اون یکی زاویه محل ایستادن خانوما .
من و امیرمهدي نزدیک هم بودیم .
نه من حاضر بودم برم کنار خانوما و نه امیرمهدي تمایل داشت از جاش
تکون بخوره .
خیره شدم به زمین .
کاش لبم باز می شد به حرفی که بتونم شب
آخر دیدنمون رو بیهوده از دست ندم .
وقتی مامان التیماتوم می داد یعنی بی برو برگرد اجرا می شد .
دیگه هر سه نفرشون تو یه جبهه بودن .
می دونستم زورم بهشون نمی رسه .
ناخوآگاه آهی از ته دل کشیدم .
- نمی خواستم ناراحتتون کنم .
برگشتم و نگاهش کردم .
سرش مثل همیشه پایین بود ولی از
لحنش معلوم بود ناراحته .
ناراضیه .
کاش می تونستم به دروغ بگم ناراحت نیستم .
ولی من بلد نبودم دروغ بگم حتی براي دور کردن حس عذاب وجدان از کسی که دوسش داشتم ، حتی اگر در مورد ناراحت بودن یا نبودن بود .
سري تکون دادم .
من – مهم نیست .
امیرمهدي – مهمه .
براي بار دوم میگم .
من آدمی نیستم که بخوام کسی رو ناراحت کنم .
💚🤍💚🤍💚🤍
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_ششم
من – مهم نیست .
امیرمهدي – مهمه .
براي بار دوم می گم .
من آدمی نیستم که بخوام کسی رو ناراحت کنم .
بار دوم ؟
اولین بار کی بود ؟
اون شب تو کوه ؟
آره دیگه . بعد از اون که ما با هم درباره این چیزا حرف نزدیم .
نفس عمیقی کشید .
امیرمهدي – ملکه بودن یا نبودن دست خود آدماست .
اینکه درباره ي خودشون چه جوري فکر می کنن و با رفتارشون چه جوري خودشون رو به دیگران معرفی می کنن .
آروم گفتم .
من – بعضی کارا غیر ارادیه .
امیرمهدي – توجیه خوبی نیست براي گناه . اگه ادم خودش رو با ارزش بدونه دیگران هم با ارزش می بیننش .
من – کار من نشون دهنده ي بی ارزشیم بود ؟
آروم تر از قبل گفت.
امیر مهدی– من چنین چیزي گفتم ؟
ارزش شما خیلی بالاست .
قدر خودتون رو بیشتر بدونین !
ارزشی که خدا تو وجود زن قرار داده چیزي نیست که بشه راحت ازش گذشت .
من – مگه خدا بین بنده هاش فرق
می ذاره ؟
زن و مرد نداره که .
این چیزي نیست که من درباره ي خدا و
عدالتش شنیدم .
امیرمهدي – فرق نذاشته .
اگر مرد رو قوي آفریده ، اگر بهش
زور بازو داده ، اگر رئیس خانواده قرارش داده، اگر گفته زن باید ازش تمکین کنه در عوض همین مرد رو تو دامن پاك زن ها پرورش داده .
براي همین ارزش زن ها با تموم چیزهایی که خدا به مرد داده برابري می کنه .
این همه
بزرگی لایق پاك نگه داشتن نیست ؟
چقدر قشنگ درباره ي زن حرف می زد ! حرفاش ناخودآگاه آدم
رو وادار می کرد به خودش بباله .
من – من تا حالا اینجوري به خودم نگاه نکردم .
آروم تر از قبل و با لحن خاصی گفت .
امیرمهدي – ولی من از اول همینجوري نگاتون کردم .
بی اختیار ، بدون توجه به نگاه هاي چپ چپ مهرداد که معلوم بود
خوب حواسش به ماست ، نگاهش کردم .
وای که این آدم ، عالم رو عاشق و شیفته ي خودش می کرد .
امیر مهدی_لطفا دیگه از دستم ناراحت نباشین .
سفري در پیش دارم که ...
مکثی کرد و بعد ادامه داد .
امیرمهدي – ممکنه برگشتی در پی نداشته باشه .
همینجا حلالم کنین تا با خیال راحت راهی بشم .
قلبم ایستاد .
می خواست کجا بره ؟
با ترس پرسیدم .
من – کجا می ري ؟
نفس عمیقی کشید .
امیرمهدي – کربلا .
دلم هري ریخت پایین .
من – اونجا که جنگه !
هر روز یه بمب کل اونجا رو
می فرسته هوا !
لبخندي زد .
💚🤍💚🤍💚🤍💚
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🌺⃟⃟🕊
#امامزمانﷺبهشیعیانشمیفرمایند:
اگـر دُعا ڪُنید ، بـَرای دُعایـتــان آمین میگویم
و چِنانچِہ دُعا نڪنید،مَن برایـتــان دُعا میڪنم
بـَرای لغـزشهایٺـان اسٺغفـار میڪنم
وَ حتـۍ بوے شُمـا را دوسٺ دارم:)🥺❤️🩹
🍃°•
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج•°🍃 °⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا #پنجصلواٺ🖐 🌾بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم #دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad