#کرامات_امام_زمان ☘
#امید_آخر 🌱
#قسمت_پنجاه_دوم✏️
و سعید را که حسابی روغنی شده بود از چاله بیرون کشید وبا عصبانیت گفت :
«حواست کجاست بچه! ما اگر نخواهیم تو اینجا کار کنی باید چکار کنیم. دلم به حالت سوخت قبول کردم اینجا کار کنی، اما نمی دانستم که امقدر دست وپا چلفتی هستی، برو خانه لباس هایت را عوضن و وقتی تصمیم گرفتی مثل مرد کار کنی، بیا کار کن.
سعید با چشمی گریان و بدنی روغنی راهی خانه شد. مادرش وقتی سعید را با آن حال و روز دید خیلی نگران و مضطرب شد.
علت روغنی شدنش را از سعید پرسید، اما سعید فقط گریه می کرد. وقتی مادر سعید لباس های او را عوض کرد، متوجه شد که بدنش پر از زخم و جراحت شده است.
سریع او را به دکتر برد و با کنی پانسمان و استراحت حال سعید خوب شد اما دیگر نمی خواست به مغازه س اقا جمال پا بگذارد.
چند روز بعد وقتی با مادرش برای باز کردن پامسمان ها رفتند، مادرش به اقای دکتر گفت : آقای دکتر! از آن روزی مع سعید در این روغن ها افتاده، بعضی مواقع دل درد می گیرد و خیلی بیتابی مي کند.
اقای دکتر گفت : چیزی نیست، از عوارض همین روغن هاست، اما برای اطمینان بیشتر یک آزمایش و عکس هم می نویسم.
مادر سعید بعد از چند روز، جواز آزمایش و عکس را پیش دکتر برد.
✍🏻#ادامه_دارد...✨
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad