eitaa logo
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
228 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
63 فایل
❇️این ڪانال جهٺ اطلاع رسانۍزیر میباشد: ✨برنامه‌کانون‌حاج‌سید‌احمد خمینۍ(ره)واحد‌بانوان ✨برنامه هاےنماز مسجد جامع ✨برنامه هاے کتابخانه ولیعصر(عج) ✨پست هاومسابقاٺ متنوع ✅جهت هرگونه انتقاد و پیشنهاد با ادمین کانال در ارتباط باشید 🆔 @Admin_resane_dokhtarane
مشاهده در ایتا
دانلود
دانلود+زیارت+عاشورا+فرهمند+++متن.mp3
12.11M
🥀|روزسی‌‌و‌دوم🥀 🏝اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِالله وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم 🖤اَلْسَّلٰام عَلَى ٱلْحُسَيْـن 🖤وَ عَلىٰ عَلِیِّ بْنِ ٱلْحُسَيْـن 🖤وَ عَلىٰ اَوْلادِ ٱلْحُسَيْـن 🖤وَ عَلىٰ أصْحاٰبِ ٱلْحُسَيْـن 🏴اَللّهُمَّ ارْزُقْنیٰ کَرْبِلٰاْ اَللّهُمَّ ارْزُقْنیٰ شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُود 📆 شرو؏ چلہ : یکشنبہ¹⁷'⁴'¹⁴⁰³
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-🫂🤍- رفیــق جا نمونی... بمونی رفیقـاٺ برن ڪربـلا💔🥺 - 🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
enc_17207725248244478292739.mp3
3.01M
بہ دلــت بگــو: میـریــم ڪربُ‌بــلا❤️‍🩹((:' پشنهــادۍ👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 این حرفا خواست خدا بود یا ضربه ی شیطان بر پیكره ی من که تازه داشت به راه خداشناسي قدم بر مي داشت ؟ آزمون بود یا بال ؟ ناخودآگاه دستام رو بالا آوردم و گرفتم جلوی چشمام . بند بندش رو از نظر گذروندم . نگاه کردم به خلقت خدا. من ایستاده بودم بین خدا و امیرمهدی ؟ ... من حق داشتم ؟ ... اصلا ً دلم نمي خواست مانعي باشم بین دو عاشق. به خصوص که یكي خدایي باشه که بي شك لایق ستایشه و دیگری امیرمهدی ، فرشته ی زمیني من. سریع بلند شدم و با سرعت به طرف اتاقم رفتم . اگر قرار بود بر رفتن امیرمهدی ؟ ... زیر لب گفتم "خدایا چند ساعتي بهم وقت بده . وقت بده ازش خداحافظي کنم فقط چند ساعت . خواهش مي کنم " صدای بلند مامان رو شنیدم: مامان –کي بود مارال ؟ اما تمرکز من به قدری روی امیرمهدی قوی بود که نتونم اسم پویا رو به زبون بیارم . سكوت جوابم بود به سوال مامان . دم دست ترین مانتوم رو تنم کردم و اولین شالي که دستم بهش خورد رو برداشتم . اون لحظه اصلا ً برام مهم نبود مانتوی آبیم رو با شال صدری رنگي مي پوشم که هیچ تناسبي بین رنگاش وجود نداره . اون لحظه فقط یه چیز مهم بود . دیدار امیرمهدی برای آخرین بار! با سرعت از اتاق بیرون اومدم . مامان که تازه از اتاقش بیرون اومده بود با تعجب نگاهم کرد و پرسید: مامان –کجا مارال ؟ کي بود زنگ زد ؟ با عجله به سمت در دویدم و حین پوشیدن کفشام گفتم: من_ –مي رم بیمارستان . حالم خوب نیست. مامان –مگه نمیای خونه ی عزیز ؟ در حالي که در رو باز مي کردم با صادقانه ترین لحن گفتم: من –نمي دونم ! مسافت خونه تا بیمارستان فقط یه چیزی تو سرم زنگ مي خورد .. اینكه حق ندارم زنجیری باشم به دست و پای امیرمهدی. 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 مسافت خونه تا بیمارستان فقط یه چیزی تو سرم زنگ مي خورد .. اینكه حق ندارم زنجیری باشم به دست و پای امیرمهدی. دردناك ترین زمان تو زندگیم داشت رقم ميخورد . پنجه های تلخ احساس قلبم رو فشار مي داد و نفسم لایه لایه شده بود. کار خاصي که مي خواستم انجام بدم در حال شكل گیری بود . بزرگترین تصمیم زندگیم ! رها کردن امیرمهدی از قید و بندی که براش تنیده بودم. روز تولد من مي تونست آغاز دوباره ای باشه برای امیرمهدی . تولد من با تولد امیرمهدی در دنیایي دیگه همگام مي شد . مي دونستم که از این کارم خوشحال مي شه. به حرف مامان رسیدم . ایثار عاشقانه ! .... شادی معشوق..... دستام رو دو طرف سرم قفل کردم . دلم به طرز ناجوری مي گفت تن نده به رفتنش . که بي امیرمهدی تپیدن مشكله و من با سماجت بهش مي توپیدم "که من در برابر خواست خدا باید چیكار کنم ؟ وارد بخش شدم و یه راست رفتم سراغ پرستاری که داشت با تلفن حرف مي زد . بدون اینكه تلفن رو قطع کنه نگاهم کرد . ملتمسانه گفتم: من –مي تونم برم اتاق شوهرم ؟ خواهش مي کنم ! زود میام بیرون . جواب کسي که پشت خط بود رو داد و همونجور سری برام تكون داد به علامت مثبت . انگار حرفش و شخص پشت خط انقدری مهم بود که نخواد با سر و کله زدن با من به خاطر بي وقت رفتنم ، وقتش رو هدر بده و زماني رو برای حرف زدن از دست بده. با تكون سرش سریع به سمت اتاق پرواز کردم . با عجله در رو باز کردم و وارد شدم . خط نگاهم رو بیني ش به انتها رسید 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
❤️‍🩹 ⃟✨ وَقتی مۍگوَیم مَن لی غَیرُکْ یَعنی بُریدِه‌اَم اَز این دُنیــاۍ بی اَرزِشْ اَز این دُنیــاۍ بی مَـہـدۍ🥺...الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ╽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌—————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— 🌼تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا ⃣ 🌔بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📜 🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
- سزاوار است کسانی که از ایران برای مشرف می‌شوند، به نیابت امام هشتم بروند. و کسانی که از بلاد دیگر به آن حرم شرفیاب می‌شوند، به نیابت سائر معصومین علیهم‌السلام مشرف شوند. و در این سفر پر برکت چون نائب آن مقام رفیع هستند،نظر عنایت حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام به آن نائبان به رعایت منوب عنه آنان موجب سعادت دنیا و عقبی است..! •آیـتﷲوحیدخراسانی• - 💛¦↫ 🕊¦↫
نَشَـوَد صُبـح‌ اَگَـر عَـرض‌ِ اِرادَت‌ نَکُنَم؛ نـٰام‌ِ زیبـٰاےِ تـورا صُبـح‌ تِـلآوَت‌ نَکُنَم:))! ‹🍃⇢› ‹🖤⇢