💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_دویست_و_هفتاد_و_ششم
تو اون مدت محمدمهدی هم چند بار تماس گرفته و با امیرمهدی حرف زده بود.
همه دست به دست هم داده بودن تا گذر زمان و روند بهبودی امیرمهدی ، به خوبي
طي شه.
و اون روز برای اولین جلسه ی گفتار درماني ، بابا همراهمون اومده بود .
دستش رو گذاشت رو دسته های
ویلچر و هدایتش رو از دستم خارج کرد:
بابا –من مي برمش . کمرت درد مي گیره.
لبخندی زدم:
من –سنگین نیست.
بابا –تو باید هر روز این کار رو انجام بدی بابا . پس تا زماني که یكي هست بهت کمك کنه بهتره استفاده کني.
سری تكون دادم.
اجازه ی ورود همراه به اتاق گفتار درماني رو ندادن . مي گفتن ممكنه به خاطر حضور همراه ممكنه تمرکز بیمار کم
بشه .
برای همین من و بابا ناچار بودیم تا تموم شدن کار ، تو راهروی بیمارستان منتظرش باشیم.
قبل از اینكه پرستار امیرمهدی رو به داخل اتاق ببره ، بابا کنار پای امیرمهدی زانو زد و شروع کرد به آروم حرف
زدن .
نمي دونم داشت چي مي گفت که امیرمهدی با چشم حرفش رو تأیید کرد و در ادامه با لبخند ، دو سه کلمه ای حرف زد.
صداشون به قدری آروم بود که من با چند قدم فاصله چیزی نشنیدم.
حرف امیرمهدی باعث شد بابا هم لبخندی بزنه و با زدن ضربه ی آرومي روی شونه ش ، بلند بگه:
بابا –خدا پشت و پناهت باشه.
امیرمهدی همراه پرستار رفت و بابا اومد کنارم . آروم گفتم:
من –چي بهش گفتین ؟
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💛🕊•
- آیت اللّٰه تقوایی(ره) :
اگر بدترین حال را داشته باشید و
درهر کجای عالم باشید ؛
و از ته قلب"امام رضا(ع)"را صدا بزنید :)
به سراغتان می آید و گره گشایی میکند...
💛¦↫#السلامعلیکیاعلۍابنموسۍالرضآ
🕊¦↫#چهارشنبـههاےامــامرضایـۍ
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
꧕..🍁
یٰا صٰاحِبْ الزَّمٰانم
اِیدرمِیانجَانم و جَانازتوبِیخبر.🥺.
#صاحبنا♥️
⊹
⊹
🔗تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا
#پنجصلواٺ🖐
✨بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم
#دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ🤲
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」
🧡پنـجشنبـــه ⁵مهـــــر
◗پیـامـی براۍِ امــــروز ◖
▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃
لب ببند و بر کلامت مُهر ِ خاموشی بزن
تا صدف باشی و در جان دُرّ و گوهر پروری...
[ #معصومه_صابر ]
💌-#چـهـلروزبـانهجالبلاغــه
🪴-#روز_سیـزدهـــم
✍🏻امیرالمؤمنینعلــۍ "علیهالسلام" میفرمایند:
-
در دگرگونىهاى روزگار است که گوهرِ مردان شناخته میشود!
📗- نهجالبلاغه؛ حڪمت۲۱۷ ┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈ 「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
┅┄ ❥❥
چقدرقشنگمیگه:🔖
وَاصْبِرْلِحُكْمِرَبِّكَفَإِنَّکَبِأَعْيُنِنَا
ودربرابرحکمپروردگارتشکیباییکن
کہتوتحتنظرومراقبتماهستی.🫶🏻 ️
‹✨⇢#درگوشـۍباخــــــدا›
#داستانڪ❤️^^
-شیخ رجبعلی خیاط می فرمود :
در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر.
شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یقه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود.
به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد.
غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم،
یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت.
از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود،
برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود.
شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی...!
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」
◖🤍✨◗
ارزش یک دختر آنقدر زیاد است
که خدا حجابش را
آیه هایی از قرآن قرار داده است …
‹🤍⇢#چادرانه›
‹✨⇢#یـٰادگارمادرمونھ›
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
#پروفدخترونہ
-صرفابراۍقشنگسازۍپروفایلهاتون!((:💙
#حالخوب ☺️
🍂••امیدوارم پاییز جوري برات رقم بخوره که همیشه بگی زندگـۍِ من از پاییـز ۱۴۰۳ شروع شد ...
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«🖤🥀»
خواص عجیب #آیتالکرسی برای اموات...
🎙•استادعالــــــی•
-
#جهتشادیامواتصلوات🕊
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
«🖤🥀» خواص عجیب #آیتالکرسی برای اموات... 🎙•استادعالــــــی• - #جهتشادیامواتصلوات🕊
گاهی بہ فکر مــرگ هم باشیم ؛
شاید از انجام بعضی کارها ،
منصرف شدیم . . .👨🦯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و زن
زندگــیاش را داد
تا ما آزادۍ داشته باشیم!🕊
•هفته دفاع مقدس•
#پنجشنبههاےشهدایـۍ💔
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
و زن زندگــیاش را داد تا ما آزادۍ داشته باشیم!🕊 •هفته دفاع مقدس• #پنجشنبههاےشهدایـۍ💔
میگفت:
تویگودالشهید پیدا کردیم... هرچیخاک هارو میریختیم بیرون باز برمیگشت....!! اذانشد ،گفتیم بریم فردا برگردیم ! شبخواب جوانی رو دیدم... کهگفت: دوستدارمگمنام بمانم بیلرابردارو برو...(((#شهیدانہ 🥀
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_دویست_و_هفتاد_و_هفتم
امیرمهدی همراه پرستار رفت و بابا اومد کنارم . آروم گفتم:
من –چي بهش گفتین ؟
بابا چشم از مسیر حرکت امیرمهدی گرفت و در حالي که با فشار دستش به کمرم ، من رو به سمت صندلي های
توی راهرو هدایت مي کرد جواب داد:
بابا –یه سری حرف مردونه.
من –مثلا ً ؟
نیم نگاهي بهم انداخت:
بابا –اینكه هر کاری داشت بدون خجالت بهم بگه .گفتم فكر کن منم پدرتم.
لبخندی زدم:
من –مرسي بابا.
رسیدیم به صندلي ها و نشستیم.
دست گذاشت رو دستم.
بابا –از الان به بعد بیشتر حواست بهش باشه . به خاطر فشاری که این جلسات و فیزیوتراپي بهش میاره ممكنه
زودرنج تر بشه و حساس تر . اگر تو کم بیاری اون نابود مي شه .
دلگرمیش همین توان و مصمم بودن شماهاست.
نفس عمیقي کشیدم و آروم "چشم "ی گفتم که باعث شد بابا به خنده بیفته.
متعجب نگاهش کردم و گفتم:
من –به چي مي خندین ؟
بابا –به اینكه یادم نمیاد دخترم انقدر حرف گوش کن باشه و راحت بگه چشم . مارال من فقط لجبازی بلد بود.
لبخندی زدم.
بابا –خوبه که انقدر بزرگ شدی . یعني جبر زمان بزرگت کرد . اما برای شوهرت تو تنهاییتون همون مارال باش ،
شاد و سرزنده و حاضرجواب . دلخوشیش باش.
یاد حرف امیرمهدی افتادم . همون روزی که تو خونه شون بهم گفته بود وقتي فكرم راحته و ناراحت نیستم ، پر از
هیجان مي شم . راست مي گفت . خیلي وقت بود که اون
مارال گذشته تو پستو به پستوی غم گم شده بود
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_دویست_و_هفتاد_و_هشتم
یاد حرف امیرمهدی افتادم .
همون روزی که تو خونه شون
بهم گفته بود وقتي فكرم راحته و ناراحت نیستم ، پر از هیجان مي شم .
راست مي گفت . خیلي وقت بود که اون
مارال گذشته تو پستو به پستوی غم گم شده بود.
خیلي وقت بود که نمي تونستم فكرم رو از هجوم رنج و درد آزاد کنم .
یعني مي رسید اون روزی که امیرمهدی باز
هم همون مارال قبل رو ببینه ؟
مطمئن بودم تا زماني که درد امیرمهدی کم نشه منم همون مارال قبل نمي شم .
درد اون درد منم بود!
بابا آروم زد رو دستم و من رو از فكر بیرون آورد:
بابا–فكر کنم برای گفتار درماني خونه هم بیان . باهاشون صحبت مي کنم ببینم
مي شه بیان تو خونه که کمتر
نیاز باشه از خونه خارجش کني ؟
اینجوری برای خودش هم
بهتره تا وقتي که یه کم جون بگیره و رفت و آمد خسته ش نكنه.
من –مي ترسم زیاد تو خونه بمونه و افسرده بشه.
بابا –تا یكي دو ماه باید صبوری کنین تا یه مقدار شرایطش بهتر شه . اینجوری نه تواني برای تو مي مونه و نه
اون
سری تكون دادم . اون روزا فقط "صبر "چاره ی تموم مشكلاتمون بود.
خونه که رسیدیم امیرمهدی از شدت خستگي فقط چند لقمه غذا خورد و زود تسلیم خواب شد .
بابا هم که مطمئن شد مشكلي نیست و امیرمهدی کاری نداره بدون
اینكه چیزی بخوره رفت خونه.
چند روز بعد بود که مائده و نرگس همراهای من برای بردن امیرمهدی به فیزیوتراپي شدن .
خان عمو چون نميتونست بیاد مائده رو فرستاده بود تا با ماشینش ، رفت و
آمدمون رو به عهده بگیره . به سختي و با کمك مامان
طاهره ، امیرمهدی رو پایین بردیم و سوار ماشین کردیم.
جلوی بیمارستان هم نگهبان بیمارستان به کمكمون اومد .
خوب ما رو مي شناخت و وقتي دید مردی همراهمون نیست کمك کرد تا امیرمهدی رو از ماشین بیرون بیاریم و
روی ویلچر بذاریم.
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
꧕..🍁
یٰا صٰاحِبْ الزَّمٰانم
اِیدرمِیانجَانم و جَانازتوبِیخبر.🥺.
#صاحبنا♥️
⊹
⊹
🔗تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا
#پنجصلواٺ🖐
✨بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم
#دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ🤲
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」
تـو را بـه روۍِ عبا تڪه تڪه میچینم
بقیهۍ تو ولی دست این و آن ماندہ
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ
#صلیاللهعلیكیااباعبدالله♥
#شبجمعہحرمتآرزوسټ✨
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」
حاج_محمود_کریمی.mp3
4.33M
تو بــرگ اول پاییــزۍ؛
ڪه از اهل حــرم میریــزی🥺🍂..
- #مداحیِاستودیویی .
- #حضرتِ333 .
- #حاجمحمودکریمـی.
[ پلی لیستِ روح !. ]