eitaa logo
دُرِّناب 🌱 دختران راهبر نسل آینده ساز بافق
562 دنبال‌کننده
980 عکس
566 ویدیو
26 فایل
هو الخالق☘ این کانال ویژه نوجوانان دختر تشکیل شده با مطالب جذاب،رمان شبانه✨ با کلی مسابقه 🌸 و اردوها و دورهمی های پر خاطره 😍 👩‍💻ارتباط با ادمین ها مشاور فردی @Ftmh_ns98 نظرات و پیشنهادات @ahafezi @dorrenab_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─═◈═┄┅─ ٖؒ صفحه 70 عطیه گفت: (خانم ضیایی اذیتشون کرده ناراحتن ) خانم سرش را تکان داد و گفت (متأسفم ) و گیرندههای حسی چشمهایش را به گیرندههای حسی دوخت و گفت میخواهی بری یه آبی به سروصورتت بزنی؟ کشور برم از این دنیا :گفتم میخوام برم اصلاً برم از این مدرسه برم از این شهر برم از این تصمیم بگیر که کجا میخواهی بری خانم :گفت خب حالا بیا برو به آبی به سروصورتت بزن و بيا بعداً گفتم: ممنون میشه اصلاً ما بریم خونه؟ گفت: از نظر من اشکالی نداره برو ،دفتر اگر اجازه دادن برو عطیه و رفتم. بازهم گفتم ممنون و کیفم را برداشتم و کیسه دستبندها را دادم به پله ها را با بیحالی آمدم .پایین صدای خانم امینی از یکی از کلاسها میآمد بیرون لابد داشت در مورد موضوعی که میشد با یکی دو جمله توضیحش ،داد سخنرانی مفصلی می.کرد حالم از مدرسه به هم می.خورد رفتم حیاط یکی از کلاسها زنگ ورزششان بود. میدویدند و نرمش میکردند رفتم سمت آبخوری و آبی به صورتم زدم احساس میکردم درون من هیچ چیزی نیست اما موشها و گربهها هنوز دنبال هم می.کردند خانم مدیر از پنجره نگاهم می.کرد من نگاهش نکردم می دانستم ضیایی توی اتاق خودش .است اگر میخواستم بروم خانه باید از او اجازه میگرفتم و من اصلاً چنین کاری نمیکردم اصلاً و ابداً. رفتم و نشستم روی پله‌های ورودی ساختمان مدرسه سرایدار مدرسه با بستهای در دست وارد حیاط شد از همان جا به من نگاه میکرد وقتی رسید به پله‌ها گفت: «اینجا نشستی دخترم؟ گفتم: حالم خوب نیست میخوام برم خونه
صفحه 71 گفت :خانم ضیایی هست برو ازش اجازه بگیر نمیخوام گفت: برو پیش خانم مدیر گفتم :ایشون هم میگن برو پیش خانم «ضیایی خب» مسئول این کاره دیگه گفتم: میشه شما به خانم مدیر بگید به دانش آموزی میخواد از خود شما اجازه بگیره بره خونه؟ گفت: باشه میگم و .رفت چند دقیقه بعد آمد و صدایم کرد: برو دفتر خانم مدیر رفتم توی راهرویی که اتاق مدیر در آن بود باید از جلوی اتاق خانم ضیایی رد میشدم طوری تنظیم کردم که وقتی به جلوی در اتاق او رسیدم با یک گام بپرم تا او من را نبیند. اما قبل از اینکه برسم از اتاقش آمد بیرون چشمم افتاد به چشمانش توجهی نکردم و مستقیم رفتم داخل اتاق مدیر سلام کردم خانم مدیر داشت کاری انجام میداد گفت : سلام بیا تو و در رو ببند رفتم تو و تا آمدم در را ببندم خانم ضیایی در آستانه در ظاهر شد شیطنتم گل کرد و در را بستم و نگذاشتم بیاید تو از آن طرف دستگیره در را گرفت و با خشم در را باز کرد و آمد تو تمام تنم به لرزه افتاد داد زد چرا در رو بستی؟ باز چیزی نگفتم فهمیده بودم بهترین راه چزاندن او سکوت است خانم مدیر گفت: من ازش خواستم در رو ببنده شما به اینها رو میدید. خانم شما، نباشید من تک تکشون رو آدم میکنم
صفحه 72 خانم مدیر گفت: فکر میکنم یه ساعت نشده ما با هم حرفهایی زدیم. بله، حرف زدیم، اما ... خانم مدیر نگذاشت ادامه بدهد، گفت «فعلاً» شما برید بیرون و در رو ببندید خانم ضیایی نرفت و گفت یا جای این دختره تو این مدرسه ست یا جای من خیلی سخت میگیرید خانم. صبر کنید فکر کنم ما بازهم باید حرف بزنیم و از جایش بلند شد و آمد سمت ضیایی آرام هلش داد بیرون و در را بست. از این کارش کیف کردم خانم مدیر عصبی شده بود آمد بازوی من را گرفت و گفت خودت رو ناراحت نکن دخترم نه ناراحت نیستم. هستی عزیزم رنگ و رو نمونده برات بعد رفت پشت میزش و زنگی را که پشت میزش بود فشار داد خیلی زود کسی در زد و آمد تو. خانم بابایی مستخدم مدرسه بود. بابایی جان یه آب قندی آب جوش نباتی چیزی درست کن بیار بدم این دخترم. گفتم: نه خانم زحمت نکشید نه، عزیزم حالت خوب نیست فقط میخوام برم خب خسته ای عزیزم میخواهی یه کاری کنم یکی دو روزی نیایی مدرسه؟ برام مسئولیت داره‌ها ولی بین خودمونه فقط من میدونم و تو و البته به مادرت هم خودم میگم نه خانم از درسها عقب میمونم من با درس خوندن توی خونه چیزی یاد نمیگیرم هرچی تو کلاس یاد میگیرم همونه خوبم خانم میخوام برم خونه .فقط اصلاً میخوام از این مدرسه برم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم🌺 سلام مولا جان! روزم را با سلامِ به تو آغاز می‌ کنم... سلامی به زیبایی گل های نرگس💐 سلامی به خوش بویی عطر گلستان🌴 به شیرینی چون عسل🍯 و به اندازه غیبتت دلتنگی 👤 🩷꧁ღ༺ꕥ دُرِّناب ꕥ ༻ღ꧂🩷 🇮🇷 @dokhtarane_bafghi🇮🇷
ختم صلوات امروز شادی روح 🥀شقایقان پرپر🥀 19شهیدگمنام بافق وامواتشان 🌷سهم شما ۳ صلوات🌷 🩷꧁ღ༺ꕥ دُرِّناب ꕥ ༻ღ꧂🩷 🇮🇷 @dokhtarane_bafghi🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا