رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
#اطلاعیه ✅بـرنامــه کلاسهاۍ فرهـنگۍ، قـرآنۍ، هنـری، ورزشی در #ترم_تابستان کانون سید احمد خمینۍ‹ره›
#گزارشتصـویرۍ
👷کــارگــاه عملــی پسران
✅خانه ها و قلعـه های تاریخـی علیآبــاد
🗓زمان ← یکشنبه و دوشنبهها ساعت۸
👤مربی ← خانم محمدی
#کانونسیداحمدخمینی_واحدخواهران
-
آیـتﷲبـهـجـت:
خدا میداند یک صلواتی را که
انسان بفرستد و برای میتی هدیه
کند چه معنویتی،چه صورتی،چه
واقعیتی برای همین یک صلوات
است.باید به کمی و زیادی متوجه
نباشد،به کیفیت اینها متوجه باشد..!
•📚بهسویمحبوب|ص١١٣•
-
#جهتشادیامواتصلوات🕊
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
#حالخوب☺️
وَ میان تمام
از دست رفته هایم هنوز خودۍ دارم که. . .
سر سختانه پاۍ من ایستاده است (:
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
یادموننرهجادهایکهالاندارهبه
کربلامیرسه، زمانیهمونسنگرهایِ
دفاعمقدسبود؛ یادموننرهاونایی
روکهکربلاندیدندولیباخونشون
راهِکربلاروبرایالانِمنوتوبازکردن؛
یادموننرهاوناییروکهخطآخر
وصیتنامههاشوننوشتن:
اگرراهکربلابازشدوبهکربلا
رفتید،اونجاماروهمیادکنید :)
#شهیدانہ . ..🕊
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جبـران نمیشوی
حتـی به گریه هاۍِ سخـت🥺...
#شهیدرئیسی در مسیــر طریق الــۍکربلا💔
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_دویست_و_نه
خیره شد به جایي و رفت تو فكر.
دسته ی جارو رو از دستش گرفتم:
من –اینجا واینسا . برو با مامان طاهره حرف بزن . عمه ت هم که دارن میان به خدا بهترین وقته.
نگاهم کرد و مردد پرسید:
نرگس –زشت نیست من این پیشنهاد رو به رضا بدم ؟
لبخند زدم:
من –مگه تا الان خودت این موضوع رو مرتب عقب ننداختي ؟ خب حالا خودت هم پیش قدم شو براش.
باز هم مردد نگاهم کرد.
کفری به سمت در هولش دادم:
من –بیا برو اول با مامان طاهره حرف بزن . اصلا ً هر چي مامان طاهره گفتن.
همینجور که با هول دادن به سمت در ميبردمش گفت:
نرگس - به شرطي که من امشب بیام اینجا بخوابم!
خندیدم:
من –تو برو . اگه موفق شدی و فردا هم مثل دخترای خوب رفتي حلقه ت رو خریدی شاید فردا شب بذارم بیای
خونه ی داداشت.
خندید:
نرگس –یعني موفق نشم نمي ذاری دیگه بیام اینجا ؟
در رو باز کردم:
من –حالا بیا برو بعد نرخ تعیین کن!
به زور فرستادمش بره پایین.
وقتي رفت لبخند زدم
چه ایرادی داشت به یمن اون همه شادی ای که خدا به من
هدیه داده بود بتونم وسیله ای باشم برای شادی دیگری!
***
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_دویست_و_ده
چه ایرادی داشت به یمن اون همه شادی ای که خدا به من هدیه داده بود بتونم وسیله ای باشم برای شادی دیگری!
***
نفس عمیقي کشیدم.
بوی بدی مي اومد .
انگار وسط یه دستشویي کثیف گرفتار
شده بودم.
باز نفس کشیدم . بوی خیلي بدی بود.
چشم باز کردم.
به غیر از نور چراغ خواب که کمي از اتاق رو روشن کرده بود همه جا تاریك بود.
بلند شدم و نشستم .
نگاهي به اطرافم انداختم.
نمي دونستم اون بوی بد از کجا میاد .
به شدت آزار دهنده بود.
با دست بینیم رو گرفتم و بلند شدم.
متفكر به راه افتادم . ذهنم شروع کرد به سرك کشیدن به احتمالات منشا اون بو!
فقط یه چیزی به ذهنم مي رسید .... دستشویي.
ولي من دستشویي رو شسته بودم . قبل از اومدن عمه ی امیرمهدی اونجا رو شستم که اگر احیاناً کسي خواست
بره دستشویي ، تمیز باشه.
وارد هال شدم و یه لحظه مات و متحیر ایستادم . بوی بد کم شده بود.
برگشتم و به سمت اتاق رفتم . بوی بد بیشتر و بیشتر مي شد.
با دستای لرزون چراغ اتاق رو روشن کردم . و به سمت
امیرمهدی رفتم.
بو از امیرمهدی بود . با اینكه سر شب پوشكش عوض شده
بود اما بازم..........
نگاهي به ساعت انداختم .
سه صبح بود . عمه ش و پدرش
ساعت دوازده و نیم رسیده بودن و هنوز چند ساعتي از خوابشون نمي گذشت . اگر ميرفتم و باباجون رو صدا مي کردم همه شون بد خواب مي شدن .
دستي روی سرم گذاشتم و گفتم:
من –وای خدا.........
اون لحظه مي دونستم باید خودم به تنهایي پوشكش رو عوض کنم اما انگار کسي در درونم سوال مي کرد "چطوری ؟ "
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🩹 ⃟🪔
زائــــر غائـب اربعیـــــن؛
بہ کــــدام حـــرم زائرۍ🥺؟!
╿الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ╽
—————— ⋅ 𔘓 ⋅ ——————
🌼تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا
#پنجصلواٺ5⃣
🌔بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم
#دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ📜
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
4_5870674188540319118.mp3
11.9M
زندگـیدلگیـــرشـدہ؛ نــوکرتــمسیــرشدہ
ببینچقــدرنوکرٺتواینیهسالپیــرشدہ
💔))))):
- #حسیـنستـــوده .
- #حضــــرتِ128 .
- #دلــــۍ .
[ پلی لیستِ روح !. ]
◖✨♥️◗
میگفت:جاموندۍازکربلا
نگـراننباشخیالتراحتباشه
مــادرهمیشهسهمبچهاشکهنیومدهرو
کـنار مـیذارهبیشترازسهمشهمکنارمیذاره:)
‹♥⇢روزشمـــاراربعیـــن³›
‹✨⇢#شبتــونڪربـݪایــۍ›