eitaa logo
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
228 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
63 فایل
❇️این ڪانال جهٺ اطلاع رسانۍزیر میباشد: ✨برنامه‌کانون‌حاج‌سید‌احمد خمینۍ(ره)واحد‌بانوان ✨برنامه هاےنماز مسجد جامع ✨برنامه هاے کتابخانه ولیعصر(عج) ✨پست هاومسابقاٺ متنوع ✅جهت هرگونه انتقاد و پیشنهاد با ادمین کانال در ارتباط باشید 🆔 @Admin_resane_dokhtarane
مشاهده در ایتا
دانلود
- آیـتﷲبـهـجـت: خدا می‌داند یک صلواتی را که انسان بفرستد و برای میتی هدیه کند چه معنویتی،چه صورتی،چه واقعیتی برای همین یک صلوات است.باید به کمی و زیادی متوجه نباشد،به کیفیت اینها متوجه باشد..! •📚به‌سوی‌محبوب|ص١١٣• - 🕊 🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
☺️ وَ میان تمام از دست رفته هایم هنوز خودۍ دارم که. . . سر سختانه پاۍ من ایستاده است (: 🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
یادمون‌نره‌جاده‌ای‌که‌الان‌داره‌به کربلا‌میرسه، زمانی‌همون‌سنگر‌هایِ دفاع‌مقدس‌بود؛ یادمون‌نره‌اونایی‌ روکه‌کربلا‌ندیدندولی‌باخونشون‌ راهِ‌کربلاروبرای‌الانِ‌من‌وتوبازکردن؛ یادمون‌نره‌اونایی‌روکه‌خط‌آخر وصیت‌نامه‌هاشون‌نوشتن: اگرراه‌کربلابازشدوبه‌کربلا رفتید،اونجاماروهم‌یادکنید :) . ..🕊 🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جبـران نمی‌شوی حتـی به گریه هاۍِ سخـت🥺... ‌‌‌‌‌‌‌‌ در مسیــر طریق‌‌ الــۍ‌کربلا💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 خیره شد به جایي و رفت تو فكر. دسته ی جارو رو از دستش گرفتم: من –اینجا واینسا . برو با مامان طاهره حرف بزن . عمه ت هم که دارن میان به خدا بهترین وقته. نگاهم کرد و مردد پرسید: نرگس –زشت نیست من این پیشنهاد رو به رضا بدم ؟ لبخند زدم: من –مگه تا الان خودت این موضوع رو مرتب عقب ننداختي ؟ خب حالا خودت هم پیش قدم شو براش. باز هم مردد نگاهم کرد. کفری به سمت در هولش دادم: من –بیا برو اول با مامان طاهره حرف بزن . اصلا ً هر چي مامان طاهره گفتن. همینجور که با هول دادن به سمت در مي‌بردمش گفت: نرگس - به شرطي که من امشب بیام اینجا بخوابم! خندیدم: من –تو برو . اگه موفق شدی و فردا هم مثل دخترای خوب رفتي حلقه ت رو خریدی شاید فردا شب بذارم بیای خونه ی داداشت. خندید: نرگس –یعني موفق نشم نمي ذاری دیگه بیام اینجا ؟ در رو باز کردم: من –حالا بیا برو بعد نرخ تعیین کن! به زور فرستادمش بره پایین. وقتي رفت لبخند زدم چه ایرادی داشت به یمن اون همه شادی ای که خدا به من هدیه داده بود بتونم وسیله ای باشم برای شادی دیگری! *** 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 چه ایرادی داشت به یمن اون همه شادی ای که خدا به من هدیه داده بود بتونم وسیله ای باشم برای شادی دیگری! *** نفس عمیقي کشیدم. بوی بدی مي اومد . انگار وسط یه دستشویي کثیف گرفتار شده بودم. باز نفس کشیدم . بوی خیلي بدی بود. چشم باز کردم. به غیر از نور چراغ خواب که کمي از اتاق رو روشن کرده بود همه جا تاریك بود. بلند شدم و نشستم . نگاهي به اطرافم انداختم. نمي دونستم اون بوی بد از کجا میاد . به شدت آزار دهنده بود. با دست بینیم رو گرفتم و بلند شدم. متفكر به راه افتادم . ذهنم شروع کرد به سرك کشیدن به احتمالات منشا اون بو! فقط یه چیزی به ذهنم مي رسید .... دستشویي. ولي من دستشویي رو شسته بودم . قبل از اومدن عمه ی امیرمهدی اونجا رو شستم که اگر احیاناً کسي خواست بره دستشویي ، تمیز باشه. وارد هال شدم و یه لحظه مات و متحیر ایستادم . بوی بد کم شده بود. برگشتم و به سمت اتاق رفتم . بوی بد بیشتر و بیشتر مي شد. با دستای لرزون چراغ اتاق رو روشن کردم . و به سمت امیرمهدی رفتم. بو از امیرمهدی بود . با اینكه سر شب پوشكش عوض شده بود اما بازم.......... نگاهي به ساعت انداختم . سه صبح بود . عمه ش و پدرش ساعت دوازده و نیم رسیده بودن و هنوز چند ساعتي از خوابشون نمي گذشت . اگر ميرفتم و باباجون رو صدا مي کردم همه شون بد خواب مي شدن . دستي روی سرم گذاشتم و گفتم: من –وای خدا......... اون لحظه مي دونستم باید خودم به تنهایي پوشكش رو عوض کنم اما انگار کسي در درونم سوال مي کرد "چطوری ؟ " 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🩹 ⃟🪔 زائــــر غائـب اربعیـــــن؛ بہ کــــدام حـــرم زائرۍ🥺؟! الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ╽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌—————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— 🌼تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا ⃣ 🌔بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📜 🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
4_5870674188540319118.mp3
11.9M
زندگـی‌دلگیـــر‌شـدہ؛ نــوکرتــم‌سیــر‌شدہ ببین‌چقــدر‌نوکرٺ‌‌تواین‌یه‌سال‌پیــر‌شدہ 💔))))): - . - . - . [ پلی لیستِ روح !. ]
◖✨♥️◗ ‏‌‌میگفت:جاموندۍازکربلا نگـران‌نباش‌خیالت‌راحت‌باشه مــادرهمیشه‌سهم‌بچه‌اش‌که‌نیومده‌رو کـنار مـیذاره‌بیشترازسهمش‌هم‌کنارمیذاره:) ‹♥⇢روزشمـــاراربعیـــن³› ‹✨⇢