فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" کـــربلا استثناست، امـــام حسیـن استثناست🖤✨ "
🎞 #کلیپتلنگری
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
" کـــربلا استثناست، امـــام حسیـن استثناست🖤✨ " 🎞 #کلیپتلنگری ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
•✨•
اگــر مــردم مۍدانستند که چه فضیلتی در
زیارٺ مرقـــد امــام حسین علیه السلام است
از شوقِ زیارٺ مۍمردند . .😔
🌱- امامباقرعلیهالسلام-
#اطلاعیهثبتنامڪلاسهاےتابستانۍقرآن
#آموزشنویـــسنــدگـۍ
✍به اطـلاع می رساند
کانون فرهنگی قرآنی بانوان در نظر دارد #به_زودی کلاس
#آموزشمقدمـاتــینویسندگــۍ📝
✅ را با حضور استاد گرانقدر جناب آقای رمضانی به مدت "۱۰ جلسه" تا پایان شهریور برگزار کند .
⚠️ دوستانی که تمایل به شرکت در این کلاس را دارند تا سه شنبه ؛ هفتـم شهریور ماه به آیدی @FadaieHasan اطلاع دهند .
#کانونسیداحمدخمینی_واحدخواهران
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#وضو_برای_قرآن_توی_گوشی
❓كسى كه آيات قرآن رو توی گوشی یا لپتاپ تايپ میکنه و یا قرآن رو از روی گوشی میخونه؛ برای نوشتن یا لمس آیات، باید وضو داشته باشه؟🧐
📚 همه مراجع: نه، فقط درصورتیکه خود آیات رو مستقیم لمس کنین، وضو لازمه. در لپتاپ و گوشی، آیات قرآن زیر صفحه گوشی هستن و مستقیم لمس نمیشن.. 😉
🔺العروةالوثقى، ج۱، غاياتالوضو، م۱۱، پرسمان احکام.
#حکم_۵۷
#احکامبهزبانخیلیساده
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#برجستگی_مهر
❓حاجیجان، جات خالی! ما تازگی کربلا بودیم، یه مهر تربت خریدم، عالیه؛ اما چون روش بزرگ نوشته «یا حسین»،😍 شوکت میگه نماز روی قسمت برجستهش اشکال داره. شما راستش رو بگو بهم، اشکال داره یا نه؟
📚 همه مراجع (بهجز وحید): نه اکبرآقا، خیالت راحت، اشکالی نداره. اگه برآمدگی و شیارهایی که روی مهره، زیاد عمیق نباشه و پیشونی بهراحتی روی اون قرار بگیره، سجده اشکالی نداره.
📚 آیتالله وحید: بنابر احتیاطِ واجب، روی مهرهایی که اسم خدا و اهلبیت(علیهمالسلام) رو داره، نباید سجده کرد. فرقی هم نداره که روی سمت سادهش سجده کنیم یا سمتی که این اسمای متبرکه رو داره.
ولی اگه نوشتههای دیگه باشه، مثلاً «تربت اعلی مال کربلا» و... ، اشکالی نداره.
⭕️ نکته: با توجه به اینکه آیتالله وحید در این مسئله احتیاط واجب دارن، مقلدین ایشون میتونن به نظر بقیه مراجع مراجعه کنن.
⭕️ نکته: نمازهایی که در گذشته روی اینجور مهرها خونده شده، مشکلی نداره و مقلدین آقای وحید نگران نباشن.
#حکم_۵۸
#احکامبهزبانخیلیساده
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
✍نام رمان: #راهنمایسعادت
💖#پارت37
سرش رو برگردوند و با دیدن من از جا بلند شد و خودش رو توی بغلم جا داد!
از این حرکتش تعجب کردم یعنی چش شده؟
از خودم جداش کردم و گفتم:
- چیشده؟ چرا گریه میکنی؟!
فاطمه اشکاش رو پاک کرد و گفت:
- تا حالا عاشق شدی؟
با تعجب گفتم:
- نه عاشق نشدم، چطور؟!
سری تکون داد و گفت:
- وقتی عاشق نشدی و نمیتونی درکم کنی چی بگم؟ خیلی ناراحتم نیلا
بنظرت چکار کنم؟ از درون دارم میشکنم اما هرکسی جز تو بود هرگز چیزی بهش نمیگفتم.
دستش رو توی دستم گرفتم و گفتم:
- میشه واضح واسم توضیح بدی که چیشده؟ من الان متوجه نمیشم که چی میگی!
فاطمه آهی کشید و گفت:
- اگه بهت بگم به کسی نمیگی؟
نوچ نوچی کردم و گفتم:
- نخیر بنده مثل شما نیستم که راز مردم رو جار بزنم.
فاطمه ناراحت شد و گفت:
- اما من..
خواست چیزی بگه که وسط حرفش پریدم و گفتم:
- ببین اون جریان گذشت و تموم شد منم که خوب فکر کردم دیدم مقصر اصلی تو نیستی من زیادی بزرگش کردم الانم اگر ازت کینهای داشتم نمیومدم پیشت فقط دیدم خیلی حق گردنم داری اومدم اداش کنم بعدشم اصلا دوست ندارم ناراحتی رفیقم رو ببینم!
فاطمه لبخندی زد و گفت:
- خیلی خوشحالم که دوباره رفیق صدام میزنی
اما نیلا قول بده که ازاین به بعد اصلا راجبم قضاوت نکنی و اول بیای سراغ خودم تا ماجرا رو حل کنیم تا اتفاقی مثل چندروز پیش اصلا پیش نیاد.
لبخندی زدم و گفتم:
- باشه، حالا بگو ببینم ماجرا چیه؟ چرا ناراحتی؟
دوباره فاز ناراحتیش برگشت و گفت:
- میدونم برای دختری مثل من شاید درست نباشه اما منم آدمم دیگه..!
نیلا آدم فقط یکبار عاشق میشه و منم عاشق شدم اما عشقم داره ازدواج میکنه نمیدونم چکار کنم!
همش میخوام که دیگه بهش فکر نکنم چون اون دیگه نامزد داره و فکر کردن بهش گناهه اما نمیتونم نیلا نمیتونم!
هم عذاب وجدان دارم و شرمندهی خدا شدم و هم دارم از درون نابود میشم من خیلی دوستش داشتم نیلا خیلی خیلی زیاد..!
دوباره خودش رو انداخت توی بغلم و زار زار شروع کرد به گریه کردن.
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
✍نام رمان: #راهنمایسعادت
💖#پارت38
دوباره خودش رو انداخت توی بغلم و زار زار شروع کرد به گریه کردن!
تا حالا عاشق نشده بودم و نمیتونستم درکش کنم اما باید خودم رو جای اون تصور میکردم و آرومش میکردم.
با لحن آرومی گفتم:
- دوست داشتن گناه نیست اما اگه داره ازدواج میکنه و الانم نامزده بهتره که فراموشش کنی!
من تورو خوب میشناسم و میدونم که قطعاً دوست نداری خدا ازت ناراحت باشه پس بهتره با کمک گرفتن از خدا فراموشش کنی خدا بهتر از خودت صلاحت رو میدونه و مطمئن باش حتما شخص بهتری رو برات میفرسته!
فاطمه لبخندی از روی لحن آروم و مهربون من زد و گفت:
- با اینکه میشه گفت تازه نماز خوندن رو شروع کردی و یه شهید دستت رو گرفته و بلندت کرده خیلی به اعطلاعاتت اضافه شده ها مثل روان شناسا داری راهنماییم میکنی!
راستش الان که فکر میکنم حق با توهه اگر اونم منو دوست داشت زودتر پا پیش میگذاشت الانم باید براش آرزوی خوشبختی کنم.
امیدوارم خدا خودش این شخصو از ذهنم بیرون کنه و کاری کنه که بهش فکر نکنم دوست ندارم گناه کنم اونم با فکر کردن به یک نامحرم که دنبال کارای ازدواجشه!
یه حسی بهم گفت که داره به زور اینارو میگه و هنوز داره از درون درد میکشه اما مطمئن بودم به زودی فراموشش میکنه اونم با کمک خودِ خدا
دستای سردش رو توی دستام قرار دادم و گفتم:
- امیدوارم هرچه زودتر فراموشش کنی
فاطمه لبخندی زد و گفت:
- نیلا اگه بدونی چقدر خوشحالم که دوباره داری باهام حرف میزنی که نگو از بس بی محلی میکردی بهم دیگه داشتم افسردگی میگرفتم.
خندیدم و گفتم:
- تا تو باشی قدرم رو بدونی!
میگم از دخترا شنیدم فردا روز اخره که اینجاییم درسته؟!
فاطمه سری تکون داد و گفت:
- اره، فردا ساعت هفت صبح تحویل ساله و اینجا قراره کنار شهدا سفره هفت سین بچینن و خلاصه که جشنه خیلیم شلوغ میشه.
تا بعدازظهر هم برمیگردیم!
راستش ناراحت شدم که فردا برمیگردیم اما از طرفی خوشحال هم بودم که قرار تحویل سال پیش شهدا باشم!
یه لحظه به خودم اومدم و متوجه سنگینی نگاهی شدم!
فرشته خانوم بود که داشت نگاهمون میکرد.
اون بنده خدا هم منتظر گذاشتم حتماً الان داره فکر میکنه چی داشتیم به هم میگفتیم!
تو دلم خندیدم و کنار گوش فاطمه چیزی گفتم و باهم بلند شدیم و به سمت فرشته خانوم رفتیم.
کمی هم با فرشته خانم یا همون خانم حقی بگو بخند کردیم و بعداز گذشت چند دقیقه با گفتن شب بخیر از خستگی خوابم برد.
(فردای آن روز)
سال تحویل شد و منِ جدیدی متولد شد.
سفره ای ساده اما زیبا چیده بودند!
پیش شهدا بودم و حضورشون رو در کنارم احساس میکردم ازشون خواستم که کمکم کنن و توی مسیر جدیدی که انتخاب کردم کمکم کنن و همراهم باشن.
کلی درد و دل باهاشون کردم و کلی ازشون آرامش گرفتم.
#ادامه_دارد...♥
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
┤🌿 ! '
•
⎞یـَآمَوْلآنـٰایـَاصـآحـِبَالـزَّمـٰآنِ↴ 🦋↴
•شـَرمَنـدهامڪِہبـِینِدعـٰاهـاےشَخصـۍام
•؏ـَجِّللوَليِّكَالْفَرَجَتـوآخـریشـدِه…🥺⎝
🌼°•أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌼°•
┄┄┅┅┅❅❣❅┅┅┅┄┄
✨تعجیلدرظهوروسلامتیمـولا
#پنجصلوات🖐
🌾بهرسموفاۍهرشب بخوانیم
#دعایسلامتیوفـرجحضرٺ🍃
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad