eitaa logo
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
227 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
60 فایل
❇️این ڪانال جهٺ اطلاع رسانۍزیر میباشد: ✨برنامه‌کانون‌حاج‌سید‌احمد خمینۍ(ره)واحد‌بانوان ✨برنامه هاےنماز مسجد جامع ✨برنامه هاے کتابخانه ولیعصر(عج) ✨پست هاومسابقاٺ متنوع ✅جهت هرگونه انتقاد و پیشنهاد با ادمین کانال در ارتباط باشید 🆔 @Admin_resane_dokhtarane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 رضوان – همون که چیز خاصی هم نیست رو برام بگو . من – حوصله ندارم . رضوان – چرا اینجوري شدي مارال . تو انقدر کم حوصله نبودي ! اینجوري ساکت نبودي ! آروم گفتم . من – شدم دیگه . رضوان – چرا ؟ من – نمی دونم . رضوان – از یه چیزي ناراحتی مارال اگه به خاطر اون پسره که ما هممون داریم تلاش خودمون رو می کنیم . مطمئن باش جوینده ، یابنده ست . با حرص گفتم من – فعلا که نیست . با انگشتاش صورتم رو نوازش کرد . رضوان – پیداش می کنیم . توکلت بر خدا . چشمه ي اشکم جوشید . من – فعلا که این خداي شما با من لج افتاده . براش نمازم خوندما . ولی انگار نه انگار . ابرویی بالا انداخت . رضوان – اینجوري ؟ با این حالت نماز خوندي ؟ همینجورطلبکار ؟ با چشماي پر از اشک نگاهش کردم . رضوان – یه بار نماز خوندي می خواي چه معجزه اي بشه ؟ من – پس فرق بین خوندنش با نخوندنش چیه ؟ قبلا که زندگیم بهتر بود ! لبخندي زد . رضوان – بهتر بود ؟ من – آره . نیاز نبود براي چیزي بهش التماس کنم ! رضوان – اون موقع هم اگر اندازه ي الانت خدا رو می شناختی اوضاعت همین بود . الان خدا بیشتر از قبل ازت انتظار داره . دیگه ادمی نیستی که چشم و گوشت روي حقیقت بسته باشه . یه شناخت نسبی داري که باید مطابق همون شناخت پیش بري . پوزخندي زدم . من – منم جاي تو بودم همین حرفا رو می زدم . تو به کسی که می خواستی رسیدي . نفس عمیقی کشید . رضوان – منم مهرداد رو آسون به دست نیوردم . منم روزایی مثل امروز تو رو داشتم . بعد با لحن محزونی ادامه داد .... 💚🤍💚🤍💚🤍💚 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 رضوان– منم مهرداد رو آسون به دست نیوردم . منم روزایی مثل امروز تو رو داشتم . بعد با لحن محزونی ادامه داد . رضوان – روزاي اول مهرداد اصلا من رو نمی دید . یا بهتر بگم نمی خواست ببینه . نمی دونی براي اینکه به چشمش بیام چیکارا کردم . چقدر رفتم و اومدم . چقدر حرف زدم تا از لابه لای حرفام من رو بشناسه ! وقتی هم شنیدم می خواین براش برین خواستگاري دست به دامن بابام شدم . رفت تحقیق کرد و وقتی دید خونواده تون مورد تأییده اومد پیش بابات . با ناباوري نگاهش کردم . لبخندي زد . رضوان – منم اون روزا می ترسیدم به خاطر اینکه خونواده تون مثل خونواده ي ما نیست مهرداد من رو نخواد . این خیلی بدتره مارال . اینکه جلو روم مهرداد زن دیگه اي بگیره برام بدترین اتفاق ممکن بود . ولی خوب من توکل کردم و جواب گرفتم . راست می گفت . این خیلی بد بود . ولی من که توکل کرده بودم ! من – پس چرا جواب توکل من رو نمی ده ؟ رضوان – تو در مقابل خدا چیکار کردي ؟ همش طلبکاري ! تو به حرفاش گوش کردي که اونم به حرفات گوش کنه ؟ یه بار نماز خوندي . حالا توقع داري خدا تا آخر عمرت هر چی خواستی بهت بده ؟ درمونده نگاهش کردم . من – میگی چیکار کنم ؟ رضوان – می دونم یه سري کارا برات سخته . می دونم حجاب داشتن براي تویی که یه عمره بی حجابی سخته . می دونم نماز خوندن براي تو که همیشه بهش بی توجه بودي سخته . همه رو می دونم . ولی تو براي رضایت خدا یه قدم بردار ، ببین برات هزار قدم بر می داره . اونوقت دیگه دلت نمیاد از این خدا دست بکشی . باور کن از طریقی که فکرش رو هم نمی کنی گره ت رو باز میکنه . باور کن . رضوان گفت باور کن و یکی تو ذهنم گفت بازم اعتماد کن . آروم گفتم . من – باید چیکار کنم ؟ رضوان – حداقل براي رضایتش اگر نمی تونی همه ي کارا رو با هم انجام بدي ، یکیش رو انجام بده . به خودش قسم که سخت نیست . خودش هم کمکت می کنه . باید یه کاري می کردم . شاید فرجی می شد . پیدا کردن امیرمهدي ارزشش رو داشت ؟ ارزش داشت از صبح تا شب پنج بار نماز بخونم ؟ اون همه خم و راست بشم ؟ یاد نگاهش افتادم . نگاهی که چند بار به من دوخته شد . نگاهی که بدجور کنترل می شد و من می خواستم سهم من بشه . من از او نگاه سهم داشتم. 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«✋🕊» بی تو با شمع علۍ تا به سحر میسوزد شمع مۍ‌میرد و او بار دگر میسوزد🥀 یڪ نفر مثل درختان سپیــدار بلند در خیالش همہ شب بین دودر میسوزد😢 ✋¦↫ 🕊¦↫/ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🌺⃟⃟🕊 : اگـر دُعا ڪُنید ، بـَرای دُعایـتــان آمین میگویم و چِنانچِہ دُعا نڪنید،‌مَن برایـتــان دُعا میڪنم بـَرای لغـزش‌هایٺـان اسٺغفـار میڪنم وَ حتـۍ بوے شُمـا را دوسٺ دارم:)🥺❤️‍🩹 🍃°•
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
•°🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا 🖐 🌾بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
امام‌علۍ"ع"‌خطاب‌به‌حضرتِ‌فاطمہ"س" قسمتۍ از کتابِ‌زیرنگاه‌ماه(:📜✨ هنوزدلم‌تابِ‌نگاه‌هاےمستقیم‌تو راندارد‌....(:🖇 ❤️‍🩹 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
Hojat Ashrafzadeh - Az Yadha Rafteh.mp3
9.87M
عشقت‌را‌رهـــا‌نڪردم❤️‍🩹 دسـت‌از‌پا‌خطـا‌نڪردم🥺 جزء‌اسمت‌صدا‌نڪردم!(: • 𝄞 • 🎧↜ 🌙↜ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿 ••• وما در هیاهوی روزگار اگر آرامیم ،دلمان به خدا گرم است😍، صبح را با نام و یادش آغاز می‌کنیم، بسم الله الرحمن الرحیم🌱 🌻🍂| ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀مژده 🪅🪅🪅مژده🎉 💫هشتمین😍 جلسه آموزشی رایگان طب سنتی💫 بانوان گرامی : ناب ترین مطالب را ارائه می دهیم تا درمانگر حاذقی باشید 😍 کارگاه آموزشی طب سنتی مزاج شناسی،مشاوره رایگان ویژه عموم خواهران 👤مدرس توانمند: سرکار خانم رحیمی 🗓زمان : دوشنبه ۶ آذر ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ الی ۱۷ 📍مکان : تکیه امام حسن مجتبی ع،روستای محمدآبادمرکزی ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
16.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیرینی نارگیلی نوستالژی🥹🥧 🥣مواد لازم : نارگیل چرب ۱۰۰ گرم خاک قند ۱۸۰ گرم روغن مایع ۷۰ گرم سفیده تخم مرغ ۸۰ گرم آبلیمو ۱ ق غ 🍽 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
لپه برای کنترل فشار خون:😍 ✍پتاسیم، مواد معدنی اصلی است که در لپه یافت می شود؛ چنانچه بارها در بخش سلامت نمناک گفته شده است به عنوان گشاد کننده رگ ها عمل می کند و گرفتگی خون و فشار خون را کاهش می دهد. آنهایی که فشارخون بالا دارند باید لپه را به رژیم غذایی روزانه اضافه کنند، زیرا شدیدا مستعد بیماری های قلبی و عروقی هستند. 🔸 / / ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 یاد نگاهش افتادم . نگاهی که چند بار به من دوخته شد . نگاهی که بدجور کنترل می شد و من می خواستم سهم من بشه . من از او نگاه سهم داشتم . لبخندش که زیبا بود . که نه از سر تمسخر و نه از روي سرخوشی بود . لبخندي که پر از آرامش بود . پر از حس هاي خوب . و حرفاش که دلم رو زیر و رو کرده بود . امیرمهدی تو زندگی من یه واقعه ي ملموس بود و دور از ذهن . واقعه اي که مثلش وجود نداشت ولی براي من آشنای دیرینه خوشایند بود . خاص بود ، ناب بود ، تک بود ، و چقدر خواستنی . یه نفر که یه پدیده ست ، اتفاقی ناب و ویژه ست زندگیمو خالی کرده از کلیشه .............. من امیرمهدي رو می خواستم . و براي این بدست آوردنش باید خداش رو از خودم راضی نگه می داشتم. خداش هم می تونست به همون اندازه خواستنی باشه . نمی تونست ؟ سریع بلند شدم ایستادم . رضوان هم ایستاد . رضوان – چی شد ؟ من – می خوام نماز بخونم . این دفعه درست . نماز مغرب سه رکعت بود دیگه ؟ سري تکون داد . رضوان – آره . تو که مامان و بابات نماز می خونن ! نگاهش کردم . راست می گفت ولی من که هیچ وقت اهمیت نمیدادم . تازه اون نماز هاي یه خط در میونشون که حالا به لطف حضور رضوان بیشتر از قبل بود که نمی تونست براي من آموزش لازم باشه ! سجاده رو که زیر پام کج و کوله شده بود ، صاف کردم . شالم رو جلوتر کشیدم . می خواستم نمازم رو شروع کنم که رضوان دستم رو گرفت . رضوان – چادر سرت کنی بهتره . حجاب موقع نماز خوندن باید کامل باشه . و رفت بیرون و بعد از چند دقیقه با یه چادر برگشت . ****** 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 رضوان – چادر سرت کنی بهتره . حجاب موقع نماز خوندن باید کامل باشه . و رفت بیرون و بعد از چند دقیقه با یه چادر برگشت . *** صداي زنگ گوشیم اعصابم رو خرد کرده بود . هنوز خوابم میومد و دلم نمی خواست چشمام رو باز کنم . برام مهم نبود ساعت چنده . فقط می دونستم دلم می خواد بازم بخوابم . صبح براي نماز بیدار شده بودم و با تموم سختی و غر غر کردنام ، نماز خونده بودم . و چون نتونسته بودم یه خواب پیوسته داشته باشم هنوز میل به بیدار شدن نداشتم . ولی مگه موبایلم می ذاشت . چهاربار زنگ خورده و من رو کلافه کرده بود . دلم می خواست موبایل رو بکوبم به دیوار تا دیگه صداش در نیاد. با یه تصمیم آنی براي خاموش کردنش چشم باز کردم . اما قبل از خاموش کردنش با تصور اینکه ممکنه یکی از شاگردام باشه و بخواد کلاسش رو لغو کنه ، گوشی روبرداشتم و نگاهش کردم . شماره آشنا نبود . با بی میلی و فقط به امید کنسل شدن یکی از کلاسام ، جواب دادم . من – بله ؟ صداي نا آشناي زنی تو گوشی پیچید . - سلام . خانوم صداقت پیشه ؟ من – سلام . خودم هستم . بفرمایید . - ببخشید مزاحمتون شدم . من ، نوید ، خبرنگار روزنامه ي ( ... ) هستم . می خواستم اگر می شه امروز باهاتون یه مصاحبه داشته باشم . مصاحبه ؟ مردم دیوونه شدن انگار ! کی مهم شدم که خودم خبر نداشتم . من – ببخشید در چه مورد ؟ نوید – درباره ي سقوط هواپیماتون . بی حوصله گفتم . من – تمایلی ندارم . نوید– ببینید ... نذاشتم ادامه بده و گوشی رو قطع کردم . دوباره خوابیدم . ثانیه اي نگذشت که دوباره زنگ زد . " اَه " بلندي گفتم و دوباره گوشی رو جواب دادم . من – بله ؟ نوید – خانوم صداقت پیشه زیاد وقتتون رو نمی گیرم . عصبی گفتم . من – یه بار که گفتم . تمایلی ندارم.... 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🌺⃟⃟🕊 : اگـر دُعا ڪُنید ، بـَرای دُعایـتــان آمین میگویم و چِنانچِہ دُعا نڪنید،‌مَن برایـتــان دُعا میڪنم بـَرای لغـزش‌هایٺـان اسٺغفـار میڪنم وَ حتـۍ بوے شُمـا را دوسٺ دارم:)🥺❤️‍🩹 🍃°•
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
•°🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا 🖐 🌾بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
«💔🥀» یا‌ربّ... نصیـب‌هیــچ‌غریبۍ‌دگــر‌مکـن دردے‌کہ‌گیسـوان‌ را‌سپیـد‌کـرد🥺 💔¦↫ 🥀¦↫ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿 ••• وما در هیاهوی روزگار اگر آرامیم ،دلمان به خدا گرم است😍، صبح را با نام و یادش آغاز می‌کنیم، بسم الله الرحمن الرحیم🌱 🌻🍂| ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
「💛」 یه لبخند ناخودآگاه:)))! ❤️ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◖🥀💔◗ بیــــآ.... اے صـاحب‌ عـــزاۍ فـاطـمیـہ😔 ‌‹ 🥀⇢ › ‹ 💔⇢ › ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
◖🥀💔◗ بیــــآ.... اے صـاحب‌ عـــزاۍ فـاطـمیـہ😔 ‌‹ 🥀⇢ #السݪام‌علیڪ‌یا‌بقیة‌اللہ › ‹ 💔⇢ #سہ‌شنبہ‌هاے‌ج
بَاور‌کُن.... فَرقی‌نِمیکند.... چِه‌رُوزی‌بَاشدازهَفته.❤️‍🩹 بَرای‌کَسی‌کِه‌عَاشق‌اَست.. نَیامدنت‌هَمیشه‌به‌چَشم‌مَی‌آید و‌نَبودنت‌هَمیشه‌اِحساس‌مِیشود... بيااي‌پناهِ‌جان‌ها.🥺.
✨🥀 ✍استاد فاطمی نیا(ره): هرکس روی زمین است، به برکت وجود صدیقه‌ی کبری(س) میباشد. اگر میخواهید ببینید از چشم خدا افتاده اید یا خیر، به خودتان مراجعه کنید، اگر هنوز در دل خود نسبت به (س) محبت دارید، پس بدانید که از چشم خدا نیفتاده اید. ترک گناهان موجب میشود این محبت بیشتر گردد. 🥀 ✨ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad