#چالش_ایام_فاطمیه
#تربیت_فرزند
🎙👦از کودکان بخواید براتون مداحی
کنند
🌳ساعتی از روز یا شب رو که همه
اعضای خانواده در خانه هستن تعین کنید
و دورهم جمع بشید و از کودکانتون
بخواید براتون مداحی کنن🌙
🌟 سعی کنید در اون مدت سرگرم کار
دیگری نباشید و ترجیحا تلفن های همراه
تون کنار بگذارید. ❌
🌳بهتره نور خونه رو کم کنید تا هم بچه
ها خجالت نکشند و هم حس و حال
معنوی تری به فضا بدید.
🌟برخی از کودکان علاقه زیادی به زدن
طبل و سنج دارند. 🎤🥁
در صورت امکان براشون فراهم کنید و
اجازه بدید در مدتی که می خوان مداحی
کنن از اونها استفاده کنن👌
🌟 از کودکان بخواینمداحی هایی که
حفظ هستن براتون بخونن.شما هم تا
جایی که می تونید همراهیشون کنید و
سعی کنید مستمع خوبی باشید👂
❤️ توجه داشته باشید که این کار تاثیر
بسیار مثبتی در اعتماد به نفس فرزندتون
خواهد داشت واثرات معنوی در تربیت
دینی بچه ها داره
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #دکترسعیدعزیزی
💟مامان بابای مهربون، بارعایت
این دو نکته، زندگیتون رو زیر و رو کنید❣
#تربیت_فرزند✨
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#تربیت_فرزند✨
👩🏻🦰: آره بابات خیلی اشتباه کرد❗️❌
🧔🏻♂:آره تقصیر مامانت بود‼️❌
🧕🏻:مامان بابای مهربون ❣به هیچ
عنوان با کودکتون درد و دل نکنین و بدی
همسرتون رو به فرزندتون نگین❗️✖️
بچه ای خوشبخته که پدر مادرش باهم
رابطه #خوبی داشته باشن ،یعنی وقتی
باهم #بحث واختلافی دارن، سرهم داد
نزنن، به هم #توهین نکنن و #احترام هم
رو داشته باشن💫
وقتی از هم ناراحتن پای فرزندشون رو
وسط نکشند، ✖️
نه به فرزندشون زیادتر محبت کنن و نه
خشم خودشون رو سر فرزندشون خالی
کنن♨️
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#تدبیر
#همسرداری
🫂❤️با احترام گذاشتن به مرد، میتوان او را برای همیشه عاشق خود کرد!
✍ تحقیقات نشان داده است که مردها اگر مجبور باشند بین عشق و احترام یکی را انتخاب کنند، بیشترشان ترجیح میدهند تنها بمانند ولی به آنها بیاحترامی نشود!
👌و از سوی دیگر اکثر خانمها به عشق و محبت بیشتر علاقه نشان دادهاند.
✅اگر مردها و زنها بتوانند یکدیگر را بهدرستی درک کنند، میتوانند کنار هم زندگی آرام و بیدغدغه و پر از عشق داشته باشند.
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
سیره حضرت زهرا دوم-۱-۱.m4a
11.69M
✅#همسرداری در نگاه حضرت زهرا و جامعه امروز ما
🎙علی بورقانی-مدرس دانشگاه
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#انچه_مجردان_باید_بدانند
✨🤍
علت تفاوت زندگی در دوران نامزدی با بعد از ازدواج⁉️
🌸🍃در طی دوران آشنایی و نامزدی این امکان وجود دارد که "توقعات غیرعقلانی نسبت به ازدواج" در هیاهوی عشق رمانتیک دو دلدادهی جوان به گونهای جدی، مجال خودنمایی پیدا نکند اما پس از آن که ازدواج صورت گرفت، این توقعات خود را آشکار خواهند ساخت.
👌حال شما به احتمال زیاد با این واقعیت رو به رو میشوید که همسرتان، "توقعات غیر واقعی" شما را بر آورده نمیسازد. و جالب این که همسر شما نیز این که شما، "توقعات غیرواقعی" او را برآورده نمیسازید ، احساس "ناکامی" و "رنجش" میکند.
📌حال این که این امکان برای شما و همسرتان وجود دارد که برای درک درست "واقعیت زندگی زناشویی" تجدید نظر کرده و به گونهای آن را سازماندهی کنید تا با "واقعیت" همخوانی داشته باشد.
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_هفتم
امیرمهدي – کربلا.
دلم هري ریخت پایین .
من – اونجا که جنگه !
هر روز یه بمب کل اونجا رو
می فرسته هوا !
لبخندي زد .
امیرمهدي – اعتماد به خدا ادم رو قوي
می کنه . دیگه فکر نمیکنه اخرش چی
می شه !
من – کی گفته آدم می تونه به اسم زیارت ، جون خودش رو به خطر بندازه ؟
این عاقلانه ست ؟
امیر مهدي دستی روي سینه ش گذاشت .
امیرمهدي – کار دله .
کسی نمی تونه براي دل تعیین تکلیف کنه .
با عقل انتخاب می کنیم و با دل جلو
میریم .
عشق این حرفا حالیش نیست !
بعد انگار بخواد حرفی بزنه و نتونه ، مثل کسی که نمی دونه بگه یانه ،
یا آدمی که واژه ها رو گم کرده باشه .
کف دستش رو روي لبش گذاشت و با انگشتاش ریش هاش رو لمس کرد و دستش رو تا زیر چونه پایین کشید.و
بعد آروم با لحنی که آدم حس می کرد یه عاشق داره حرف میزنه ادامه داد .
امیرمهدي – البته همیشه دست خود آدم نیست .
ممکنه ناخودآگاه با دل انتخاب کنه و ناچار شه با عقل جلو بره! و این خیلی سخته .
آه پر حسرتی کشید .
خیره ي چشماش شدم که داشت تو تاریکی ته کوچه افکارش رو به تصویر می کشید .
منظورش چی بود ؟
برگشتم به ته کوچه ، جایی که خیره بود رو نگاه کنم که نگاه خاص خانوم درستکار غافلگیرم کرد .
با شرم سرم رو پایین انداختم .
در حال صحبت با مامان حواسش
به ما بود .
با همون حالت اروم گفتم .
من – مراقب خودت باش .
و از زیر چشم نگاهش کردم .
لبخندش که تکرار لحظه به لحظه ي
زندگی بود ، دلم رو آروم کرد .
امیرمهدي – چشم .
💚🤍💚🤍💚🤍
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_هشتم
من – مراقب خودت باش .
و از زیر چشم نگاهش کردم .
لبخندش که تکرار لحظه به لحظه ي
زندگی بود ، دلم رو آروم کرد .
امیرمهدي – چشم .
کمی به سمتم برگشت و این باعث شد سرم رو بالا بگیرم .
و همون موقع نگاه هاي نرگس و رضوان رو در حال صحبت متوجه خودمون دیدم .
شب پر ماجرایی بود .
هم براي من و هم براي خونواده هامون .
امیرمهدي – ممکنه دیگه دیداري نباشه .
دلم می خواد این حرفم رو همیشه به یاد داشته باشین . دوستانه .
نگاه از نرگس و رضوان گرفتم .
امیرمهدي – هر هوایی رو که به شکل دم فرو می دیم ، هر بازدمی که بیرون می دیم ، ثانیه اي از اون فرصتی که خدا بهون داده کم می شه .
معلوم نیست تا کی فرصت داریم .
خیلی حیفه این وقت رو از دست
بدیم و خدامون رو نشناخته باشیم .
من – تو خدا رو شناختی ؟
امیرمهدي لبخندي زد .
امیرمهدي – من هنوز هم دانشجوي این راهم .
من – چه جوري باید خدا رو شناخت ؟
امیرمهدي – با هر چیزي که توش آیتی از خدا دیدین .
بی راه نمی گفت .
وقتی من لقب تکه اي ازبهشت رو به لبخندش دادم می تونستم از همون بهشت به خدا برسم . نمی شد ؟
حاضر بودم تا ابد به خداشناسی بپردازم به
شرطی که نگاه و لبخندش مال من می شد .
با صداي خنده ي بابا و اقاي درستکار نگاهم به سمتشون چرخید .
نگاه مهرداد و لبخند اون دو ، نگاهم رو
سرگردون کرد .
آقاي درستکار رو به خانومش گفت .
درستکار – خانوم ! اگر رضایت می دین رفع زحمت کنیم .
طاهره خانوم لبه ي چادرش رو که با دست زیر چونه ش محکم گرفته بود رو کمی بالا کشید و به سمت مامان لبخندی زد .
طاهره – راسش انقدر خانوم صداقت پیشه شیوا صحبت می کنن
که آدم دلش نمیاد ازشون جدا بشه !
آقاي درستکار هم در جوابش رو به بابا گفت .
درستکار – والا منم سیر نمی شم از مصاحبت جناب صداقت پیشه.
بقیه ي حرفا باشه براي دفعه ي بعد و این
دفعه هم خونه ي ما .
بابا با خوشرویی جواب داد .
💚🤍💚🤍💚🤍💚
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«🥀🖤»
رفتـۍدنیــــاےعلـیرفـت🥺
دنیـــــازهــــراےعلـیرفت💔
🥀¦↫#السلامعلیڪیاامیرالمومنین
🖤¦↫#یکشنبہهاےعلوے / #فاطمیه
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad