#قرارصبحگاهۍ📿
•••
‹
اِللهْم نّوُر قّلَوْبناوْقلوب أُحًبُاْبناُ بْالقرِآَنوأجعل ِصٌدٌوُرِناُ مُضَيُئة بٍذڪرڪ🌱› خدایادلهاۍماوعزیزانمان راباقرآننورانۍکنو قلبهاۍمارابہیاد خودروشنکن✨🤍 ••• #صبحتـونپرخیـــروبرڪت🌼🍂| ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
#مسابقه
#اعلام_نتایج
✨باتشڪر از شرڪت همراهـان عزیــز "رسانــهدختــــرانہمحمدآباد" درمسـابقـہ #عڪسازبرپایۍايستگاهصلواتۍ
🌺منتخبیـن مسابقہ این مـــاه به شرح زیر مۍباشد:
🔸آقــاےمحمدمهـدۍقربـانـی
🔹آقــاےامیــرعبـاسحیـدرے
🔸آقــاےامیـــرمحمدغفــورے
🔹آقــاےامیـــرعبـاس و امیــرارسلانغلامـۍ
✅برندگــــان محترم براۍ دریافت هــدایــاے خود به آیدی زیر مراجعه فرمایند.↓
🆔@mah73r
باتشڪر از کلیـــه شرکٺ کنندگــان؛منتظــر مسابقہ مـــاه بعد باشید...😊🍃
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
. آرام باش عزیز من
هیچ چیز ارزش
این همه دلهره را ندارد؛
خدا همین جاست
کنار تو...🍊🌱
#روزتبخیرمهربونجان ☺️
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#تلـــــنگࢪانھ ✨
✅ پیامبر اکـــرم "صلیاللهعلیهوآله" :
هر که در حال خوردن غذا باشد و جانداری به او بنگرد و او را شریک غذای خود نکند به دردی بی درمان گرفتار می شود.
•👩🏻🍳🍽•
#آشپزی
#آموزش_قیمه_لاپلو😋
✍این قیمه لاپلو واسه موقعهایی که دلتون یه خورشت قیمه جانانه میخواد ولی وقت زیادی ندارید حسابی به کارتون میاد فوق العاده خوشمزه ست و سریع هم آماده میشه😊
مـــــواد لــــــازم👇
برنج: ۳پیمونه
لپه: ۱پیمونه سرخالی
گوشت چرخ کرده: ۲۰۰گرم
پیاز: ۲تا متوسط
پوره ۲تا گوجه فرنگی
رب گوجه: ۱ق.غ سرپر
ادویه های داخل گوشت(نمک.فلفل سیاه.زردچوبه.پودر لیموعمانی)
زعفرون
آب ۱ استکان
ادویه برای لا به لای برنج(پودر دارچین.هل و گل محمدی)
سیب زمینی ۲تا
✅اول از همه لپه رو چند ساعت خیس می کنیم بعد می ذاریم با آب کامل بپزه.حتما کف روشو بگیرید اگر دوست داشتید یه تیکه چوب دارچینم توش بندازین.
این لاپلوی خوشمزه رو با گوشت تیکه ای هم درست میکنن ولی زمان بیشتری می بره.
نــــــوشجــــــــان😍
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_پنجم
هم قدم با هم رفتیم به سمت جایی که کاملا خلوت بود .
به خاطر سر و صداي وسیله هاي بازي ناچار بودیم کمی بلند تر صحبت کنیم .
خیلی جدي گفت .
امیرمهدي – خب ، گوش می کنم .
دم عمیقی گرفتم و باز دمش رو فوت کردم بیرون .
با چرخوندن نگاهم به اطراف گفتم .
من – نمی دونم از کجا شروع کنم ؟
امیرمهدي – بگین .
از هرجا که می تونین شروع کنین .
سري تکون دادم .
من – من دیشب خیلی فکر کردم .
هم به حرفات و هم به اعتقاداتت .
سرش پایین بود و خیره به زمین .
معلوم بود داره با دقت گوش میده .
ادامه دادم .
من – همه شون براي من محترمن .
ولی یه چیزایی این وسط
هست که نگرانم می کنه .
که نمی ذره راحت تصمیم بگیرم و بگم تا آخرش هستم .
امیرمهدي – خیلی مهمن ؟
من – آره . مهمن .
یعنی براي من مهمن .
سري تکون داد که حس کردم منظورش اینه که ادامه بدم .
من – این اختلافاتی که بینمونه ...
یعنی این تفاوت ما یه جاهایی
مثل سنگ جلوي پامون می شه مانع ....
منظورم اینه که ...
مونده بودم چه جوري باید بگم که پرید میون حرفم .
امیرمهدي – رك بگین .
با حاشیه رفتن از موضوع دور می شیم .
دوباره نفسی گرفتم .
کمی به سمت مخالف چرخیدم تا بتونم راحت حرف بزنم .
نگاه کردن بهش مانع می شد رك حرف بزنم .
من – اگه من بهت جواب بله بدم ، با مهمونیاي مختلط خونواده ي من می خواي چیکار کنی ؟
می خواي نیاي؟
و منم باید قید خونواده م رو بزنم ؟
همونجور که تو عموت رو دوست داري منم عموم رو دوست دارم .
دلم می خواد سالی دو سه بار ببینمش یا از حالش خبر داشته باشم !
من نمی تونم براي همیشه قید خونواده م رو
بزنم .
باز کمی چرخیدم .
انگار ازش خجالت می کشیدم .
من – من عاشق رقصم .
با این اعتقادات تو ، من باید رقصیدن رو
کنار بذارم ؟
آهنگ هایی که دوست دارم گوش نکنم ؟ من همیشه آرزوم بوده شب عروسیم با شوهرم بین جمعیت مهمونا برقصم .
یعنی این آرزو رو باید به گور ببرم امیرمهدي ؟
من عاشق رقص دو نفره ي عروس دومادا هستم به خصوص وقتی عاشقانه همدیگه
رو نگاه می کنن یا وقتی که عروس با عشق سرش رو می ذاره
رو سینه ي شوهرش .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_ششم
من عاشق رقص دو نفره ي عروس دومادا هستم به خصوص وقتی عاشقانه همدیگه
رو نگاه می کنن یا وقتی که عروس با عشق سرش رو می ذاره رو سینه ي شوهرش .
یه قدم ازش دور شدم .
من – اگر من رنگ سفید بپوشم خدا قهرش میاد ؟
خدا انقدر زود آدم رو جهنمی می کنه ؟
پس این همه آدمی که اینجان ، نود
درصدشون جهنمین چون رنگ لباساشون شاده ؟
من باید کفش پاشنه دار نپوشم چون با اعتقادات تو جور در نمیاد ؟
دستم رو روي سرم گذاشتم .
من – شلوار تنگ ، جوراب نازك ، خندیدن ، بلند حرف زدن ، همه رو باید بذارم کنار ؟
برگشتم به سمتش .
من – مرداي خونواده ي من تو مهمونیاي رسمی همیشه کراوات می زنن .
تو هیچوقت کراوات نمی زنی .درسته ؟
کت و شلوارات همیشه ساده ست و رو مد نیست ، درسته ؟
سرم رو کج کردم .
من – من عاشق مدم . عاشق این که وقتی مدلی مد شد برم خرید .
من با این چیزا باید چیکار کنم امیرمهدي؟
چشمام رو بستم .
بغض کردم .
زندگی بازي بدي رو با ما شروع
کرده بود !
من – به قول خودت تا کجا می تونم تحمل کنم ؟
من اینم . مگه چقدر می تونم عوض شم ؟
فکر نمی کنم بتونیم بیشتر از چند ماه
کنار هم زندگی کنیم .
نه من مورد تأیید خونواده ي تو هستم و نه
تو می تونی مثل خونواده ي من باشی .
چه جوري من رو بدون
چادر تو خونواده ت می بري ؟
قدمی به عقب رفتم .
من – من نمی تونم یه عمر خودم نباشم ! نمی تونم وادارت کنم از
اعتقاداتت دست بکشی .
من ...
من ...
من عاشقتم امیرمهدي به حدي که نبودنت دیوونه م می کنه ولی ...
بغض نمی ذاشت درست حرف بزنم .
من – ولی ...
نمی تونم زندگیت رو خراب کنم .
تو لیاقت بهترین زندگی رو داري .
وجود من باعث می شه آرامشت به هم بریزه .
فکر کنم بهتره همین اولش از هم بگذریم .
این احساس از اولم اشتباه بود .
نباید بهش اجازه ي جولان میدادیم .
من .... من نمی خوام باهات زندگی کنم .
چشم باز کردم و خیره شدم بهش .
می خواستم تأثیر حرفم رو ببینم
چشماش رو بسته بود .
اطراف چشماش چین افتاده بود .
انگار با درد پلک هاش رو روي هم فشار میداد .
سرش رو به آسمون بود .
از حرفم درد می کشید ؟
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
21.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولادت رقیه خاتون سلام الله علیها( به روایت ۲۳ شعبان ) مبارک باد
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
ولادت رقیه خاتون سلام الله علیها( به روایت ۲۳ شعبان ) مبارک باد
تۆلدباباییتریندختردنیا؛ مبارک:))♥️_
#میلادحضرترقیهۜ_مبارکباد🌸🍃
🌼⃟⃟🍃
ڪاشروزےبرسد ،کہبههـممژدهدهیم ..
یوسففـاطـمہآمـــد ، دیدے؟!
منسلامشڪردم ؛🥺
پاسخمدادامــام ، پاسخشطورۍبود
باخودمزمزمہڪردمڪــهامـــام ..
میشناسدمگراینبیسروبۍسامانرا !؟❤️🩹
وشنیدمفـــرمود :
تــوهمانۍڪه «فـــرج» میخواندۍ ((:😊
🕊°•
أللَّھُـمَ ؏َ
ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج•°🕊 °⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا #پنجصلواٺ🖐 🌾بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم #دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#قرارصبحگاهۍ📿
•••
‹
اِللهْم نّوُر قّلَوْبناوْقلوب أُحًبُاْبناُ بْالقرِآَنوأجعل ِصٌدٌوُرِناُ مُضَيُئة بٍذڪرڪ🌱› خدایادلهاۍماوعزیزانمان راباقرآننورانۍکنو قلبهاۍمارابہیاد خودروشنکن✨🤍 ••• #صبحتـونپرخیـــروبرڪت🌼🍂| ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایـــــاااا✨🤍
تمام زندگیمو خودت نقاشی کن
من به قلم رحمت تو ایمان دارم
همه چی رو سپردم دست خودت
شکرت که هستی و دلمان خوش است به بودنت...🌿
#روزتبخیرمهربونجان
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
enc_16863267749794294114487.mp3
1.82M
به نماز صبح و شبت سلام :)🤍
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
به نماز صبح و شبت سلام :)🤍
ۍِ سلام بدیم به آقـا جانمون امـام زمـان 'عج'✋🌱
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
_
◖🤍🍃◗
بنویسید امید دل زهرا مهدۍست ،
چاره ڪار همه مردم دنیـــا مهدۍست :)
‹ 🍃⇢ #السݪامعلیڪیابقیةاللہ ›
‹ 🤍⇢ #سہشنبہهاےجمکرانۍ ›
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
.🌼🤍.
یکی از راه های نجات انسان از گناه
پناه بردن به #امام_زمان (عج) است.
✍آیتاللهجاودان•
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
.
🟢#ثوابهایحیرتانگیزدعابرایظهور
برخی ثوابهای حیرتانگیز دعا برای ظهور بر اساس کتاب مکیالالمکارم:
ثواب حج تمتع دارد
ثواب عمره دارد
ثواب دوماه اعتکاف در مسجد الحرام دارد
ثواب روزه دو ماه دارد
باعثمیشود صدهزارحاجتتدر قیامترواشود
ثواب ده طواف خانه کعبه دارد
ثواب آزاد کردن برده دارد
ثوابروانهساختنهزاراسبزینکردهدرراهخدارادارد
ثواب هزار سال خدمت پروردگار را دارد
ثواب نه هزار سال نماز و روزه را دارد
و...
کافی است که فقط بگویی :
_💚اللهمعجللولیکالفرج💚_
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکـــر نجـــاٺ دهنـــده🥺❤️🩹
#مهدینا🌱
#تلـــــنگࢪانھ ✨
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_هفتم
سرش رو به آسمون بود .
از حرفم درد می کشید ؟
چشمام رو بستم از کنارش رد شدم .... چشماشو بسته تا نبینه بد شدم .............
از حس دردي که داشت بغضم بیشتر شد . من عامل این حسش بودم ؟
این درد کشیدنش ؟
چرا این تفاوت ها رو مثل پتک کوبیدم رو سرش ؟
کاش بهتر حرف می زدم !
کاش!
اشک تو چشمام جمع شد .
" خدا لعنتت کنه اي " به خودم گفتم .
چونه م لرزید .
باهاش چیکار کردم !
اوج دردم زمانی بود که چشم باز کرد و من خیسی اطراف مژه هاش رو دیدم .
اشکام بی اختیار رو گونه م راه گرفت .
سرش رو به سمت مخالف چرخوند و دستاش رو گذاشت رو صورتش .
قلبم به درد اومد .
انگار منم باهاش درد می کشیدم .
با درد گفتم .
من – امیرمهدي !
مثل برق گرفته ها برگشت به سمتم .
نگاهش رو رد اشکم ثابت شد .
دستش رو به طرفم دراز کرد انگار بخواد رد اشکم رو پاك کنه که یه دفعه انگشتاش رو مشت کرد و به سمت مخالف چرخید .
یه قدم به طرفش برداشتم .
من – امیر ؟
حس کردم تند تند نفس عمیق می کشه .
آروم گفت .
امیرمهدي – تو رو خدا گریه نکنین .
قسمش ، التماس نشسته تو لحنش ، گریه م رو بیشتر کرد .
چشمامو بستم از کنارش رد شدم ..... چشماش رو بسته تا نبینه بد شدم ....................
سرش رو به سمت آسمون بالا برد .
امیرمهدي – به اون خدایی که براش روزه میگیرین قسمتون میدم گریه نکنین .
با درد گفتم .
من – نمی تونم .
وقتی حالت اینجوریه !
وقتی می دونم براي خوشبختیت باید ازت بگذرم !
ازم فاصله گرفت و سکوت کرد
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚