رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
ولادت رقیه خاتون سلام الله علیها( به روایت ۲۳ شعبان ) مبارک باد
تۆلدباباییتریندختردنیا؛ مبارک:))♥️_
#میلادحضرترقیهۜ_مبارکباد🌸🍃
🌼⃟⃟🍃
ڪاشروزےبرسد ،کہبههـممژدهدهیم ..
یوسففـاطـمہآمـــد ، دیدے؟!
منسلامشڪردم ؛🥺
پاسخمدادامــام ، پاسخشطورۍبود
باخودمزمزمہڪردمڪــهامـــام ..
میشناسدمگراینبیسروبۍسامانرا !؟❤️🩹
وشنیدمفـــرمود :
تــوهمانۍڪه «فـــرج» میخواندۍ ((:😊
🕊°•
أللَّھُـمَ ؏َ
ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج•°🕊 °⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا #پنجصلواٺ🖐 🌾بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم #دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#قرارصبحگاهۍ📿
•••
‹
اِللهْم نّوُر قّلَوْبناوْقلوب أُحًبُاْبناُ بْالقرِآَنوأجعل ِصٌدٌوُرِناُ مُضَيُئة بٍذڪرڪ🌱› خدایادلهاۍماوعزیزانمان راباقرآننورانۍکنو قلبهاۍمارابہیاد خودروشنکن✨🤍 ••• #صبحتـونپرخیـــروبرڪت🌼🍂| ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایـــــاااا✨🤍
تمام زندگیمو خودت نقاشی کن
من به قلم رحمت تو ایمان دارم
همه چی رو سپردم دست خودت
شکرت که هستی و دلمان خوش است به بودنت...🌿
#روزتبخیرمهربونجان
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
enc_16863267749794294114487.mp3
1.82M
به نماز صبح و شبت سلام :)🤍
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
به نماز صبح و شبت سلام :)🤍
ۍِ سلام بدیم به آقـا جانمون امـام زمـان 'عج'✋🌱
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
_
◖🤍🍃◗
بنویسید امید دل زهرا مهدۍست ،
چاره ڪار همه مردم دنیـــا مهدۍست :)
‹ 🍃⇢ #السݪامعلیڪیابقیةاللہ ›
‹ 🤍⇢ #سہشنبہهاےجمکرانۍ ›
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
.🌼🤍.
یکی از راه های نجات انسان از گناه
پناه بردن به #امام_زمان (عج) است.
✍آیتاللهجاودان•
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
.
🟢#ثوابهایحیرتانگیزدعابرایظهور
برخی ثوابهای حیرتانگیز دعا برای ظهور بر اساس کتاب مکیالالمکارم:
ثواب حج تمتع دارد
ثواب عمره دارد
ثواب دوماه اعتکاف در مسجد الحرام دارد
ثواب روزه دو ماه دارد
باعثمیشود صدهزارحاجتتدر قیامترواشود
ثواب ده طواف خانه کعبه دارد
ثواب آزاد کردن برده دارد
ثوابروانهساختنهزاراسبزینکردهدرراهخدارادارد
ثواب هزار سال خدمت پروردگار را دارد
ثواب نه هزار سال نماز و روزه را دارد
و...
کافی است که فقط بگویی :
_💚اللهمعجللولیکالفرج💚_
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکـــر نجـــاٺ دهنـــده🥺❤️🩹
#مهدینا🌱
#تلـــــنگࢪانھ ✨
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_هفتم
سرش رو به آسمون بود .
از حرفم درد می کشید ؟
چشمام رو بستم از کنارش رد شدم .... چشماشو بسته تا نبینه بد شدم .............
از حس دردي که داشت بغضم بیشتر شد . من عامل این حسش بودم ؟
این درد کشیدنش ؟
چرا این تفاوت ها رو مثل پتک کوبیدم رو سرش ؟
کاش بهتر حرف می زدم !
کاش!
اشک تو چشمام جمع شد .
" خدا لعنتت کنه اي " به خودم گفتم .
چونه م لرزید .
باهاش چیکار کردم !
اوج دردم زمانی بود که چشم باز کرد و من خیسی اطراف مژه هاش رو دیدم .
اشکام بی اختیار رو گونه م راه گرفت .
سرش رو به سمت مخالف چرخوند و دستاش رو گذاشت رو صورتش .
قلبم به درد اومد .
انگار منم باهاش درد می کشیدم .
با درد گفتم .
من – امیرمهدي !
مثل برق گرفته ها برگشت به سمتم .
نگاهش رو رد اشکم ثابت شد .
دستش رو به طرفم دراز کرد انگار بخواد رد اشکم رو پاك کنه که یه دفعه انگشتاش رو مشت کرد و به سمت مخالف چرخید .
یه قدم به طرفش برداشتم .
من – امیر ؟
حس کردم تند تند نفس عمیق می کشه .
آروم گفت .
امیرمهدي – تو رو خدا گریه نکنین .
قسمش ، التماس نشسته تو لحنش ، گریه م رو بیشتر کرد .
چشمامو بستم از کنارش رد شدم ..... چشماش رو بسته تا نبینه بد شدم ....................
سرش رو به سمت آسمون بالا برد .
امیرمهدي – به اون خدایی که براش روزه میگیرین قسمتون میدم گریه نکنین .
با درد گفتم .
من – نمی تونم .
وقتی حالت اینجوریه !
وقتی می دونم براي خوشبختیت باید ازت بگذرم !
ازم فاصله گرفت و سکوت کرد
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_هشتم
من – نمی تونم .
وقتی حالت اینجوریه !
وقتی می دونم براي
خوشبختیت باید ازت بگذرم !
ازم فاصله گرفت و سکوت کرد .
چرا سکوت کرد ؟
چرا ازم فاصله گرفت ؟
روي پا به سمتم چرخید .
امیرمهدي – یعنی اگر کراوات بزنم ، تو مهمونیاتون بیام ، بذارم هر مدل لباسی و رنگی که دوست دارین بپوشین فقط زیاد قالب بدنتون نباشه ، هر آهنگی دوست دارین گوش کنین ، می تونین یه عمر ، زندگی با من رو تحمل کنین ؟
نامهربونی با دلم نمی کنه .......
به هیچ قیمتی ولم نمی کنه .....
یه قطره اشکمو که می درخشه باز ....
بهونه می کنه منو ببخشه باز .......
دریا که چیزي نیست ، عجب دلی داره ...
مبهوت نگاهش کردم .
درست شنیدم ؟
می خواست باهام راه بیاد ؟
با شگفتی گفتم .
من _واقعا این کارا رو انجام می دي ؟
کلافه دستی به پیشونیش کشید .
امیرمهدي – نمی دونم . واقعا نمیدونم .
دستش رو به سمت موهاش برد و از روي موهاش تا پشت گردنش کشید .
سرش رو به سمت مخالف چرخوند و بی تاب گفت .
امیرمهدي – باید فکر کنم . باید بیشتر فکر کنم .
سریع برگشت به سمتم .
امیرمهدي – چند روز بهم مهلت بدین .
شاید بتونم راهی پیدا کنم !
سري تکون دادم .
من – هیچ راهی نیست امیرمهدي .
خودت گفتی نمی خواي یه عمر کنارت زجر بکشم .
منم نمی خوام تو رو اذیت کنم .
شاید اگر این جمله رو نمی گفتی به این همه اختلاف ، جدي فکر نمی کردم .
ناچار شدم همه چیز
رو براي خودم تحلیل کنم تا بفهمم منظورت از زجر چیه .
امیرمهدي – منم مهلت می خوام تا حرفاتون رو سبک سنگین کنم
من – دیشب به این نتیجه رسیدم که اون نذر من و این فکر کردن عاقلانه به هم ربط داره .
انگار خدا می دونه چطوري باید جلو
پامون سنگ بندازه .
امیرمهدي – اگر نمی خواست وصلی باشه تا اینجا هدایتمون نمیکرد .
ما لیاقت تندیس شدن رو داریم .
سکوت کردم .
اصرار داشت به رفع موانع سر راهمون .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🌼⃟⃟🍃
ڪاشروزےبرسد ،کہبههـممژدهدهیم ..
یوسففـاطـمہآمـــد ، دیدے؟!
منسلامشڪردم ؛🥺
پاسخمدادامــام ، پاسخشطورۍبود
باخودمزمزمہڪردمڪــهامـــام ..
میشناسدمگراینبیسروبۍسامانرا !؟❤️🩹
وشنیدمفـــرمود :
تــوهمانۍڪه «فـــرج» میخواندۍ ((:😊
🕊°•
أللَّھُـمَ ؏َ
ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج•°🕊 °⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا #پنجصلواٺ🖐 🌾بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم #دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#قرارصبحگاهۍ📿
•••
‹
اِللهْم نّوُر قّلَوْبناوْقلوب أُحًبُاْبناُ بْالقرِآَنوأجعل ِصٌدٌوُرِناُ مُضَيُئة بٍذڪرڪ🌱› خدایادلهاۍماوعزیزانمان راباقرآننورانۍکنو قلبهاۍمارابہیاد خودروشنکن✨🤍 ••• #صبحتـونپرخیـــروبرڪت🌼🍂| ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
لبخنـد، بهترین سیستم روشنایی صورٺ است😌
بهترین سیستم خنڪ کننده سر❄️
و بهترین سیستم گــرم کننده قلـب❤️
بخاطر سلامتی خـودٺ🌱
امــروز بیشتر لبخنــد بــزن …🙂
#روزتبخیرمهربونجان ☺️
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچیزے در وقتِخودش به اذن خــــدا مقررمیشود🌱
پــسناامیـــــدنشــورفـیـق...😇
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
_
جا نخواهم زد !
دردهایم را در آغوش خواهم کشید و مصمم تر از همیشه، ادامه خواهم داد .
این خاصیتِ من است ؛
که مشکلاتم را شبیه به انگیزه میبینم ،
شبیه به داغِ سوزانی، که وادارم میکند سریع تر از همیشه گام بردارم.
من به لطفِ دردهایم، هر روز قویتر میشوم،
نه جا میزنم، نه کم میآورم،
میایستم و ادامه میدهم
دوام میآورم و موفق میشوم🥑🌱 ˇˇ
#انگیزشی✌️
𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
📝#اشتباهات_رایج_املایی
✅اشتباههایی که شاید برای هرکداممان پیش بیاید؛ اما با مرور و تمرین زیاد میتوانیم به آنها مسلط شویم و متنهایمان را بهبود ببخشیم.😉
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
_ کنـکــورےجــان
تــــــو
فقط اراده لازم داری!!
همین...😇
بچه های گل هروقت از درس خوندن
خسته شدین به این عکسا نگاه کنید✨😍
توی جبهه هم جنگیدن🌪️..
هم درس خوندن📚
هم امتحان نهایی دادن🔖
هم کنکور دادن!🪐
میدونستید خیلی از رزمندهها
توی جبههها کنکور دادن
و قبول شدن ولی شهید شدن!:)🕊♥︎
#انگیزشی / #درسی📒
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
📚#داستانپنـدآموز
🕯#شعلهامید
چهار شمع به آرامی می سوختند، محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید.
اولین شمع گفت: من صلح هستم، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد.
فکر می کنم که به زودی خاموش شوم.
هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد.
شمع دوم گفت: من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد. برای همین من دیگر رغبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم.
حرف شمع ایمان که تمام شد، نسیم ملایمی وزید و آن را خاموش کرد.
وقتی نوبت به سومین شمع رسید گفت: من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند، آنها حتی فراموش کرده اند که به نزدیکترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند.
پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد.
کودکی وارد اتاق شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند.
او گفت: شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن بمانید، پس چرا دیگر نمی سوزید؟
چهارمین شمع گفت: نگران نباشید، تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم. 👏😍
من امید هستم.
چشمان کودک درخشید، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد.
شعله امید هرگز نباید خاموش شود.👌👏
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad