_ _ _ ___
- ✅#معرفۍکتــاب
-📗#اشکجمعه
📖متــنڪتـــاب:
"محمد دستهای سیاهش را کنار حوض میشست. مامان حسن را بغل گرفته بود و بالای سر محمد ایستاده بود.
ـ اوستا نگفت این هفته حقوقت را زیاد میکند یا نه؟! سر سال شده است ها!
محمد با پشت دست، دماغش را پاک کرد و با بیمیلی جواب داد: «نه بابا، اوستا و دستمزد بیشتر؟!»
پوزخندی انداخت پشت حرفش!
ـ اوستا، اوستاست. لامصب پول اضاف بالای هیچ نمیدهد!
مامان روی دو پا نشست و با اخم گفت: «بیخود! دو سال است داری بیگاری میدهی. بهش بگو دستمزدت را بیشتر کند. هفتهای پنج تومان که نمیشود حقوق! نرفتهای مفت و مجانی جان بکنی. صبح آفتاب نزده میروی آن خرابشده و الان که هوا تاریک است و همه سرشان را گذاشتهاند زمین، برمیگردی. دستهایت هم شکر خدا مثل همیشه زغال و سیاه!»
حوله را به دست محمد دادم. تازگیها پشت لبهایش سیاه شده بود و... "
~~^~~^~~^~~^~~^~~^~~
📝مــعــــرفـــــی:
«اشک جمعه» نوشته مونا اسکندری یک رمان در حال و هوای سالهای انقلاب است.
این کتاب به واقعه روز #جمعه هفده شهریور یا جمعه سیاه میپردازد که رژیم طاغوت مردم زیادی را در میدان ژاله کشت.
در مظلومیت شهدای این واقعه همین بس که هیچگاه آمار دقیقی از شهدا اعلام نشد... 😔
🌷 #خادم_کتاب در آستانهی این روزِ تاریخی، خواندن این کتاب را به شما مهربانوان عزیز توصیه میکند.
┈──• ⸼࣪ ⊹🦋⊹ ⸼࣪ •──┈
「 𝐉𝐨𝐢𝐧 ➳@dokhtarane_Mohammadabad 」