#رمان_محمد_مهدی🪴
#قسمت_صدهشتادهشتم🪴
🌿﷽🌿
🔰 لشکر #سفیانی با تمام قدرت در حال حرکت به سمت مکه بودند که ناگهان در منطقه بَیداء که بین مدینه و مکه هست ، زمین دهان باز میکنه و لشکر سفیانی رو در خودش فرو میبره !!!
💠 این خبر مثل بمب صدا میکنه در همه جهان و مثل سیل خروشان ، خبرش سریع همه جا رو پر میکنه !
تمام اخبار اختصاص به این حادثه مهم و عجیب پیدا میکنه
👈 رسانه های آمریکایی این حادثه معجزه گونه رو به حادثه طوفان طبس در ایران تشبیه می کنند که اونجا هلی کوپترهای آمریکایی زمین گیر شده بودند
یک بار شن ها مامور خدا بودند
این بار زمین بیابان بیداء مامور خدا بود!
👈 خیلی هایی که بعد صیحه آسمانی سراغ تحقیق درباره امام زمان (عج) رفته بودند و با شنیدن صیحه دوم که دروغ بود گول خوردن ، دوباره بعد این حادثه معجزه گون ، رفتن سراغ تحقیق درباره امام زمان (عج)
👌 چون علائمی که رخ داده بود، دقیقا طبق همون چیزهایی بود که در کتب شیعیان نوشته بود
اسم این حادثه بزرگ در روایات ، " خَسف بَیداء " بود ، یعنی فرو رفتن زمین در منطقه بیداء
⬅️ این چهارمین نشانه حتمی قبل قیام امام زمان (عج) بود
✅ اخبار این قضیه ، به عراق و رزمنده های حبهه اسلام هم رسید، هم چنان لشکریان #سفیانی در عراق مشغول جنگیدن با نیروهای اسلام به صورت پراکنده بودند و خرابکاری های زیادی در شهرهای مختلف به بار می آوردند
👈 #محمد_مهدی و ساسان بعد شنیدن این خبر خسف بیداء ، خوشحال شده بودند ، از قبل همه این چیزها رو از حاج اقا عسکری شنیده بودند ،
محمد مهدی به گربه افتاد ، می گفت جای پدرم خالی هست ، اون خدا بیامرز خیلی از نکات زندگی و نکات مهدوی رو به من یاد داده بود ، ایکاش زنده بود و این روزهای نزدیک به ظهور رو میدید...
🔰 حالا دیگه ایمان مومنان قوی تر شده بود و دلشون گرم و قرص شده بود برای ظهور حضرت، مستضعفین جهان خوشحال بودند که دوران محرومیت و مظلوم بودنشون به سر اومده و دوران طلائی زندگی اونها همراه با رفاه کامل داره فرا میرسه
به روزهای ظهور نزدیک می شدیم...
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad