•🍂•
دل گرفتگی روزِ جمعه به خاطر این است که چون روز جمعه روز #امام_زمان عج است
و امام، اعمالِ شیعیان را مینگرد، مَحزون میشود..
او مَصدر است پیش مُشتقات او هم
به حُزنِ او مَحزون میشوند.💔
✍آیتالله کشمیری
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
#پویـشهمـدلـــۍ² ✨قـــالامـامصــادق ‹ﷺ›: هر مؤمني كه گرفتاري مؤمني را بر طرف كند ، خداوند هفتاد
#پویـشهمـدلـــۍ²
همچنــانیـارےقلبهـاۍپــاڪادامـهدارد🙂❤️.
🖇همراهان بزرگواری که تمـایـل دارند در #پویـشهمـدلـــۍ² شرکت نمایند ؛ میتوانند کمک های خود را به شماره کارت ↲
💳۵۸۵۹۸۳۱۸۰۰۹۲۶۶۴۳
{خانم اسماء اکبرزاده} ارسال نموده و عکس آن را به آیدے[@Admin_resane_dokhtarane] ارسال نمایند.
باتشکر از همدلــۍ شما🌺
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
و زمان این جادو را دارد که زخم های شما را به آثار هنری منحصر به فردی تبدیل کند....🌱🤍
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سی_و_یکم
اگر آتیش میگرفت و من قبلش نمیتونستم خودم رو از اون بین بیرون بکشم حتما میسوختم.
تصورش هم سخت بود چه برسه که من این مرگ دردناك رو تو یه قدمیم می دیدم .
باید خودم رو نجات می دادم .
لرز بدي تو جونم نشست .
نمی خواستم اونجوري بمیرم .
بایدخودم رو نجات می دادم .
به هر نحوي که شده .
دوباره دستم رو بالا آوردم و فشاري به صندلی دادم .
اگر می تونستم دست دیگه م که از کتف بین صندلی گیر افتاده بود رو هم تکون بدم و با هر دو دست به صندلی فشار بیارم شاید
زودتر نجات پیدا می کردم .
ولی افسوس که این کار شدنی نبود .
دوباره و دوباره فشار دادم .
نه .
نمی شد .
براي لحظه اي بی اختیار ، مثل تموم آدم هایی که وقت گرفتاري یاد خدا می افتن و زمان خوشی ازش غافلن ؛ خدا رو بلند صدا کردم .
من – خدایا . به دادم برس . آه . ه . ه . ه ..........
و فشار دیگه اي به صندلی دادم .
در همون حین تو فضاي آهنی باقی مونده از اون غول آهنی صداي مردونه اي پیچید .
- کسی زنده ست ؟ ....
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سی_و_دوم
_کسی زندهست؟
احساس کردم اشتباه شنیدم .
شاید توهم زده بودم که صداي کسی
میاد .
براي همین با تردید بلند گفتم .
من – کمک .......
و گوش هام رو تیز کردم براي شنیدن صداي آدمی که می تونست
برام نوید زندگی دوباره باشه .
- شما کجایین ؟
باز هم همون تن صداي مردونه و آروم که نشون می داد اون شخص باید کمی دورتر از من باشه .
صداش نشون می داد باید یه مرد جوان باشه .
تو لحن صداش کمی درد
بود یا بهتر بود بگم انگار حس گرفتار بودن رو به آدم القا می کرد
نمی دونم چرا حس کردم باید یکی از مسافرایی باشه که زنده مونده .
هر چی بود باید می گفتم بیاد کمکم .
حالم داشت از اون بو و تصویر رو به روم به هم می خورد .
خوشحال بودم از اینکه تنها نیستم .
با صداي بلند گفتم .
من – می شه بیاین کمکم .
من اینجا گیر کردم .
جوابم رو داد .
- منم گیر کردم . صندلی افتاده روي پام .
💚🤍💚🤍💚🤍💚
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
┤🌿 ! '
•
⎞یـَآمَوْلآنـٰایـَاصـآحـِبَالـزَّمـٰآنِ↴ 🦋↴
•شـَرمَنـدهامڪِہبـِینِدعـٰاهـاےشَخصـۍام
•؏ـَجِّللوَليِّكَالْفَرَجَتـوآخـریشـدِه…🥺⎝
🌼°•أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌼°•
┄┄┅┅┅❅❣❅┅┅┅┄┄
✨تعجیلدرظهوروسلامتیمـولا
#پنجصلوات🖐
🌾بهرسموفاۍهرشب بخوانیم
#دعایسلامتیوفـرجحضرٺ🍃
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad