هدایت شده از حسن کردمیهن/انتخابها و نظرات
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد نامردیه😂 ...
کلاس جوانان باعث میشه، جوان بمونی و پیر نشی😘
کلاس نوجوانان باعث میشه نشاط و هیجان پیدا کنی💪
اما امان از کلاس نونهالان! 😜
نونهالان اوج پاکی و قله ی صداقت هستند❤️
کلاس نونهالان باعث میشه، به خودت بیای، از اینکه اینهمه از فطرت ت دور شدی حسرت بخوری و سعی کنی همچنان بچه باشی و بچه بودن رو با هیچ چیزی عوض نکنی! 💞💐💞
https://eitaa.com/kordmihanhasan
ورزشکارهای کانال کجا نشستن🤓🤓🤓
خبر دارم براشون 😉
فردا ساعت دو باشگاه برگزار میشه و
آدرسش هم سالن شهدای شاهد شهر ، خیابان انقلاب
@dokhtaranebehesht
ورزشکارها جانمونید،اینم لوکیشن خدمت شما👇👇👇👇
همه جا تو ایران جمعه ها تعطیله 😃
اما برای ما جمعه هام روز کاره حتی با پای شکسته😁
امروز کادر شورای مرکزی کانون دختران بهشت
دور هم جمع بودن که چند تا اردوی خفن و کوه نوردی و برنامه تابستونی که قراره بترکونیم و ، ببندن 😍
🔵البته این برنامه فقط مختص اعضای کانون دختران بهشت هست🔵
حسن ختام جلسه هم روی پای شکسته مسئول کانون یادگاری نوشتن😌
✅خلاصه که منتظر خبرای خفن باشید و خودتونو براش آماده کنید😉❤️
@dokhtaranebehesht
غم های بی حساب مرا زود میبرد
نام گره گشای تو یا ایها الرئوف.🌺
سلام گل دختر 😍
به امیدخدا فردا شنبه(هشتم اردیبهشت)دورهمی دختران بهشت برگزار میشه،خوشحال میشیم ببینیمت😍
ساعت ۱۷:۴۵ الی ۱۹
مکان: میدان شهدا.خیابان دکتر حسابی.خیابان دکتر چمران ،مسجد امام جواد.ع.
. 🌺جلسه راس ساعت 18 شروع میشود.
🌺همراه با ثبت نام عضویت در کانون دختران بهشت و کلاس های تقویتی
@dokhtaranebehesht
کانون دخترانِ بهشتِ امام رضا(ع)🌱
غم های بی حساب مرا زود میبرد نام گره گشای تو یا ایها الرئوف.🌺 سلام گل دختر 😍 به امیدخدا فردا شنبه(
دخترای زیبا
✅یادتون نره فردا حتما دفتر و خودکار بیارین که حرفای استاد و بنویسم😌❤️
✅روسری های ست قشنگ مشهدمونم همراه خودتون بیارین 🥺🥺
✅سر موقع هم بیاین🤨❤️
✅ثبت نام کلاس تقویتی هم داریماااا🧐
@dokhtaranebehesht
هدایت شده از بهشت ثامن الائمه
حرکت یعنی مامان سمیه❤️
عشقم! نفسم! بچههایی که خودمانیتر هستند، این طوری صدایش میزنند ولی اکثریت استاد صدایش میکنند.
استاد با یک کشیدگی دخترانه که با ناز از لای لبهای ترگل رژ لب زده، بیرون میآید.
استاد این روزهای شاهدشهر شهريار، همان مامان سمیه شانزده سال قبل ما گوشهی اتاقک مصلی فردیس کرج است.
اولین بار شانزده، هفده سال قبل توی سرمای زمستان با یک دختر کوچولو چندماهه دیدمش. چسبیده بود به بخاری اتاقک نگهبانی مصلی فردیس. هوا سرد بود ولی راضی نبود به این سرما و گرما را فقط برای خودش و خانوادهاش نمیخواست.
آن روزها مامان سمیه قرار بود اولین اردوی دانشآموزی مشهدالرضا را کلید بزند. آن اتاقک اتاقک ثبتنام بود.
برای من که تصورم از مذهبیها چهرههای اخمو و بداخلاق بود، لبخند مامان سمیه تضاد پررنگ زندگیم شد. خانمی چادری و جوان که برخلاف بقیه چادریها میخندید. ایدههای نو داشت، اخلاق و محبت را توی اردوهای خودجوش دخترانه و هیئتهای امامرضایی به جان نوجوان میریخت.
سرود و بازی و احکام خندهدار را وسیله کارش کرده بود.
انرژی داشت و یک لحظه از حرکت رو به جلو دست نمیکشید. انگار هدف خلقتش رساندن بود. دست تک تک دخترهای شهر را میگرفت از منجلاب عشقهای مجازی بیرون میکشید و در گرمای عشق حقیقی امامرضا، جلد گنبد طلایشان میکرد.
خیال میکردم حالا که سالها از آن روزها گذشته، بیخیال حرکت شود. یا خودش گوشهای بایستد و بقیه را به حرکت تشویق کند و بگوید: من آردهایم را الک کردم و الک را به دیوار آویختم. نوبت شماست. من زندگی دارم، بچه دارم، من که وظیفهام را انجام دادم.
امروز که رفتم پای صحبتهایش توی هئیت دخترانه شاهدشهر نشستم انگار وارد تونل زمان شدم. تک تک ماجراهای شانزده سال قبل برایم مرور شد. از روزی که برای اولین بار رفتم اردو مشهد تا روزی که بعد اردو مشهد، هئیت دانشآموزی زد و خادمی کردن توی هئیت را یادمان داد. و آرام آرام مسیر حرکتمان را تغییر داد.
نه تنها خسته نشده بود. نهتنها زندگی مستاجری و سنگاندازیهای حسودان و جاهلان مانع حرکتش نشده بود بلکه این روزها تخت گاز حرکت رو به جلو را در دستور زندگیاش گذاشته.
امروز دوباره داشت از حرکت برای دخترهای نوجوان حرف میزد. دخترهایی که بعضی مذهبیها این روزها میترسند به ظاهر عجیب و غریبشان، به شلوار و لباس پارهشان نگاه کنند، چه برسد که با آنها همکلام شوند. چه برسد که آنها را توی باشگاه و اردوی کوه و کلاس مدیریت زمان راه بدهد.
مامان سمیه دیروز، استاد جودو این روزهای دخترهای شاهدشهر است. دختران نوجوانی که حال و حوصله بحث دینی ندارند. دخترهایی که گوش و چشمشان پر از شبهه و فتنه و آشوب است.
دخترهایی که زیارت عاشورای شروع هئیت را از بیحوصلگی به سلام آخر بسنده میکنند، ۴۵ دقیقه پای صحبتهای او مینشینند، بعضیهایشان حتی توی نت گوشی نکتهبرداری میکنند.
چون همان استاد که توی باشگاه حرکت رو به جلو را یاد میدهد، اینجا توی هئیت روی صندلی مینشیند، خودمانی لای شوخی و خنده از زنده بودن تمام ذرات هستی حرف میزند. از این که باید هر روز حرکت کرد و متوقف نشد. از به کمال رسیدن و کامل شدن سنگها برای سنگ حرم شدن بحث را میبرد به هر انسانی که بدی و خوبی به او الهام شده و باید راه تکامل را با حرکت رو به جلو طی کند.
به گمانم دخترهای شاهدشهر این روزها خوشبختترین نوجوانهای کشور هستند که میتوانند کنار استاد طعم شیرین مهربانی امامرضا را بچشند و برای حرکت رو به جلو برنامهریزی کنند. و استاد دستشان را میگیرد و پله پله بالا میبرد. چشم که بهم بزنند همین دخترها با ظاهر عجیب امروز شدهاند، یک پا فعال فرهنگی و انقلابی که به دغدغههای امروزشان بخندند.
کاش مامان سمیه زیاد داشتیم...
توی هر شهری یک مامان سمیه بود که فقط مامان پنجتا بچه خودش نبود، دلش میسوخت. تمام دختران نوجوان شهر را دختران خودش میدانست.
دختران شانزده سال قبل مامان سمیه حالا قد کشیدهاند، مثل همان اسما کوچولو که از کنار بخاری اتاقک مصلی فردیس حال قد کشیده و نوجوان شده و هر کدام گوشهای از شهر خودشان برای دختران شهر مادری میکنند.
مامان سمیه دیروز و استاد امروز مادری با هزاران دختر امام رضایی است که برای رسیدن دل تک تک شان به پنجرهفولاد خون دل و جوانی فدا کرده و ناملایمت هم کم از روزگار و نهادهای فرهنگی ندیده ولی حرکت یعنی مامان سمیه.
استاد! سایهات بر سر دختران شهر مستدام
و عمرت پر برکت و عاقبتت نامیرا شدن شبیه مادر سادات.
🌸روز معلم مبارک پیشاپیش 🌸
#روزنوشت
#کار_خودجوش_فرهنگی
#موسسه_بهشت_ثامن_الائمه
🆔 @beheshtesamen
🌱سن نوجوانی خیلی عجیبه!
یعنی بزرگ شدی و انگار هنوز به چشم بقیه بچه ای !
اما تنها جایی که ما نوجوونا با خیال راحت و تمام و کمال وارد صحنه میشیم و مسئولیت میگیریم و میفهمیم مسئولیت پذیری یعنی چی ، دقیقا همین جاست.....
#دختران_بهشت
#اجرایی
#قرار_هفتگی
دیروز تو هیات هممون باهم فرم اعضای فرهنگی پر کردیم 😌
تازه شم یه اردوی خفن کوهنوردی هم داریم
که تقریبا هممون اسمامونو نوشتیم چون برای ورزش احترام قائلیم😌😌❤️
@dokhtaranebehesht