🔰 #معرفی_شهید | #شهید_محمدحسین_فهمیده
#یاد_شهدا ۵
🔆تاریخ ولادت: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۶
🕊تاریخ شهادت : ۸ آبان ۱۳۵۹
مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س)
🔻این بار قلمِ دل عزم وصف نوجوان رهبری کرده که چه زیبا اسماعیل وار، بند بند وجودیش را در مسلخگاه عشق قربانی نمود
حسین فهمیده، نوجوانی که از تمام بندرگاهای دنیایی دست کشید و شجاعانه جان خود را فدای جانانش کرد.
💠درست است، بزرگی قصه فهمیده را همه شنیده ایم، شاید بارها و بارها، اما باید زبان به اعتراف بگشایم که قاموس لغات و واژه ها یارای آن را ندارد تا بزرگی او را وصف کند.
📍دقیق که مینگری، میبینی که نوجوان قصه ی ما چه زیبا توانست در آغازین ثانیه های نوجوانیش اسوه انسان کاملی را برای عالمیان به تصویر بکشاند.
📌بدرستی، او چه زیبا توانست دلبری این عالم فانی را به چَشمِ روح، بشناسد و بر تمام آمال دنیویش پشت پا بزند.آری فهمیده چه زیرکانه دام های دنیایی را شناخت و آنها را به زانو دراورد.
@dokhtaranebeheshtiy
#معرفی_شهید
#یاد_شهدا
🌼 #شهید_ابراهیم_هادی 🌼
•°• از وقتی فهمیدم
"حضرت زهرا(سلام الله علیها)" به خواب
#شهید_ابراهیم_هادی اومده بودن و به #شهید
فرموده بودن: " ما تو رو دوست داریم " .
با خودم میگم ای کاش همه ما
یک #شهید_ابراهیم_هادی بودیم..
تا میرفتیم تو لیستِ
مورد علاقه های "حضرت زهرا(سلام الله علیها)" •°•
#معرفی_شهید
#شهیده_زینب_کمایی 🌼
✅ زندگینامه :
◽️"شهیده میترا" در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشتهاید، چه جوابی میدهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من میخواهم مثل "زینب (سلام الله علیها)" باشم.»
◽️"میترا" همه ما را هم وادار کرد که به جای "میترا" به او "زینب" بگوییم. البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد.
📚منبع: isfahan.navideshahed.com
👈نشرباصلوات برای"امام زمان(عج)"
#معرفی_شهید
#شهیده_زینب_کمایی 🌼
🌷لیست برنامه های اخلاقی "شهیده بزرگوار زینب کمایی "🌷
#شهدای_ایران
👈نشرباصلوات برای"امام زمان(عج)"
#معرفی_شهید
#شهیده_زینب_کمایی 🌼
👈 تصویر "شهیده زهره بنیانیان"
✅ علاقه به شهدا :
✍راوی: مادر شهیده بزرگوار :
"زینب" علاقه زیادی به "شهدا" داشت. هر بار که برای تشییع آنجا به گلزار شهیدان اصفهان میرفت. مقداری از خاک قبر "شهید" را میآورد و تبرکی نگه میداشت."زینب" هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه میداشت. یک روز وقتی برای "زیارت شهدا" به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر "زهره بنیانیان"(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمیشوند. زنها هم شهید میشوند.» "زینب" همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان مینشست و "قرآن(کریم)" میخواند.
📚منبع: isfahan.navideshahed.com
👈نشرباصلوات برای"امام زمان(عج)"
#معرفی_شهید
#شهیده_زینب_کمایی 🌼
✅ راز درخت کاج :
✍راوی: مادر شهیده بزرگوار :
بعد از دفن "زینب" با تعجب دیدم که "قبر زینب" زیر یک درخت کاج قرار دارد و تازه رمز جمعآوری درخت میوه کاج را توسط زینب فهمیدم. "زینب" قبل از "شهادت" توسط منافقین تهدید شده بود. "زینب" دو تا وصیتنامه داشت. من سواد کمی داشتم و آرزو داشتم که به راحتی و روانی، آنها را بخوانم. یک شب زینب به خوابم آمد و گفت: «مامان، ناراحت نباش.» یک روز وصیتنامه مرا از اول تا آخر بدون غلط میخوانی؛ آن روز نزدیک است.» صبح که از خواب بیدار شدم. سریع به نهضت سوادآموزی رفتم و ثبتنام کردم و خوب درس خواندم تا بالاخره به راحتی وصیتنامه "زینب" را میخوانم و حتی بعضی جملاتش را حفظ نمودم. وصیتنامه دومش را در13/12/1360 یعنی هجده روز قبل از "شهادتش" نوشته بود.
📚منبع: isfahan.navideshahed.com
👈نشرباصلوات برای"امام زمان(عج)"
#معرفی_شهید
#شهیده_زینب_کمایی 🌼
✅ دعای نور :
✍راوی: مادر شهیده بزرگوار :
"زینب" شبی که دعای نور "حضرت زهرا (سلام الله علیها)" را حفظ کرد، خواب عجیبی دیده: «یک زن سیاهپوش در کنارش مینشیند و دعای نور را برای او تفسیر میکند. آن قدر زیبا تفسیر را میگوید که زینب در خواب گریه میکند."زینب" در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد، به یک گروه کودک تفسیر را یاد میدهد، کودکانی که در حکم انبیا بودند. "زینب" دعا را میخواند، رودخانه و زمین و کوه هم گریه میکردند.» "زینب" آن شب در عالم خواب حرفهایی را شنیده و صحنههایی را دیده بود که خبر از یک عالم دیگری میداد. او از خواهرش شهلا که این خواب را تعریف میکند سفارش میکند که خوابش را برای هیچ کس تعریف نکند. یک شب سر "نماز"، سجدهاش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم «مامان، تو را به "خدا" این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری؟» با چشمهای مشکی و قشنگش که از شدت گریه سرخ شده بود. گفت: «مامان، برای "امام خمینی(ره)" گریه میکنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار میآید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. "امام(ره)" بیشتر از همه غصه میخورد.»
📚منبع: isfahan.navideshahed.com
👈نشرباصلوات برای"امام زمان(عج)"
#معرفی_شهید
#شهیده_زینب_کمایی 🌼
✅ فعالیت های مذهبی و شهادت :
✍راوی: مادر شهیده بزرگوار :
فعالیتهای مذهبی "زینب"، مورد غضب منافقین قرار گرفته بود چونکه با آن سن کم "کتابهای شهید مطهری(ره)" را میخوانده و در محافل عمومی و آموزشی با کمونیستها و منافقین بحث میکرده و رسوایشان میساخته .
"زینب" هر روز ظهر که از مدرسه برمیگشت اول به مسجد المهدی میرفت، "نماز" میخواند و بعد به خانه میآمد، در اول فروردین سال 1361 هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن "او" با "چادرش او را به شهادت رساندند" و پیکر پاکش بعد از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید. منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. "زینب" چهارده ساله و اولین دبیرستانی همراه با "شهدای عملیات فتحالمبین (160 شهید)" در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
📚منبع: isfahan.navideshahed.com
👈نشرباصلوات برای"امام زمان(عج)"