eitaa logo
دخترانـــِــ فاطــمــے🇵🇸
624 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
4 فایل
بہ‌نامـش‌و‌در‌پناهـش:) کسانی‌که‌برای‌هدایتِ‌دیگران تلاش‌‌می‌کنند،‌به‌جای‌مُردن، شهیدمی‌شوند..!🌱 -استادپناهیان- اینجا؟جمع نوکرای حضرت مادر(س)🤍:) کپی؟!‌حلاله‌سید خادم‌ چنل‌: @magnonn7
مشاهده در ایتا
دانلود
دخترانـــِــ فاطــمــے🇵🇸
ابِسم رب الحسین 🤍ا•. 🌸✨️🌸✨️🌸✨️🌸✨️🌸 #یادت_باشد #قسمت_ششم فصل دوم چشم های حمید عجیب میخندید . به من
ابِسم رب الحسین 🤍ا•. 🌸✨️🌸✨️🌸✨️🌸✨️ فصل دوم برداشت و گفت :(( هر چی نظر تو باشه ، ولی به نظرم زیاده .)) میوه ها را داخل سبد ریختم و مشغول خشک کردن اونا شدم ، گفتم :(( میگم سیصد تا ، ولی دیگه چونه نزنن .)) پدرم خندید و گفت :(( مهریه رو کی داده ، کی گرفته ! )) جلوی خنده ام رو به زور گرفتم . نگاه های پدرم نگاه های غریبی بود ، انگار باورش نمیشد با فرزانه کوچکی که همیشه بهانه آغوش پدر را می‌گرفت و دوست داشت ساعت ها با او هم بازی شود ، صحبت از مهریه و عروسی می‌کند . همه چیز را برای پذیرایی آماده کرده بودم . اولیت باری نبود که مهمان داشتیم ، ولی استرس زیادی داشتم . چند بار چاقو ها و بشقاب ها را دستمال کشیدم . فاطمه سر به سرم می‌گذاشت . مادرم به آرامی با پدرم صحبت می‌کرد . حدس میزدم در بارۀ تعداد سکه های مهریه باشد . بالاخره مهمان ها رسیدند . احوال پرسی که کردم به آشپزخانه برگشتم. برای بار چندم چاقو ها را دستمال کشیدم ، ولی تمام حواسم به حرف هایی بود که در پذیرایی رد و بدل میشد . عمه گفت :(( داداش ! حالا که جواب آزمایش اومده ، اگه اجازه بدی فردا فرزانه و حمید برن بازار حلقه بخرن . جمعه هفته بعد هم عقد کنان بگیریم .)) تا صحبت حلقه شد ، نگاهم به انگشت دست چپم افتاد . احساسی عجیبی به سراغم آمده بود ؛ حسی بین آرامش و دلهره از سختی مسئولیت و تعهدی که این حلقه به دوش آدمی می‌گذارد . وقتی موضوع مهریه مطرح شد . پدرم گفت :(( نظر فرزانه روی سیصدتاست .)) پدر حمید نظر خاصی نداشت . گفت :(( به نظرم خود حمید باید با عروس خانم به توافق برسه و میزان مهریه رو قبول کنه .)) چند دقیقه سکوت سنگین فضای خانه را گرفت . می‌دانستم حمید آنقدر با حجب و حیاست که سختش می آید در جمع بزرگتر ها ....... نویسنده = محمد رسول ملا حسنی مصاحبه و باز نویسی = رقیه ملا حسنی
شبتون شهدایی🥲❤️
بسم الله...🥲🌱 صبحتون بخیر راستی سلام 😉🤍
بابا مهدی جانم امامتت مبارک🥲 بهترین پناه من دوستت دارم🙃♥️ دخترانـــِــ فاطــمــے🇵🇸 کپی ؟ نه دیگه درد و دلم با بابا مهدیه❤️‍🩹
شد شد نشد میرم پیش امام رضا همچیو به خودش میگم:)🙂❤️‍🩹
https://eitaa.com/joinchat/695600026Cfe891be682 دوستان گپ تبادلمون 🌱 اگر چنلی دارید حتما عضو بشید:)
رفقا نمازتون سرد نشه 🙂🤍 کپی ؟ حرام فقط استفاده شخصی 🌱
سلام رفقا خوبین😉💜
ظهر تون بخیر 🌆
~(زندگینامه شهید روح الله قربانی )~ شهید روح الله قربانی در اولین روز خرداد ماه ۱۳۶۸ در خانواده ای مومن و مجاهد به دنیا آمد پدرش از سرداران سپاه و از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است. مادر او فرهنگی بود و زمانی که روح الله ۱۵ ساله بود از مهر و محبتش محروم شد .این شهید از شاگردان و پامنبری های همیشگی درس اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی بود و بعد از اتمام دانشگاه به دلیل تبحر در خوشنویسی، کنکور هنر داد و وارد دانشگاه هنر شد اما به دلیل اینکه این دانشگاه با روحیه شهید سازگاری نداشت و با توجه به پیش زمینه فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب و همچنین جنبه شخصی از دانشگاه هنر انصراف داد و وارد دانشگاه افسری امام حسین(ع) شد و رسما وارد سپاه شد . شهید در سال ۹۱ به خواستگاری زینب فروت رفت و در همان سال عقد کرد و در سال ۹۲ نیز ازدواج کرد . مادر روح الله آرزو داشت که پسرش طلبه یا شهید شود و روح الله با شجاعت مدافع حرم شد و در ۱۳ آبان ۹۴ در دفاع از حرم زینب کبری (س) آرزوی مادرش را محقق کرد . شادی روحش صلوات 😢🌹